امام محمدباقر عليه السّلام ، امام پنجم شيعيان بنا به روايتى در سوم صفر سال 57 در مدينه منوره ديده به جهان گشودو جهان هستى را با نور خود روشن ساخت .
ولى اين تاريخ ، مورد اتفاق تاريخ نگاران و سيره نويسان نيست . زيرا برخى از آنان ، ميلاد با سعادت محمدباقر عليه السّلام را اول ماه رجب سال 57 هجرى قمرى مى دانند.
بيشتر مورخان گفته اند كه سال تولدش 57 قمرى بوده است . بنابراين وى چهار سال پيش از واقعه كربلا به دنيا آمد و همراه پدر بزرگوارش در اين واقعه جان سوز حضور داشت .
پدرش امام على بن الحسين عليه السّلام ، معروف به سجاد و زين العابدين ، و مادرش فاطمه بنت الحسن المجتبى عليه السّلام ، معروف به امّالحسن و امّ عبدالله مى باشند.
چون نَسَب شريف امام محمدباقر عليه السّلام ، هم از پدر و هم از مادر به امام اميرالمؤ منين عليه السّلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها مى رسد، به ايشان علوى بين علويين و فاطمى بين فاطميين گفته مى شود. امام محمدبن على عليه السّلام ، مكنّى به ابوجعفر و ملقب به باقرالعلم و باقرالعلوم مى باشد.
اين امام همام پس از شهادت پدر ارجمندش امام زين العابدين عليه السّلام در سال 95 قمرى ، به مقام عظماى ولايت و امامت شيعيان رسيد وپيروان اهل بيت عليهم السّلام را در آن درياى مواج سياسى و نظامى عصر خويش و هرج ومرج هاى آخر حكومت امويان ، به نيكى هدايت و رهبرى كرد. با اين كه ميان رحلت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و تولد امام محمدباقر عليه السّلام به مدت 47 سال فاصله بود، در عين حال آن حضرت ، سلام گرم و دلنشين پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را از سوى جابربن عبدالله انصارى دريافت كرد.
جابربن عبدالله كه يكى از ياران رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و از محبان اهل بيت عليهم السّلام بود، در سنين كودكى و نوَجوانى امام محمدباقر عليه السّلام ، وى را در آغوش گرفت و سلام پيامبر صلّى اللّه عليه و آَله را به وى ابلاغ كرد.
امام محمدباقر عليه السّلام از آغاز زندگى تا شهادت خويش با 11 تن از خلفا معاصر بود كه همه آنان ، جز يكى از طايفه خبيثه بنى اميه بودند.
سرانجام اين امام همام در هفتم ذى الحجه ، و به روايتى در ربيع الاول سال 114 قمرى در 57 سالگى به وسيله زهرى كه ابراهيم بن وليد بن عبدالملك ، در ايام خلافت هشام بن عبدالملك ، به آن حضرت خورانيده بود، به شهادت رسيد و در قبرستان بقيع ، در كنار پدرش امام زين العابدين عليه السّلام و جدّ مادرى اش امام حسن مجتبى عليه السّلام به خاك سپرده شد.
شيخ مفيد متوفاى سال 413 قمرى در كتاب اءلارشاد، درباره مقام و شخصيت امام محمدباقر عليه السّلام مى گويد: حضرت باقر كه نام شريفش محمّد بن على بن الحسين عليه السّلام است ، از ميان تمام برادرانش پس از پدر ارجمندش ، به مقام امامت و خلافت الهى رسيد و جانشين وى گرديد و امور امامت را پس از آن حضرت ، اداره كرد. فضيلت ، علم ، زهد و بزرگوارى امام محمدباقر عليه السّلام از تمامى خاندان وى بيشتر و برتر بود و همگان ، وى را به عظمت مى ستوده و عوام و خواص احترامش مى كردند. قدر و منزلتش از ديگران بيشتر بود و از هيچ يك از فرزندان امام حسن عليه السّلام و امام حسين عليه السّلام ، در خصوص علم دين ، نشر آداب و سنت نبوى ، حقايق قرآنى ، سيرت الهى و فنون اخلاق و آداب ، يادگار گران بهايى به اندازه او بر جاى نمانده است .
از ياران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ، همان هايى كه عمرى دراز پيدا كرده و محضر آن جناب را درك كرده بودند، از آن حضرت ، امور دينى و آيين اسلامى را روايت كرده اند.
هم چنين بزرگان تابعين و پيشوايان فقهاى مسلمين ، از اين امام همام بهره هاى بسيار برده اند. پايه فضل و بزرگوارى آن حضرت به جايى رسيده بود كه در ميان اهل علم و كمال ، ضرب المثل بود و سرايندگان ، در ستايش او شعرهاى فراوانى سروده و آثار خود را به نام نامى آن حضرت مزين مى كردند.
السّلام عليك يا محمّدبن علي ، باقرالعِلمِ بعد النّبى ، يا حجة اللّه على خلقه ، و رحمة الله و بركاته
منبع: روزشمار تاریخ اسلام(ماه صفر)
چشمه جاری شکافنده علم ها در بیابان خشکیده دانش جوشیدن گرفت و جان جویندگان علم و معرفت را از زلال پر برکت خود سیراب ساخت. شیعه نشان افتخار دیگری بر گردن آویخت و بر این پیشوای معصوم خود بالید. ای افتخار شیعه که در ضیافت خانه حوزه ها و دانشگاه ها سفره پر نعمت دانش تو گسترده است، میلاد مسعودت را گرامی می داریم.
ماه محرم ماه حماسه خونين و هميشه جاويدان كربلا با کوله باری از غم و اندوه سپری شد و در ايام صفر با غم سنگيني كه از لاله هاي خونین دشت کربلا بر دلهایمان همیشه باقی است، در شب ميلاد آخرين بازمانده كربلاي عطش، اشکهای چشمانمان مضاعف میشود و طپش قلبمان سنگین تر از دیروز و دستهایمان بر پنجره های سخت قبرستان غریب و دلگیر بقيع گره میخورد، آنجا که مأوی شكافنده دانش هاست.
چشم هايت را مي بندي و ديوار بقيع را در برابرت مييابي و آنگاه كه شبكه هاي پنجره را لمس ميكني مرغ جانت پر مي كشد كه بر مزار هاي مطهر و پاكشان حضور يابي، صورت بر خاك معطرشان بگذاري و با سوز دل غربت ايشان را گريه كني. اين جا مدينه است اين جا بقيع است و اين چهار بقعه تاريك و مظلوم ... چهار قبر مظلوم را مينگري كه تنها با سنگي بر روي آنها نشان از مزار شريف گلي از بوستان محمد (ص) دارند.
گل ستاره وجود حضرت باقر در آسمان شيعه تابيدن گرفت؛ اما آسماني كه رخت ماتم بر تن نموده، عزادار ديگر ستارگاني است كه ابرهاي كينه و سنگ دلي در كربلا، جلوي درخشش آنها را گرفته اند.
امام شكافنده دانش ها كه جامع علم و منبع دانش و مشهور به فضيلت و بينش است و درجه علم و دانشش بالاتر از فهم بشري، امام پايداري و تلخي چشيده اي از حماسه عاشورا كه پيمانش با خدا غير قابل ترديد و فضيلت و كمالش غير قابل انكار است امام علم كه چشمههاي جوشان دانش و فنون و حكمت از انديشه هاي اين بابغه دين مي جوشيد و ميتراويد و اوراق زندگي اش سراسر سرشار از احاديث روايتها و كلمات قصار و نصيحت هاست.
شب ميلادش، فضاي ساكت و آرام مدينه، مبهوت نورافشاني خانه گلين امام سجاد (عليه السلام) است و فروغي نوراني، آسمان مدينه را روشن كرده است؛ نوري كه از چهره معصوم و منور نوزادي مبارك به آسمان ساطع است. چشمه جاري شكافنده علم ها در بيابان خشكيده دانش جوشيدن گرفت و جان جويندگان علم و معرفت را از زلال پر بركت خود سيراب ساخت.
نام مبارک امام پنجم محمد بود. لقب آن حضرت باقر يا باقرالعلوم است، بدين جهت که: دريای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت. القاب ديگری مانند شاکر و صابر و هادی نيز برای آن حضرت ذکر کرده اند که هريک باز گوينده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است.
کنيه امام "ابو جعفر" بود. مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی (عليه السلام) است. بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن (عليه السلام) و از سوی پدر به امام حسين (عليه السلام)) مي رسيد. پدرش حضرت سيدالساجدين، امام زين العابدين، علی بن الحسين (عليهم السلام)) است . تولد حضرت باقر (عليه السلام)) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57 هجری در مدينه اتفاق افتاد.
در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سيد الشهداء کودکی بود که به چهارمين بهار زندگيش نزديک مي شد.
امام محمد باقر عليه السلام پايه گذار نهضت بزرگ علمي
در دوره امامت امام محمد باقرو فرزندش امام جعفر صادق (عليهم السلام) مسائلی مانند انقراض امويان و بر سر کار آمدن عباسيان و پيدا شدن مشاجرات سياسی و ظهور سرداران و مدعيانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی و ديگران مطرح است، ترجمه کتابهای فلسفی و مجادلات کلامی در اين دوره پيش مي آيد، و عده ای از مشايخ صوفيه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پيدا مي شوند. قاضيها و متکلمانی به دلخواه مقامات رسمی و صاحب قدرتان پديد مي آيند و فقه و قضاء و عقايد و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسير مي نمايد و تعليمات قرآنی - به ويژه مسأله امامت و ولايت را، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا، افکار بسياری از حق طلبان را به حقانيت آل علی (عليه السلام) متوجه کرده بود و پرده از چهره زشت ستمکاران اموی و دين به دنيا فروشان برگرفته بود، به انحراف مي کشاندند و احاديث نبوی را در بوته فراموشی قرار مي دادند. برخی نيز احاديثی به نفع دستگاه حاکم جعل کرده و يا مشغول جعل بودند و يا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون مي نمودند. اينها عواملی بود بسيار خطرناک که بايد حافظان و نگهبانان دين در برابر آنها بايستند. بدين جهت امام محمد باقرو پس از وی امام جعفر صادق (عليهم السلام) از موقعيت مساعد روزگار سياسی، برای نشر تعليمات اصيل اسلامی و معارف حقه بهره جستند و دانشگاه تشيع و علوم اسلامی را پايه ريزی نمودند. زيرا اين امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقيقی تعليمات پيامبر (صلي الله عليه و آله) و ناموس و قانون عدالت بودند و مي بايست به تربيت شاگردانی عالم و عامل و يارانی شايسته و فداکار اهتمام مي ورزيدند، و فقه آل محمد (صلي الله عليه و آله وسلم) را جمع و تدوين و تدريس کنند. به همين جهت محضر امام باقر (عليه السلام) مرکز علماء و دانشمندان و راويان حديث و خطيبان و شاعران بنام بود.
دانش امام باقر عليه السلام نيز همانند ديگر امامان از سر چشمه وحى بود، آنان آموزگارى نداشتند و در مكتب بشرى درس نخوانده بودند، جابر بن عبد الله نزد امام باقر (عليه السلام) مى آمد و از آنحضرت دانش فرا مىگرفت و به آن گرامى مكرر عرض مى كرد: اى شكافنده علوم! گواهى مىدهم تو در كودكى از دانشى خداداد برخوردارى.
در مکتب تربيتی امام باقر (عليه السلام) علم و فضيلت به مردم آموخته مي شد. رجال و شخصيتهاى بزرگ علمى آن روز، و نيز عدهاى از ياران پيامبر (صلي الله عليه وآله) كه هنوز درحال حيات بودند، از محضر آن حضرت استفاده مىكردند.
جابر بن يزيد جعفى وكيسان سجستانى (از تابعين) وفقهائى مانند: ابن مبارك، زهرى، اوزاعى، ابوحنيفه، مالك، شافعى، زياد بن منذرنهدى از آثار علمى او بهرهمند شده سخنان آن حضرت را، بى واسطه و گاه با چند واسطه، نقل نمودهاند. كتب و مولفات دانشمندان و مورخان اهل تسنن مانند: طبرى، بلاذرى، سلامى، خطيب بغدادى، ابونعيم اصفهانى، و كتبى مانند: موطا مالك، سنن ابى داود، مسند ابى حنيفه، مسند مروزى، تفسير نقاش، تفسير زمخشرى، و دهها نظير اينها، كه از مهمترين كتب جهان تسنن است، پر از سخنان پرمغز پيشواى پنجم است و همه جا جمله: قال محمد بن على و يا قال محمد الباقر به چشم مىخورد.
كتب شيعه نيز در زمينههاى مختلف سرشار از سخنان و احاديث حضرت باقر (عليه السلام) است و هر كس كوچكترين آشنايى با اين كتابها داشته باشد، اين معنا را تصديق مىكند.
سيره امام محمد باقر عليه السلام
ابوجعفر امام محمد باقر (عليه السلام) متولی صدقات حضرت رسول (صلي الله عليه و اله) و اميرالمؤمنين (عليه السلام) و پدر و جد خود بود و اين صدقات را بر بنی هاشم و مساکين و نيازمندان تقسيم مي کرد، و اداره آنها را از جهت مالی به عهده داشت. امام باقر (عليه السلام) دارای خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامی بود. سيرت و صورتش ستوده بود. پيوسته لباس تميز مي پوشيد. در کمال وقار و شکوه حرکت مي فرمود.
امام پنجم بسيار گشاده رو و با مؤمنان و دوستان خوش برخورد بود. با همه اصحاب مصافحه مي کرد و ديگران را نيز بدين کار تشويق مي فرمود. در ضمن سخنانش مي فرمود:
مصافحه کردن کدورتهای درونی را از بين مي برد و گناهان دو طرف - همچون برگ درختان در فصل خزان - ميريزد.
امام باقر (عليه السلام) در صدقات و بخشش و آداب اسلامی مانند دستگيری از نيازمندان و تشييع جنازه مؤمنين و عيادت از بيماران و رعايت ادب و آداب و سنن دينی، کمال مواظبت را داشت. ميخواست سنتهای جدش رسول الله (صلي الله عليه و آله) را عملا در بين مردم زنده کند و مکارم اخلاقی را به مردم تعليم نمايد. در روزهای گرم برای رسيدگی به مزارع و نخلستانها بيرون مي رفت و با کارگران و کشاورزان بيل مي زد و زمين را برای کشت آماده مي ساخت. آنچه از محصول کشاورزی - که با عرق جبين و کد يمين - به دست مي آورد در راه خدا انفاق مي فرمود. بامداد که برای ادای نماز به مسجد جدش رسول الله (صلي الله عليه و آله) مي رفت، پس از گزاردن فريضه، مردم گرداگردش جمع مي شدند و از انوار دانش و فضيلت او بهره مند مي گشتند.
مدت بيست سال معاويه در شام و کارگزارانش در مرزهای ديگر اسلامی در واژگون جلوه دادن حقايق اسلامی - با زور و زر و تزوير و اجير کردن عالمان خود فروخته - کوشش بسيار کردند. ناچار حضرت سجاد (عليه السلام) و فرزند ارجمندش امام محمد باقر (عليه السلام) پس از واقعه جانگداز کربلا و ستمهای بي سابقه آل ابوسفيان، که مردم به حقانيت اهل بيت عصمت (عليهم السلام) توجه کردند، در اصلاح عقايد مردم به ويژه در مسأله امامت و رهبری، که تنها شايسته امام معصوم است، سعی بليغ کردند و معارف حقه اسلامی را - در جهات مختلف - به مردم تعليم دادند تا کار نشر فقه و احکام اسلام به جايی رسيد که فرزند گرامی آن امام، حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) دانشگاهی با چهار هزار شاگرد پايه گذاری نمود و احاديث و تعليمات اسلامی را در اکناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد.
امام سجاد (عليه السلام) با زبان دعا و مناجات و يادآوری از مظالم اموی و امر به معروف و نهی از منکر و امام باقر (عليه السلام) با تشکيل حلقه های درس، زمينه اين امر مهم را فراهم نمود و مسائل لازم دينی را برای مردم روشن فرمود. رسول اکرم اسلام (صلي الله عليه و آله) در پرتو چشم واقع بين و با روشن بينی وحی الهی وظايفی را که فرزندان و اهل بيت گرامي اش در آينده انجام خواهند داد و نقشی را که در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت، ضمن احاديثی که از آن حضرت روايت شده، تعيين فرموده است. چنان که در اين حديث آمده است:
در زمان اميرالمؤمنين علی (عليه السلام) گوئيا، مقام علم و ارزش دانش هنوز - چنان که بايد - بر مردم روشن نبود، گويا مسلمانان هنوز قدم از تنگنای حيات مادی بيرون ننهاده و از زلال دانش علوی جامی ننوشيده بودند و در کنار دريای بيکران وجود علی (عليه السلام) تشنه لب بودند و جز عده ای معدود قدر چونان گوهری را نمي دانستند. بي جهت نبود که مولای متقيان بارها مي فرمود: "سلونی قبل از تفقدونی"؛ پيش از آنکه من را از دست بدهيد از من بپرسيد و بارها مي گفت: من به راههای آسمان از راههای زمين آشناترم. ولی کو آن گوهرشناسی که قدر گوهر وجود علی را بداند؟ اما به تدريج، به ويژه در زمان امام محمد باقر (عليه السلام) مردم کم کم لذت علوم اهل بيت و معارف اسلامی را درک مي کردند و مانند تشنه لبی که سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و يا قدر آن را ندانسته باشد، زلال گوارای دانش امام باقر (عليه السلام) را دريافتند و تسليم مقام علمی امام شدند و به قول يکی از مورخان:
"مسلمانان در اين هنگام از ميدان جنگ و لشکر کشی متوجه فتح دروازه های علم و فرهنگ شدند". امام باقر (عليه السلام) نيز چون زمينه قيام بالسيف (قيام مسلحانه) در آن زمان - به علت خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرينان - فراهم نبود، از اين رو، نشر معارف اسلام و فعاليت علمی را و هم مبارزه عقيدتی و معنوی با سازمان حکومت اموی را، از اين طريق مناسب تر مي ديد، و چون حقوق اسلام هنوز يک دوره کامل و مفصل تدريس نشده بود، به فعاليتهای ثمر بخش علمی در اين زمينه پرداخت. اما بدين خاطر که نفس شخصيت امام و سير تعليمات او - در ابعاد و مرزهای مختلف - بر ضرر حکومت بود، مورد اذيت و ايذاء دستگاه قرار مي گرفت. در عين حال امام هيچگاه از اهميت تکليفی شورش (عليه دستگاه) غافل نبود، و از راه ديگری نيز آن را دامن ميزد: و آن راه، تجليل و تأييد برادر شورشي اش زيد بن علی بن الحسين بود.
خلفاى معاصر حضرت
پيشواى پنجم در دوران امامت دوران خود با زمامداران و خلفاى ياد شده در زير معاصر بود:
1- وليد بن عبدالملك (86-96)؛
2- سليمان بن عبدالملك (96-99)؛
3- عمر بن عبدالعزيز (99-101)؛
4- يزيد بن عبدالملك (101-105)؛
5- هشام بن عبدالملك عليهماالعنه (105-125)
اين خلفا، به استثناى عمر بن عبدالعزيز- كه شخصى نسبتا دادگر و نسبت به خاندان پيامبر (صلي الله عليه و آله) علاقهمند بود- همگى در ستمگرى و استبداد و خودكامگى دست كمى از نياكان خود نداشتند و مخصوصاً نسبت به پيشواى پنجم همواره سختگيرى ميكردند.
امام باقر (عليه السلام) از نظر دانشمندان
آوازه علوم و دانشهاى امام باقر عليه السلام چنان اقطار اسلامى را پر كرده بود كه لقب باقر العلوم (گشاينده دريچههاى دانش و شكافنده مشكلات علوم) به خود گرفته بود. ابن حجر هيتمى مىنويسد: محمد باقر به اندازهاى گنجهاى پنهان معارف و دانشها را آشكار ساخته، حقايق احكام و حكمتها و لطايف دانشها را بيان نموده كه جز بر عناصر بى بصيرت يا بد سيرت پوشيده نيست و از همينجاست كه وى را شكافنده و جامع علوم، و برافرازنده پرچم دانش خواندهاند.
عبدالله بن عطأ كه يكى از شخصيتهاى برجسته و دانشمندان بزرگ عصر امام بود، مىگويد: من هرگز دانشمندان اسلام را در هيچ محفل و مجمعى به اندازه محفل محمد بن على (عليه السلام) از نظر علمى حقير و كوچك نديدم. من حكم بن عتيبه را كه در علم و فقه مشهور آفاق بود، ديدم كه در خدمت محمد باقر مانند كودكى در برابر استاد عاليمقام، زانوى ادب بر زمين زده شيفته و مجذوب كلام و شخصيت او گرديده بود.
امام باقر عليه السلام در سخنان خود،اغلب به آيات قرآن مجيد استناد نموده از كلام خدا شاهد مىآورد و مىفرمود: هر مطلبى گفتم، از من بپرسيد كه در كجاى قرآن است تا آيه مربوط به آن موضوع را معرفى كنم.
شاگرادان مكتب امام باقر (عليه السلام)
حضرت باقر عليه السلام شاگردان برجستهاى در زمينههاى فقه وحديث و تفسير و ديگر علوم اسلامى تربيت كرد كه هر كدام وزنه علمى بزرگى به شمار مىرفت. شخصيتهاى بزرگى همچون: محمد بن مسلم، زرارهبن اعين، ابو بصير، بريد بن معاويه عجلى، جابربن يزيد، حمران بن اعين، و هشام بن سالم از تربيت يافتگان مكتب آن حضرتند.
پيشواى ششم مىفرمود: مكتب ما و احاديث پدرم را چهار نفر زنده كردند، اين چهار نفر عبارتند از: زراره، ابوبصير، محمد بن مسلم و بريد بن معاويه عجلى. اگر اينها نبودند كسى از تعاليم دين و مكتب پيامبر بهرهاى نمىيافت. اين چند نفر حافظان دين بودند. آنان، از ميان شيعيان زمان ما، نخستين كسانى بودند كه با مكتب ما آشنا شدند و در روز رستاخيز نيز پيش از ديگران به ما خواهند پيوست.
شاگردان مكتب امام باقر (عليه السلام) سرآمد فقها و محدثان زمان بودند و در ميدان رقابت علمى بر فقها و قضات غير شيعى برترى داشتند.آثار درخشان علمى پيشواى پنجم و شاگردان برجستهاى كه مكتب بزرگ وى تحويل جامعه اسلامى داد، پيشگويى پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) را عينيت بخشد. راوى اين پيشگويى جابر بن عبدالله انصارىشخصيت معروف صدر اسلام است.
جابر كه يكى از ياران بزرگ پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) و از علاقهمندان خاص خاندان نبوت است، مىگويد:
روزى پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) به من فرمود: بعد از من شخصى از خاندان مرا خواهى ديد كه اسمش اسم من و قيافهاش شبيه قيافه من خواهد بود. او درهاى دانش را به روى مردم خواهد گشود.
پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) هنگامى كه پيشگويى را فرمود كه هنوز حضرت باقر (عليه السلام) چشم به جهان نگشوده بود. سالها از اين جريان گذشت، زمان پيشواى چهارم رسيد. روزى جابر از كوچههاى مدينه عبور مىكرد، چشمش به حضرت باقر افتاد. وقتى دقت كرد، ديد نشانه هايى كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرموده بود، عينا در او هست.پرسيد اسم تو چيست ؟
گفت: اسم من محمد بن على بن الحسين است. جابر بوسه بر پيشانى او زد و گفت: جدت پيامبر به وسيله من به تو سلام رساند!
جابر از آن تاريخ، به پاس احترام پيامبر (صلي الله عليه واله) و به نشانه عظمت امام باقر (عليه السلام) هر روز دوبار به ديدار آن حضرت مىرفت، او در مسجد پيامبر ميان انبوه جمعيت مي نشست (و در پاسخ بعضى از مغرضين كه از كار وى خردهگيرى مىكردند) پيشگويى پيامبراسلام را نقل ميكرد
دوران امامت امام محمد باقر (عليه السلام) از سال 95 هجری که سال شهادت امام زين العابدين (عليه السلام) است آغاز شد و تا سال 114 هجري يعنی مدت 19سال و چند ماه ادامه داشته است. و سرانجام در 7 ذي الحجه سال(114 هجري قمري)توسط هشام بن عبدالملك عليهمااللعنه به شهادت رسيد و پيكر مطهرش را در قبرستان بقيع به خاك سپردند.
منبع:پورتال انهار
نوشته شده توسط علي عبد اللهي
| عريضه ها 0 |
ادامه مطلب
چهارشنبه 25 فروردین 1395 ساعت 8:45 PM