درسال۲۰۰۲ با گذشت یک سال از حوادث ۱۱سپتامبر، درحالیکه بحران هنوز آمریکا را رها نکرده، سریالی درمورد حملات تروریستی به این کشور روی آنتن میرود (دقت کنید که ساخت این سریال فقط چندماه بعد از حمله به برجهای دوقلو کلید میخورد). در آنزمان، بیشتر مردم جهان و آمریکا درمورد این بحث میکردند که خود آمریکاییها در حملات به کشورشان دست داشتهاند. این اوج فضاحت برای آمریکاست که هم نتوانسته از مردمش دفاع کند و هم مسئولانش ازجمله بوش متهم هستند به اینکه در حملات دست داشتهاند. خب، سریال ۲۴روی آنتن میرود. ۲۴حمله به آمریکا را نشان میدهد و البته میپذیرد که مسئولان رده بالای نظامی آمریکا در این حملات دست داشتهاند. آنها در این سریال، بزرگترین مقام نظامی این کشور بعد از رئیسجمهور (رئیس اناسای) را محکوم میکنند که در حملات دست داشته است. خب، وقتی تا این قسمت، سریال با حرف مردم آمریکا و جهان همراه شد اعتمادها را جلب میکند. آنوقت دیگر آنها توسط سریال اتهام به رئیسجمهور کشورشان را پاک میکنند. آنها اعتماد افکار عمومی را بابت افشاگری خود جلب کردهاند و میتوانند حرف خودشان را بزنند. سریال از این به بعد میگوید که رئیسجمهور آمریکا پاک است و اصلاً کابینة او اجازه نمیدهد که ناپاک باشد. سریال میگوید که سیستم حفاظتی این کشور، آدمهای نفوذیای دارد که به تروریستها کمک میکنند اما در آن آدمهایی هم هستند که همة فکر و ذکرشان بالاتر از خانواده خودشان، امنیت آمریکاست. آنوقت در همین سریال به مردم آمریکا و جهان میگوید که باید به این مأموران اعتماد کنند. بعد به همین مأموران هم اجازه میدهد که برای حفظ امنیت آمریکا و جهان دست به هر جنایتی بزنند. آنها حرفهای خودشان را در یک بستهبندی عالی تحویل افکار عمومی میدهند. اما آیا به نظر شما منطقی است که از آنها بابت به خورد مردم دادن حرفهایشان انتقاد کنیم؟
به نظر شما چه کسی بدش میآید که حرفش را بشنود؟ اصلاً هدف رسانههای جهان همین است؛ اینکه حرفشان را به گوش تعداد بیشتری از آدمها برسانند. اما خب، یکی موفق میشود و دیگری موفق نمیشود، یکی هزینه میکند و دیگری هزینه نمیکند، یکی کار بلد است و دیگری کار بلد نیست. دلایلش هم فقط به میزان حرفهای بودن در کار رسانه برمیگردد نه چیز دیگر. اینها بدیهیاتی است که عدهای سعی میکنند بگویند دوباره کشفش کردهاند. کارشناسان میتینگ میگذارند و سخنرانی میکنند که ای دادوبیداد سریال لاست و ۲۴ دارند حرفهای آمریکا را میزنند و جهانیان ازجمله ایرانیها هم آن را میبینند.
حالا جدا از درستی افکار این کارشناسان، آنها فقط قسمت اول ماجرا را میبینند و با ذهنیت خودشان بزرگ میکنند و به عنوان کشف تحویل میدهند اما به قسمت دومش کمترین توجه را ندارند. آنها میگویند که سریال لاست پیغام را به خورد مردم جهان داد و نمیگویند که چطور این سریالها به خورد مردم میرود.
داستان خیلی ساده است؛ آمریکاییها یا سازندگان هرکدام از سریالهای موفق و مسئولان رسانههای موفق، کار خودشان را خوب بلد هستند. آنها خوب میدانند که سریال (رسانه) چیست، چطور میتواند جذّاب باشد و چطور میتواند ازنظر اقتصادی موفق باشد. آنها کارشان را بلد هستند و طبق آن، اول یک کار جذّاب، پر بیننده و پر درآمد میسازند و در مرحلة دوم پیغامشان را درون همان رسانه به خورد جامعة خودشان و جهان میدهند.
حالا اگر کسی در ایران اینقدر حرفهای باشد که بتواند چنین کاری بکند، آنوقت ما هم میتوانیم حرف خودمان را درون سریالها بزنیم. هیچ نیازی هم به برگزاری همایشهای بررسی کارهای فرنگی نداریم. ما کار درجه اول خودمان را میکنیم و آنها میبینند؛ البته اگر آدمهای اینقدر حرفهای داشته باشیم، اگر دغدغهای از این جنس داشته باشیم.
همشهری جوان