ما در عصري زندگي ميكنيم كه عصر "ماديّت محض" است و با مردمي همنشين گشتهايم كه هر كاري را براي پول انجام ميدهند و به مسائل مربوط به معنويّات و تحصيل كمالات و مكارم اخلاق و رضاي الهي توجّهي ندارند. يكي از مسائلي كه مردم اين زمان اعتنايي به آن نميكنند مسألهي خمس است.
در مسألهي خمس شيعيان با اهل تسنّن اختلاف بارزي دارند. ما معتقديم خمس هميشه بوده و يك تكليف مهمّ ديني همگاني، همه عصري و همه جايي است. هر مسلماني در هر زماني، هر كاري كه دارد اَعمّ از زراعت، تجارت، صناعت، كارمند، كارگر و هر چه كه هست بايد از درآمد آن كارش، خمس بدهد و لذا خمس در رديف ساير فروع ديني ماست و در رديف نماز، روزه، حج، جهاد و زكات است و منحصر به غنايم جنگي نيست. ولي از نظر اهل تسنّن خمس از توابع جهاد است و فقط به غنايم جنگي اختصاص دارد. آنها معتقدند اگر مسلمانان با كفّار جنگيدند و اموالي به دستشان آمد، آن اموال خمس دارد.
اين اختلاف در بين شيعه و سني از اختلاف در تفسير آيه 41 سوره انفال نشأت گرفته است.
وَ اعْلَمُوا أنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأنَّ للهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبي وَ الْيَتامي وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللهِ وَ ما أنْزَلْنا عَلي عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَي الْجَمْعانِ وَ اللهُ عَلي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
و بدانيد هر چيزي را كه غنيمت گرفتيد يك پنجم آن براي خدا و پيامبر و از آن خويشاوندان او و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است، اگر به خدا و آنچه بر بندهي خود در روز جدايي حق از باطل ، روزي كه آن دو گروه با هم روبهرو شدند نازل كرديم ايمان آورده ايد. و خدا بر هر چيزي تواناست.
در اين آيه "وَاعْلَموا" خطاب به اهل ايمان است كه آنها را به اين علم دعوت ميكند كه:
هر غنيمت و فايدهاي كه به دست شما برسد بايد خمس(يك پنجم) آن اخراج شود. براي مصرف خمس شش سهم معيّن شده است، يك سهم مال خدا، يك سهم مال رسول خدا، يك سهم مال ذيالقربي، يك سهم مال يتيمان، يك سهم مال مساكين و يك سهم براي ابنالسّبيل.
مقدّم شدن كلمهي" لله" در جمله" لله خُمسَهُ "و عدم بيان آن به شكل "خمسه لله" نشانگر اهميّت اين مسأله است. ميفرمايد: مال من است، حقّ خداست. نكند به حقّ خدا خيانت كنيد. يعني براي خدا انفاق كنيد. هيچ انگيزهي ديگري نبايد در كار باشد. پس سهم الله بايد به مصارف عامّهي بندگان خدا برسد و در راه تحكيم اساس اسلام و تأمين مصالح مسلمانان صرف شود.
دوّم سهم رسول است. رسول هم براي خودش نميخواهد. او كسي است كه سه روز متوالي نان گندم نخورد. هميشه نان جو ميخورد و گاهي كه خيلي اعياني بود خرما هم ميخورد. كسي كه در زندگياش اين طور است، او پولها را نميخواهد بگيرد و براي خودش صرف كند؛ او هم صرف تحكيم اسلام و تامين مصالح مسلمين ميكند.
سهم سوّم مال ذيالقربي است. ذيالقربي يعني خويشاوند. نفرمود: "ذويالقربي"، چون ممكن بود توهّم شود كه مقصود همهي خويشاوندان پيامبر هستند. ذيالقربي با توجّه به روايات امام معصوم است كه جانشين پيامبر ميباشد. او هم به همان مصرف سهم خدا و رسول خدا ميرساند.
سهم ديگر براي نيازمندان از يتيمان و مسكينان و در راه ماندگان است. يتيمان يعني كودكانِ پدر از دست دادهاي كه متكفّل امر معاش ندارند. مساكين يعني كسي كه قدرت بر كاري كه بتواند از آن كار مخارج سالش را تأمين كند ندارد. ابنالسّبيل يعني كسي كه در وطنش غني است و نيازمند نيست، ولي حالا كه به سفر رفته و در بين راه پولش را گم كرده و يا از او دزديدهاند يا تمام شده در خارج وطن نيازمند و فقير شده است.
با مراجعه به سنّت مشخص ميشود كه مقصود خداوند از نيازمندان ، سادات هستند نه مطلق نيازمندان. گر چه در اصل شش سهم است؛ ولي در نتيجه بازگشت به دو سهم ميشود. پس يك قسمت به عنوان سهم سادات است كه همان سهم يتامي و مساكين و ابنالسّبيل است و قسمت ديگر به عنوان سهم امام است كه سهم خدا و رسول و ذيالقربي به امام ميرسد و در زمان غيبت امام(علیه السلام) به دست فقهايي كه جامعالشّرايط هستند ميرسد كه از طرف خود امام(علیه السلام) به نيابت عامّه منصوبند. در آيه سهم امام مقدّم بر سهم سادات آمده است و اين نشانگر اهمّيّت سهم امام نسبت به سهم سادات است. زيرا آنچه كه مصرف اصلي سهم امام است: حفظ اساس اسلام، اعلاي كلمه توحيد، تأسيس حوزههاي علميّه براي پرورش علما، فقها، مفسّرين، متكلّمين، توسعهي مسائل فرهنگي اسلامي و ايجاد مراكز تبليغي، تربيت مبلّغين، نشر احكام الهي و خلاصه حفظ موجوديّت مكتب تشيّع و مبارزه با دشمنان اين مكتب از مكتبهاي الحادي و مرامها و مسلكهاي انحرافي است و بسيار روشن است كه اين مكتب با چنان هدفها، هزينههاي سنگيني دارد و سرمايهي مالي بسيار سرشاري را ميطلبد تا تشكيلات و سازمانهاي فعّال به وجود آورد كه هم بتواند بنيهي علمي و فرهنگي مكتب را تأمين كند و هم تحصيل قدرت نظامي بنمايد تا بتواند در مقابل طاغوتها و جبّاراني كه ميخواهند دين را تخريب كند و از بين ببرند بايستد و نيز با افكار الحادي و انحرافي كساني كه به قول خود روشنفكر و سخنور و قلم به دست هستند و ميخواهند دين را تضعيف و تحريف كنند، مبارزه كند و آن منبع مالي در مذهب شيعه منحصراً سهم امام است. مكتب تشيّع منبع مالي ديگري ندارد. تنها دو منبع داريم: خمس و زكات. اما زكات شامل همهي مردم بلكه شامل اكثريّت نميشود، چون شرايطي دارد و به اجناس مخصوصي كه عبارت از انعام ثلاثه(گاو، گوسفندو شتر)، غلاّت اربعه(گندم، جو، خرما، كشمش) و نقدين(طلا و نقره) تعلق مي گيرد كه اكثر مردم ندارند. بنابراين نميتوان به زكات اكتفا كرد. امّا قانون خمس شامل اكثر مردم ميشود و اين منبع مالي سرشاري خواهد بود. آن روزي كه سرمايهي مالي تأمين نشود يا به دست كساني داده شود كه حق را نميشناسند و معروف را هم تشخيص نميدهند، اسلام ، تضعيف و فاني خواهد شد و مسلمانان از بين خواهند رفت.
امّا سهم سادات براي تأمين زندگي شخصي سادات از مسكن و خوراك و پوشاك و مركب مناسب با شأن اجتماعياشان است.
حالا آنچه كه مايهي تأسّف است اينكه زمان خود پيامبر و امامان(علیهم السلام) مسألهي خمس به اين كيفيّت عمل ميشد. هر زماني كه دستشان باز بود و طاغوتها به آنان مجال ميدادند خمس و زكات را ميگرفتند، حتّي كارمنداني را براي گرفتن زكات و خمس مأمور ميكردند و لذا خداوند به رسول اكرم(ص) دستور مي دهد:
خُذْ مِنْ أمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها... توبه/103
حتّي نفرموده كه "اِقبَل" بپذير، يعني بنشين تا بياورند تو هم بپذير. بلكه فرمود: از آنها بگير و مطالبه كن.
مردي از تجّار فارس، نامهاي خدمت امام رضا(علیه السلام)نوشت كه اجازه دهيد ما خمس ندهيم. خودمان سهم شما را صرف كنيم. امام در جواب او مرقوم فرمودند:خداوند واسع و كريم است و رزق همه دست اوست. شما خيال نكنيد كه ما براي رزق خود ميخواهيم. اگر طبق دستور، كار كرديد به شما پاداش ميدهند. اگر خودداري كنيد و از عمل استنكاف كنيد محروميّتها و غصّهها خواهيد داشت. خمس براي اين است كه به دين ما كمك بشود و دين تقويت شود و خمس براي كساني است كه طرفداران ما هستند و ميخواهند براي دين كار كنند. كساني هستند كه با ما دشمنند. ما ناچاريم سرمايهي مالي داشته باشيم و در مقابلشان بايستيم. پس حقّ ما را از ما باز نداريد. خودتان را از دعاي ما محروم نكنيد.
جمعي از خراسان نزد امام رضا(علیه السلام)آمدند و گفتند: آقا خمس را بر ما ببخشيد و از ما نگيريد. امام با قاطعيّت فرمودند: نه، اين كار را نميكنم. شما با زبانتان اظهار محبّت خالص ميكنيد. اما حقّي را كه خدا براي ما قرار داده نميخواهيد بدهيد. خمس را كه خدا حقّ ما قرار داده است نميخواهيد بدهيد. بر هيچ يك از شما خمس را حلال و مباح نميكنم.
عوالي اللئالي ج3 ص127 باب الخمس
امّا بعد از پيغمبر سياست شيطاني روي كار آمد و نگذاشتند خمس به مصرف اصلي خودش برسد. يعني سقيفهي بنيساعده تشكيل شد و علي(علیه السلام)را كه ذيالقربي بود و از جانب خدا منصوب به ولايت بود و حكومتش، حكومت منصوعه از جانب خدا بود كنار زدند و گفتند بهتر اين است كه ابوبكر خليفه باشد. بعد هم فدك را از همسر بزرگوارش گرفتند و پس از آن سراغ مسألهي خمس رفتند، ديدند اگر او در رأس حكومت باشد و خمس به دستش برسد، پولدار ميشود و وقتي پولدار شد مردم دورش را ميگيرند. بنابراين گفتند: خمس به آنها نميرسد، زيرا خمس يك قسمت آن سهم خداست. خدا كه نياز به چيزي ندارد. رسول(ص)هم كه از دنيا رفته و سهمي ندارد. ذيالقربي هم آن كسي است كه خليفهي پيغمبر است.
در ادامهي آيه" إنْ كُنتُم امَنتُم بِالله" اداي خمس را شرط ايمان معرّفي ميكند، يعني شرط ايمان كامل، انفاق مال است. انفاق مال يكي از امتحانهاي الهي است. خداوند مردم را به صحنه امتحان ميبرد تا ببيند آيا آن قدر آشنايي به حضرت حق پيدا كردهاند و حكمت او را تشخيص دادهاند و هدف خلقت را فهميدهاند كه از مال خود انفاق كنند يا خير.
در ادامهي آيه" وَ ما اَنزَلنا عَلي عَبْدٍنا" آمده است؛ هر كلمهاي كه در قرآن تعبير ميشود نكاتي دارد. در اينجا تعبير به" انزال" شده است." انزال" بيانگر آن است كه حكم خمس مانند ساير احكام از عالم رُبوبيّت پايين آمده، عالمي كه سهو و اشتباه و خودخواهي ندارد؛ بلكه رأفت و رحمت دارد و ميخواهد شما را به سعادت برساند و اين احكام مانند قوانين بشري نيست كه مردم با فكر خود ميسازند تا زندگي ظاهرياشان را منظّم كنند.سپس" عَلَي عَبدِنا" آورده و نفرموده "اَنزَلنا عَلَي رَسُولِنا يا نَبيِّنا" يعني او بنده است و چيزي از خود اظهار نميكند و چون بنده است ما عنايت به او داريم و قرآن خود را بر او نازل گردانديم.
حال در اينجا به اختلاف بين شيعه و سنّي در مورد تفسير آيه برميگرديم:
در" ما غَنِمتُم مِن شَيء" كلمهي" شَيء" عموميّت دارد؛ چون در اوّل آن"ما"موصوله آمده و به معناي هر چه است، هر چه غنيمت حساب شود خمس دارد. امّا اين كه آنها ميگويند منظور از غنيمت،غنيمت جنگي است، آنها كلمهي جنگ را از كجا آوردهاند و به اين آيه اضافه كردهاند، در لغت كه نيست، در قرآن كه نيست ، در روايات نبوي و عترت هم كه نيست. تنها دليلشان اين است كه ميگويند: آيهي خمس شأن نزولش غزوهي بدر است، حالا به قول معروف اگر اين آيه را ناظر به غنيمت جنگي بدانيم آيا اين آيه موارد ديگر را نفي ميكند و يا غنيمت جنگي را اثبات ميكند؟ آيا گفته در موارد ديگر چون گنج و معدن و غوص، خمس نيست.
در معنا كردن قرآن، اوّل به لغت عرب مراجعه ميشود، چون قرآن به لغت عرب نازل شده است و عرب هر كلمهاي را در هر معنايي استعمال كرده، قرآن آن را به همان معنا آورده است. با بررسي در كتب لغت ميبينيم كه غنيمت را به عنوان مطلق درآمد معنا ميكنند و در هيچ كدام از كتب لغت كلمه حرب نيامده است. گذشته از اين كه شيعه "مطلق درآمد" معنا ميكند.
يكي از مسيحيان كه مؤلّف كتاب المنجد نيز است، اين كلمه را به معناي مطلق درآمد بيان ميكند.
در قرآن نيز مشتقّات اين كلمه به معناي مطلق آمده، مثلاً در "فَعِندَ اللهِ مَغانِمٌ كثيرةٌ(سورهنسا،آيه 49) مَغْنَم همان غنيمت است و نگفته در جنگ چون خداوند مغانم و مواهب فراوان دارد.همچنين در قرآن معمولاً قسمتي از يك حكم بيان شده و بقيّه را موكول به سنّت ميكند. در مورد خمس نيز بايد به سنّت مراجعه كنيم كه آيا پيغمبر و ائمّهي دين راجع به غير از غنيمت حربيه چه گفتهاند؟ ميبينيم آري، فراوان هم گفتهاند كه خمس منحصر به غنيمت جنگي نيست. غنيمت جنگي يك مورد آن است. در گنج و معدن و غوص و ارباح مكاسب هم خمس داريم.
اكنون يك روايت از امام كاظم(علیه السلام)نقل ميكنيم: راوي از امام(علیه السلام)راجع به خمس سؤال ميكند كه خمس به چه چيزهايي تعلّق مي گيرد؟ فرمود:
فِي كُلِّ ما اَفادَ النّاسَ مِن قَليلٍ او كَثيرٍ
هر فايدهاي كه به دست مردم مي رسد چه كم يا زياد خمس دارد.
وسايل الشيعه، باب 8 من ابواب ما يجب فيه الخمس، حديث 6
در روايت ديگري از امام جواد(علیه السلام)كه به صورت نامه از امام(علیه السلام)سؤال شده است:
اَخْبِرني عَنِ الخُمسِ عَلَي جميع ما يَسْتَفيدُهُ الرجلُ مِن قليلٍ و كثيرٍ مِن جَميعِ الضُروبِ و كَيفَ ذالكَ همان،حديث 1
راجع به خمس بفرماييد آيا همه آنچه كه انسان بهدست ميآورد از فوايد و عوايد همه خمس دارد؟
امام(علیه السلام)فقط يك جملهي كوتاه به خط خودشان در مقام جواب مرقوم فرمودند:
اَلْخُمْسُ بَعدَ المَوُؤنة
بله، واجب است آن هم بعد از مخارج.
يعني اوّل مخارج زندگيتان را كسر كنيد، آنچه اضافه آمد به آن خمس تعلّق ميگيرد. البتّه در اداي خمس، اخلاص مهمترين موضوع ميباشد.
نقل شده است كه مردم نيشابور سهم امام را جمع كردند و مبلغ زيادي شده بود. پنجاه هزار درهم و سي هزار دينار طلا و دوهزار توپ پارچه كه همه سهم امام(علیه السلام) بود، محمّدبن علي نيشابوري كه مرد معتمدي بود انتخاب شد تا آنها را خدمت امام كاظم(علیه السلام)ببرد. او پولها را بستهبندي كرد. چند ورق هم نوشتند كه در آن مسائلي را از امام(علیه السلام)سؤال كرده بودند. به اين منظور كه امام را از طريق جواب مسائل بشناسند. در زير سؤالات هم جايي براي مهروموم كردن مشخّص كردند و به او دادند و گفتند: اينها را ببر و اين سؤالها را بده. فردا هم بگير. ببين اگر در اين اوراق باز شده بود، بدان كه امام نيست. پولها را برگردان و به او نده. اگر ديدي درش باز نشده ولي جوابها داده شده بدان كه امام است، پولها را به او بده، وقتي خواست حركت كند، پيرزني عصاكوبان آمد و فقط يك درهم با يك كلاف نخ دستش بود كه خودش آن را رشته بود. برحسب ظاهر خجالت ميكشيد كه ديگران اين همه پول دادهاند و او فقط يك درهم با يك كلاف نخ آورده، وقتي خواست بدهد، گفت: حق وقتي داده ميشود خدا از قبول آن ابا ندارد. يعني من چيزي ندارم، فقط همين يك درهم است؛ اين كلاف نخ. بعد از چند روز به مدينه رسيد. تا چشم امام به او افتاد، بعد از سلام و جواب فرمود: من جواب سؤالها را دادهام. او تكان خورد كه من هنوز سؤالها را ندادهام ايشان ميفرمايند: من جوابها را دادهام!! مرد وقتي بستهي اوراق را باز كرد، ديد در سؤالها باز نشده است.بعد فرمود: آن يك درهم شطيطه را بياور و بقيّه را به صاحبانش برگردان و سلام مرا به شطيطه برسان و اين كيسه را كه در آن چهل درهم است من به شطيطه هديه ميكنم. آن مرد وقتي به نيشابور برگشت ديد همه از دينشان برگشتهاند و فطحي مذهب شدهاند و تنها شطيطه در مذهب حق باقي مانده است.
به حكم قرآن و آيين اسلام هر مسلماني موظّف است با پرداخت خمس مال و تقويت بيتالمال از دين پاسداري نمايد و اين يك وظيفهي دايمي و تعطيلناپذير است.ضمن اين كه اداي خمس كليدي است كه قفلهاي زندگي را باز ميكند و روزي وسعت پيدا ميكند.
منبع:http://www.safirehedayat.com
نوشته شده توسط علي عبد اللهي
| عريضه ها 0 |
ادامه مطلب
چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 9:37 PM