اشاره

هر روز در اطرافمان آدم‌هایي را می‌بینیم که ورق‌هاي تقویم، حسابی از سر و صورتشان رد شده است. گویا چهره خسته‌شان را با خط‌هایی عمیق نقاشی کرده‌اند. اینان که از زمستان‌های زندگی، برفی همیشگی بر سر دارند، نمایندگان کهن‌سال یک نسلند؛ نسلی که از روزها و سال‌ها، خاطرات زیادی را در کوله‌بار عمرشان انبار کرده‌اند. ما به این نسل و به سپیدی‌ها و تجربه‌هایشان سخت محتاجیم و وظیفه داریم حرمتشان را حفظ کنیم. ما به آن‌ها که این‌طور ما را به این زندگی و زندگی را این گونه به ما تحویل داده‌اند، مدیونیم.

مدال لیاقت خدا

نشان لیاقت خدا، مدالی نیست که بر گردنت بیاویزی. نشان لیاقت خدا، تنها چند خط ساده است؛ خط‌های ساده‌ای که بر پیشانی‌ات می‌کشد. هر تقویم که تمام می‌شود، خطی بر خطوط پیشانی‌ات اضافه می‌گردد و روزی می‌رسد که پیشانی‌ات پر از دست‌خط خدا می‌شود. آیینه‌ها می‌گویند آن‌کس زیباتر است که خطی بر چهره ندارد؛ آیینه‌ها اما دروغ می‌گویند. دست‌خط خدا بر هر صفحه‌ای که بنشیند، زیبایش می‌کند. جوانی، بهایی است که در ازای دست‌خط خدا می‌دهیم. دست‌خط خدا اما پیش از این‌ها می‌ارزد. کیست که جوانی‌اش را به دست‌خط خدا نفروشد؟




 

احساس پیری

پیری بیش از آن‌که مرزهای خط‌کشی شده طبیعت باشد، در اندیشه آدمی ریشه دارد و سالمند بیش از آن‌که با سن تقویمی مشخص شود، با نیرو، نشاط و توانمندی‌اش شناخته می‌شود. چه‌بسا جوانی که از سر ضعف جسم یا نبود انگیزه، از شادابی تهی و از فعالیت ناتوان باشد و کهن‌سالی که با رمز میانه‌روی و سلامت زیستن، و با انگیزه ساختن و آگاهی دادن، سرشار از نیروی جوانی باشد. از سوی دیگر، پیر شدن و خود را پیر احساس کردن، همیشه هم‌زمان نیستند. برخی در میان‌سالی، ابتدا ذهن و سپس جسم را تسلیم ضعف‌ها می‌کنند و خود را از خیل سالخوردگان می‌شمارند. بعضی نیز حتی در سن پیری، تن به ضعف‌ها نمی‌دهند و دل به باور سستی نمی‌سپارند. از این‌رو، می‌توان گفت خود را پیر احساس کردن، اندیشه‌ای همیشه زیان‌بار برای همه و در همه زمان‌هاست.

 

تكريم سالمندان در فرهنگ اسلامي

تکریم سالمندان و احترام ویژه آنان، از آموزه‌های روشن فرهنگ اسلامی است. قرآن مجید در آیه 23 سوره اسراء می‌فرماید «به پدر و مادر نیکی کنید. هر گاه یکی از آن دو، یا هر دو آن‌ها نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آن‌ها روا مدار و بر آن‌ها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگورارانه به ‌آن‌ها بگو.»

پیامبر اکرم (ص) نیز در سخنی گران‌قدر، والایی سالمندان را این‌گونه ترسیم می‌کنند «احترام و تعظيم پیران امت من، گرامی‌داشت من است.»1 امام علی‌(ع) بزرگداشت سالمندان را زمینه‌ساز احترام خود انسان می‌داند و می‌فرماید «به بزرگانتان احترام کنید تا کوچک‌ترها شما را محترم شمارند.»2هم‌چنين آن خوب در توصيف انديشه پربهاي پيران مي‌فرمايند «انديشه پير در نزد من از تلاش جوان خوش‌آيندتر است»3 از ديگر امامان معصوم نيز در اين‌باره اشارات گوياي بسيار مي‌يابيم. امام صادق(ع) مي‌فرمايند «پيران خويش را تكريم و با خويشان خود، رفت‌وآمد كنيد.»4 و در جاي ديگر فرموده‌اند «از ما نيست كسي كه به سالمندان احترام نگذارد و بر كودكان شفقت نورزد.»5

اين همه تاكيد، گوياست كه بايد در تكريم پيران و تعظيم آنان كوشيد و نگذاشت كه پيوندهاي عاطفي و معنوي ميان خانواده‌ها، از هم گسسته شود و موريانه‌هاي غفلت، بنياد زندگي‌ها را از هم فرو پاشد.

 

ناخدايان كشتي زندگي

يكي از دانشمندان غربي مي‌گويد: پيري، ما را از كار باز مي‌دارد، اما از كدام كار؟ از كاري كه در خور نيروي جواني است. آيا كاري نيست كه از عهده عقل و فكر برآيد و از نيروي جواني و توان جسماني بي‌نياز باشد؟ اين ادعا كه از پيركاري برنمي‌‌آيد چنان پوچ و باطل است كه بگويند: به وجود ناخدا در كشتي نيازي نيست! زيرا وقتي ملوانان به هر طرف در تكاپو و شتابند و از دكل‌ها بالا و پايين مي‌روند و دليرانه با توفان مي‌جنگند، او آسوده و بي‌حركت،‌ سكان را به دست گرفته و بي‌كار نشسته! بلي، كار جوانان از ناخدا برنمي‌آيد، اما وظيفة او بسي مهم‌تر و خطيرتر است. كارهاي بزرگ زاييدة زور و بازو و چيستي و چالاكي نيست؛ بلكه مولود تجربه و پختگي و شخصيت و نفوذ كلام است و اين مزايا را تنها در پيران باتجربه مي‌توان جست.6

غربت پيرغربي

در ويرانستان تمدن جديد غرب كه همه چيز و همه كس فقط در چرخه توليد و توزيع و مصرف و لذت تعريف مي‌شود، سالمندان كه ديگر سهمي در توليد محصول ندارند، چون مهمان ناخوانده‌اي به گوشه تنهايي تبعيد مي‌شوند. در آن سرزمين كه آزادي‌خواهي‌هاي لذت‌جويانه، ارتباط‌هاي بي‌مرز جنسي و نگاه‌هاي تهي از ارزش‌هاي الهي، فروپاشي بنيان خانواده‌ها را در پي داشته است، زندگي هر كس وابسته به كار و حرفه اوست و بدين شيوه است كه مورد توجه و اعتناي ديگران قرار مي‌گيرد. از اين‌رو، پس از بازنشستگي، ارتباط فرد با ديگران كاهش مي‌يابد و او كه از محبت خانواده بهره‌اي ندارد، از محور توجه و اعتناي ديگران هم دور مي‌شود. كهن‌سال غربي محكوم به خاموشي است و بايد سال‌هاي پايان عمر را در اقامت‌گاه سالمندان در غربتي ناخواسته سپري كند.

تحقيقي كه دربارة روابط خانوادگي در پاريس به انجام رسيده است، نشان مي‌دهد كه 9 درصد از كودكان 12 تا 14 ساله اصلاً نمي‌دانند كه پدربزرگ‌ها يا مادربزرگ‌هايشان زنده‌اند يا نه؛ يعني ارتباط بين نسل‌ها چنان رو به كاهش است كه نواده‌ها از وضع پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هايشان خبر ندارند؛ زيرا آن‌ها در شهرهاي دوردست زندگي مي‌كنند و امكان ارتباط با آنان تقريباً از ميان رفته است. در حقيقت بايد گفت كه پيران به تبعديگاه مي‌روند و تبعيدگاهشان، همان آسايشگاه سالمندان است.7

 

پند پیران

پیران سخن به تجربه گویند، گفتمت

هان ای پسر که پیر شوی، پند گوش کن8

پند پیران، گران‌بهاست؛ چراکه با خاطرة تجربه‌ها در آمیخته و در گذر زمان به مرز پختگی و گران‌باری رسیده است. گویا پیر در پنهان هر رخداد، نکته‌ها می‌بیند که دیده دیگران به دیدن آن نابیناست.

آن‌چه اندر آینه بیند جوان

پیر اندر خشت بیند بیش از آن

در فرهنگ ایرانی، هم‌نشینی با پیران، وارد شدن در وادی صلاح و هدایت است:

جوان را صحبت پیران حصار عافیت باشد

به خاک و خون نشیند تیر، چون دور از کمان گردد9

و اين حافظ شيرين‌سخن است كه رأي پير را از بخت جوان، ارجمندتر مي‌داند:

جوانا سر متاب از پند پیران

که رأی پیر از بخت جوان به


اصغر عرفان


 

»...

 : م . صداقت | جمعه 29 آبان 1388  نظرات 1 | لینک مطلب



POWERED BY
RASEKHOON.NET  DESIGNED BY U M S A . I R