از آنجائى كه آفرينش بشر از بدو خلقت براساس زندگى اجتماعى بنا نهاده شده و هيچ انسانى به تنهايى نمىتواند از عهده مشكلات زندگى و تأمين معيشت خود برآيد، و از طرفى به تعداد افراد بشر خُلق و خوىهاى مختلف و منشهاى گوناگون وجود دارد، طبعاً بايد آداب و رسوم و قوانين و مقرراتى ويژه در خور جامعهاى كه انسان در آن زندگى مىكند، وضع شده باشد. چه جامعه كوچك مانند خانواده و چه بزرگ مانند يك شهر و يا يك كشور و...
اما پيش از آنكه به آداب و رسوم و راه و رسم زندگى افراد گوناگون با همديگر در جامعه از ديدگاه اسلام بپردازيم، به طرز برخورد و و روابط و ادب در مقابل پدر و مادر و بالعكس مىپردازيم چرا كه خانواده در واقع زيربناى جامعههاى بزرگتر مىباشد، و انسان پيش از همه و بيش از هركسى با پدر و مادر انس داشته و با آنها زندگى مىكند لذا ما در اين راستا براى حُسن شروع شمّهاى از آداب برخورد و احترام به پدر و مادر كه بزرگتر هستند، بنا به حديث معروف «وَقِّرُوا كبارَكُمْ» «به بزرگترهايتان احترام بگذاريد»، آغاز مىنمائيم باشد كه باعث رنجش خاطر پدر و مادر نشده و در نتيجه مصداق عاق والدين قرار نگيريم.
از ابتداى آفرينش انسان معمولاً پدران و مادران در ميان اقوام و ملّتها جايگاه ويژهاى پيش فرزندان داشتهاند ولى در بين بعضى از اقوام و قبايل، آداب و رسوم گوناگون و در عينحال باور نكردنى وجود داشته كه در مورد والدين مخصوصاً پيران، از طرف فرزندان اِعمال مىشده و يك سلسله آداب و رسوم نيز در ميان اقوام و مردمان مختلف زمان ما رايج است. به عنوان مثال:
مردم جزيره «فيجى» معتقدند كه در جهان ابدى هركس همان قواى بدنى و روحى را كه هنگام مرگ داشته است، با خود خواهد داشت. حال اگر مردمى در زندگى به سن پيرى و كهنسالى برسند و شكسته شوند، هميشه همينطور خواهند ماند. به همين دليل پسرى كه به پدر و مادر خود احترام مىگذارد، مىتواند آنان را بكشد و وجدان آرامى داشته باشد. و يقين بداند كه بزرگترين خدمت ممكن را به ايشان كرده است(1).
همچنين لوبك )Lubock( مىگويد:
اهداى تابوت به خويشاوندان پير در چين، امر شايستهاى محسوب مىگردد. مخصوصاً اگر خويشاوندان در بستر بيمارى باشند(2).
در دنياى امروز بر اثر سست شدن پايههاى ايمان و عواطف انسانى و مهر و محبتهاى خانوادگى و پايهگذارى اساس زندگى بر اصالت لذت و شهوت و ثروت و... پدران و مادران پير وضع رقّتبارى دارند چرا كه بشر مادى در راستاى رسيدن به اهداف مادى خود، ايمان و فضائل اخلاقى را در دل فرزندان خود متزلزل كرده و باعث از هم پاشيدن نظام خانواده و تربيت صحيح شده و نهايتاً دودش به چشم خودش مىرود و بايد آخر عمرش را در خانه سالمندان سپرى نمايد. گرچه خانه سالمندان براى كسانى كه بىكس و بىپول هستند يا خودشان مىخواهند، خوب است. اما اين كمال بىانصافى است كه پدر و مادرى كه از هيچ تلاشى در راه به كمال رساندن فرزندان كوتاهى نكردهاند، در سنين نياز به مراقبت و نگهدارى، آنان را به خانه سالمندان بسپارند.
البته جوامع اسلامى مخصوصاً جامعه شيعى ما كه از تعاليم عاليه اسلامى برخوردارند، فرزندان با پدران و مادران خود با مهربانى واحترام برخورد مىكنند ولى در كشورهاى غربى پدر و مادر پيش فرزندان ارزشى ندارند مخصوصاً اگر پيرهم شده باشند و از نظر مادى سودى براى فرزند نداشته باشند. حتى گاهى فرزندان، اقدام به فروش اعضاى پدر و مادر پير و مريض خود روى تخت بيمارستان مىكنند.
چنانكه در تابستان سال جارى وقتى در فرانسه بيش از ده هزار نفر جان خود را در اثر گرماى بىسابقه از دست دادند، اكثر آنها پير بودند و جدا از فرزندان زندگى مىكردند. روزنامهها نوشتند: جنازههاى آنان در سردخانهها ماند. و فرزندان آنان رغبتى براى تحويل گرفتن جنازههاى آنها نشان ندادند. زيرا آنان براى فرزندان ديگر سود مادى نداشتند! اين است فرهنگ زندگى ماشينى عصر اينترنت و ماهواره و جنگ ستارگان! كه بدون توجه به عوامل معنوى اينهمه پيشرفت كرده است.
اسلام و پدر و مادر
از آنجائى كه اسلام كاملترين اديان مىباشد، كاملترين و جامعترين و طبيعىترين آداب و رسوم و طرز برخورد فرزندان با والدين و والدين با فرزندان را به وسيله آيات قرآن و احاديث حضرات معصومينعليهم السلام براى سعادت جامعه بشرى ارائه كرده است زيرا يك جامعه تشكيل يافته از خانواده مىباشد كه در رأس آن پدر و مادر قرار دارد. و اگر خانواده مؤدّب به آداب نيك الهى باشد، جامعههاى بزرگتر هم مؤدّب خواهند بود.
خداوند متعال در قرآن مجيد در 12 مورد نيكى به پدر و مادر را متذكر شده و در چهار مورد، آن را همرديف توحيد قرار داده است. از جمله در آيه 23 سوره اسراء(بنىاسرائيل) پس از اشاره به يگانگى خود، به اين مهم پرداخته و مىفرمايد:
«وَ قَضى رَبُّكَ اَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إيَّاهُ وَ بِالوالِدَيْنِ اِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الكِبَر أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما اُفٍّ وَ لاتَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَرِيماً».
«پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد! و به پدر و مادر نيكى كنيد! هرگاه يكى از آن دو، يا هر دوى آنها، نزد تو به سنّ پيرى رسند، كمترين اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فرياد مزن! و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو!».
نكات حائز اهميت در آيه
اوّلاً: در اين آيه نيكى به والدين در كنار اساسىترين پايه تعاليم اسلامى(توحيد) قرار گرفته كه حاكى از عظمت و اهميت موضوع مىباشد.
ثانياً: مطلق بودن والدين است يعنى پدر و مادر چه مسلمان باشند و چه كافر، اين فرمان شامل آنها مىشود چنانكه خداوند متعال مىفرمايد:
«هرگاه آن دو، تلاش كنند كه تو چيزى را همتاى من قرار دهى، كه از آن آگاهى ندارى [بلكه مىدانى باطل است]، از ايشان اطاعت نكن، ولى با آن دو، در دنيا به طرز شايستهاى رفتار كن»(3).
ثالثاً: احسان به والدين با حرف «باء» متعدّى شده(و بالوالدين احساناً)، كه حاكى از مباشرتِ خود فرزند در احترام و خدمت و نيكى به پدر و مادر است(4). به عبارت ديگر، خدمت بايد فيزيكى باشد زيرا كه منظور تنها خدمت مادى به آنان و اينكه انسان توسّط كسانى ديگر به وسيله پول به آنان خدمت كند نيست، بلكه بايد خود انسان (و لو هرچقدر هم از امكانات مادى خوبى برخوردار باشد) به پدر و مادر احترام و خدمت كند.
احسان چيست؟
احسان به پدر و مادر، فقط پول خرج كردن و خدمتكار در اختيار آنان قرار دادن نيست، بلكه احسان معنى وسيعى دارد اعم از مادى و معنوى؛ چه در زمان حيات آنان و چه پس از مرگشان كه حتى با يك نگاه محبتآميز يا يك سخن لطيف به پدر و مادر و نثار يك فاتحه و حتى يك صلوات محقق مىشود. و اين؛ از آيات مربوطه و احاديث معصومينعليهم السلام به وضوح استفاده مىشود. چنانكه در قرآن مجيد مىخوانيم:
شخصى از بنىاسرائيل به قتل رسيد و حضرت موسى براى شناسائى قاتل، گاوى خواست تا ذبح كنند و خون آن را به بدن مرده بزنند تا زنده شده و خود قاتل را معرفى نمايد.
بنىاسرائيل به رسم عادت ديرينه خود آنقدر بهانه تراشى كردند كه خداوند شرائط سختى پيش روى آنان قرار داد و گاوى را به اين شرائط از آنان خواست:
«نه پير و از كار افتاده باشد و نه بكر و جوان، زرد رنگ يكدست كه بينندگان از ديدن آن مسرور باشند، بدون عيب كه نه براى شخم زدن رام شده، و نه براى زراعت آبكشى كند، هيچگونه رنگ ديگرى در آن نباشد».
چنين گاوى را نيافتند مگر پيش جوانى نيكوكار از بنىاسرائيل كه وقتى براى خريد گاو، به او مراجعه كردند گفت نمىفروشم مگر پوست گاو را پر از طلا كنيد كه بالاخره به دستور موسىعليه السلام خريدند و دستور موسىعليه السلام عملى شد و مرده، زنده شده، قاتل خود را معرفى كرد. سپس حضرت موسىعليه السلام فرمود: اين گاو داستانى دارد. سؤال كردند داستانش چيست؟ فرمود:
اين جوان معاملهاى انجام داد و آمد پيش پدر كه كليدها را بگيرد و پول كالا را بپردازد، ديد او خوابيده و كليدها زير بالش او قرار دارد احتراماً او را بيدار نكرد و از سود آن مصرف شد و معامله فسخ گرديد. وقتى پدر بيدار شد و جريان را فهميد در حق فرزند دعا كرد و اين گاو منحصربفرد را در عوض آن معامله به فرزند بخشيد و در نتيجه به وسيله فروش گاو خيلى بيشتر از سود معامله فسخ شده نصيب جوان گرديد(5). اين رعايت ادب چنين نتيجه خوبى براى آن جوان به بار آورد. تازه اين نتيجه دنيوى است و پاداش اخروى به جاى خود.
در حديثى يكى از ياران امام صادقعليه السلام نقل مىكند كه حضرت فرمود:
«احسان اين است كه با پدر و مادر به نيكى رفتار نمائى و اينكه كارى نكنى كه آنان نياز به درخواست چيزى از تو داشته باشند»(6).
مخصوصاً هنگامى كه آنان به سنّ پيرى مىرسند و قادر بر تر و خشك كردن خودشان نيستند و مانند يك بچه خردسال مىشوند و نياز به پرستار دارند.
البته اينكه آيه روى پيرى تكيه كرده، به خاطر اين است كه انسان در پيرى بيشتر احتياج به ديگران دارد تا جوانى؛ نه اينكه اگر پدر و مادر جوان بود، ديگر نيازى به احترام و خدمت نيست. چرا كه فرمان خدا مطلق است.
در دو آيه 23 و 24 سوره اسراء در مورد رعايت ادب فرزندان در برابر پدر و مادر اشاره شده است كه انشاءاللّه در شماره آينده پيرامون آنها جملاتى ارائه خواهد شد:
1. به آنان اف مگو؛ 2. آنان را از خود مران؛ 3. به آنها سخنان ملايم و شايسته بگو؛ 4. از روى محبت و رحمت بال خود را بگستران؛ 5. براى آنان دعا كن.
ادامه دارد