ما از این ورزشها، تحت عنوان ورزش مذهبی یاد کردیم. همان گونه که از نظر مبارکتان گذشت، این ورزشها به نحو عجیب و غیر قابل تفکیکی با دین و بویژه مذهب جعفری گره خورده اند؛ بنابراین نمی توان آن ها را جدا از مذهب از تصور نمود، و اگر کسی تصوری از این ورزشها - که در اصطلاح به آن ورزش باستانی اطلاق می گردد - جدای از مذهب و تعلیمات سازنده آن داشته باشد، باید بگوییم: آن ورزش، اگر هم ورزش باشد، دیگر این ورزش نبوده و ماهیت دیگری خواهد داشت.
بقيه در ادامه ي مطلب
نویسنده کتاب پژوهشی در ورزشهای زورخانه ای ایران، این بحث را مطرح نموده و می نویسد:
اینک می پردازیم به تحقیق اینکه آیا این ورزش زورخانه که آن را ورزش باستانی می گویند واقعاً ورزش باستانی است و در دوران قبل از اسلام، این ورزش متداول بوده یا نه؟ گو اینکه با توجه به آن چه در تاریخ ورزش ایران باستان مشروح شد، به نامی از ورزش زورخانه و یا چیزی شبیه آن برنخوردیم، ولی در این مورد به دو نظریه کاملاً متفاوت برمی خوریم(200) سپس به طرح آن دو نظریه و ادله دو گروه پرداخته و در پایان، چنین نتیجه گیری می نمائید:
بالاخره از ماحصل این حدسیات و کنکاش های محققان به نتایج کلی به شرح زیر دست می یابیم:
نخست این ورزشی مانند ورزشهای زورخانه ای و با این مشخصات و آداب به کلی در ایران باستان وجود نداشته است که ما بخواهیم از آن به عنوان ورزش باستانی یاد کنیم؛ در نتیجه، پیدایش این نهاد مربوط است به بعد از اسلام، که بنا به نیازهای مقطعی برای مقابله با ستمگران عرب مغول به وجود آمده است و....
دوم اینکه خمیر مایه اصالت و فرهنگ این ورزش که باید بر ما روشن شود و از تاریکی و ابهام خارج شود: بنابراین می رسیم به اینکه آیا تدوین این نهاد و شالوده آن، توسط مردم کوچه و بازار و افراد عادی شکل گرفته، آیا توسط گروهی از نخبگان و مردمان ویژه ای که مقابله با دشمنان ایران و اسلام را برای خود فرض می دانستند؟
جواب آن روشن است، زیرا این پیدایش نمی تواند کار آسانی جز متفکران و شیرمردان و فتیان و پیروان مولا علی علیه السلام باشد. و این ها همان هایی هستند که مسلمانان مهاجم را برای برانداختن نظام فاسد ساسانی یاری کرده اند.
این ها همان هایی هستند که در دوران ساسانیان به علت ظلمی که بر آن ها رفته بود، با آن نظام درگیر بودند.
این ها همان هایی هستند که قبل از پیدایش اسلام، در ایران برای خود داری آیینی بودند که زیر پوشش آن با دیگر آیینهای رایج در آن نظام، مبارزات زیرزمینی داشتند و بالاخره این ها همان هایی هستند که بارها توسط پادشاهان ساسانی قتل عام شدند و همه چیز آن ها به غارت رفت.
این ها با آمدن اسلام به این سرزمین، چون مکتب قرآن را با آیین خود - که هر دو برای حق جویی و عدالت خواهی و جوان مردی است - همسو یافتن و حتی برتری های چشمگیری را در مکتب جدید نسبت به آیین خود دیدند به جان و دل پذیرفتند و همچون سلمان پارسی در برابر اسلام سر فرود آوردند و در جامعه به تبلیغ آن پرداختند.
اما خیلی زود متوجه شدند که حکومت جابر اموی نه تنها دست کمی از نظام شاهنشاهی ساسانی ندارد، بلکه بیش از آن، مفاسدی مانند برتری نژاد عرب بر عجم را داراست، و خلیفه بر کرسی پادشاهان ایران و روم تکیه دارند و بدتر از آن می کنند که سلاطین ایران و روم می کردند؛ و اوج مطلب اینجاست.
این نخبگان مسلمان ایرانی، با معجونی از فرهنگ اصیل این آب و خاک در مکتب والای اسلام، طرح مقابله با فساد بنی امیه را در ابعاد گوناگون پی افکندند. این ها آداب و سنتها و شیوه های قدیمی خود را، که از آیین مهر در عهد اشکانیان مایه می گرفت و با هدفهای عالی اسلام مغایر نبود، با شعایر انسان ساز اسلام در آمیختند و شیوه پهلوانی قبل از اسلام را که در خدمت زورمندان و سلاطین قرار داشت، به خدمت خلق خدا کشاندند و جوان مردی و فتوت را به پیروی از علی مرتضی - علیه السلام - سرلوحه آیین خود قرار دادند.
این ها مهرابه های کهن را بازگشودند و در آن هر چه برخلاف اسلام و قرآن بود برانداختند و آنچه در جهت آن مکتب بود حفظ کردند: بوسیدن زمین ادب را، زنگ را، برهنگی پهلوانان را، میان بستن، جوان مردی را و بالاخره برای آن و دیگر سنتهای ارزنده را.
همه آن ها در اعصار مختلف رو به کمال رفت، تا آنجا که پس از نسلها و گذشت سالها، با آمدن اقوام وحشی تاتار و مغول والایش یافت و در چهارچوب عرفان و سلسله های فقر، رنگ تصوف گرفت.
و عاقبت در سالهای نخست صفویه و شاید قبل از آن، از زیر زمینها سر برکشید و عمومیت یافت بنابراین اگر از بعد فرهنگی - اجتماعی به این ورزش بنگریم رنگ باستانی دارد ولی اگر به عملیات و پیدایش آن توجه کنیم بی شک مربوط به بعد از اسلام است؛ یعنی نخست مربوط به دوران بنی امیه و بعدها به دوران مغولهای وحشی، یعنی دوره رنج و گداز.)(201)
دانشمند شهید، مرحوم سید رضا پاک نژاد نیز در کتاب اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، در این مورد چنین می نگارد:
زورخانه در دویست سال استیلای عرب بر کشور ایران استقلال یافت، زیرا جوانان سلحشوری که مایل به داشتن زور بازو بودند و از حکام عرب رخصت نمی یافتند، به محلی که در پیچ و خم کوچه ای بود و از خارج منظره ای و رونقی نداشت و جلب توجهی نمی کرد و فقط با دریچه ای کوچک به خارج ارتباط می یافت، خود را می رسانیدند و همین طور که چنین رسم برقرار بوده و محل ورود به زورخانه به این مناسبت، کوچک است که پهلوان هنگام ورود به زمین مقدس زورخانه به اجبار تعظیم کند و سر فرود آورد.(202)
نظرهای امام خمینی - قدس سره - درباره ورزش
بدون تردید، ورزشکاران مسلمانان مایلند از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)، دانشمند، اندیشمند، و بزرگ رهبر و بنیان گذار جمهوری اسلامی درباره ورزش و ورزشکار مطلع شوند. در این جا بخشی از فرمایشات ایشان در این زمینه، از نظر گرامیتان می گذرد.
ایشان در جمع ورزشکاران و کارمندان تربیت بدنی فرمودند:
مملکت ما همین طور که به علما و دانشمندان احتیاج دارد به این قدرت شماها هم احتیاج دارد این قدرت وقتی با ایمان باشد، وقتی که زورخانه با قرآن باشد با ایمان باشد پشتوانه یک ملت است. وقتی قهرمانها، قهرمانهای اسلامی باشند، پشتوانه یک ملت هستند، بازوی یک ملت هستند. آنچه که پشتوانه ملت است، پشتوانه اسلام است، آن مردهای با ایمان هستند ورزشکاران باایمان هستند، روحانی باایمان و دانشگاهی باایمان و...این ها می توانند پشتوانه یک ملت باشند و نگذارند دستهای خائنانه کسانی که گاه می خواهند همه چیز را از بین ببرند، قدرت مادی ما، قدرت معنوی ما را از بین ببرند.(203)
آن حضرت در دیدار با گروهی دیگر از ورزشکاران، درباره وظایف ورزشکاران فرمودند:
ورزشکاران دو وظیفه دارند:
یک ورزش جسمانی برای قوه پیدا کردن و قدرت پیدا کردن. وقتی قدرت جسمانی پیدا شد، دفاع از مملکت می تواند بکنند، دفاع در برابر مخالفین که می خواهند به آن ها حمله بکنند می توانند بکنند.
یکی هم پرورش روحانی، که اگر پرورش روحانی در انسان پیدا بشود آن وقت قدرت جسمانی اش مضاعف می شود. شما کوشش کنید آن قدرت را هم که قدرت الهی است، قدرت هم به برکت اسلام و به برکت مولا امیرالمؤمنین علیه السلام در شما پیدا شود، که یک مرد روحانی قوی و جسمانی قوی بشوید. که هم جانب روحتان قوی باشد و هم از جانب جسمتان قوی باشد.(204)
وی در جمع قهرمانان منتخب فوتبال تذکر داد که ورزش باید در همه ابعاد انسانی باشد:
در همه ابعاد انسانی ورزش کنید من خودم ورزشکار نیستم، ولی ورزشکاران را دوست دارم. اگر خدای تبارک و تعالی خواهانم که شما جوانان را که ذخیره این کشور هستید و مایه امید ملت و اسلام هستید، هر چه بیشتر موفق کند یک بعدش آن بعدی است که شما در آن متخصص هستید، و امید است بعدهای دیگری هم که انسان دارد و انسانیت دارد، در شما رشد کند.
ورزشکارها همیشه این طور بوده اند که یک روح سالمی داشتند از باب اینکه توجه به شهوات نداشتند، توجه به لذات نداشتند، توجه به یک فعالیت جسمانی داشتند که عقل سالم در بدن سالم است، شما اگر دقت کنید در حال جوانها و طبقات جامعه، می بینید که آن هایی که در عیش و عشرت می گذرانند، حقیقتاً عیش و عشرت نیست، بدنهای افسرده و روح پژمرده و کسالت سرتاپای آن ها را گرفته است، اگر دو ساعت عشرت می کنند، بیست و دو ساعت در ناراحتی آن هستند. آن ها که اهل خدا هستند، توجه به خدا دارند، ورزش جسمی می کنند و ورزش روحی. آن ها در تمام مدت، اشخاصی هستند که پژمردگی در آن ها نیست، افسردگی در آن ها نیست، و این یک نعمتی است که خدای تبارک و تعالی نصیب همه کند، ان شاء الله.(205)
امام خمینی (ره) همچنین در سخنانی که با صدا و سیمای جمهوری اسلامی داشتند، فرمودند:
اسلام رزمنده می خواهد جنگجو می خواهد، در مقابل کفار، در مقابل آن هایی که هجوم می کنند. مملکت اسلام، مجاهد می خواهد درست کند نمی خواهد یک نفر آدم عیاش درست کند که این آدم عیاش، عیاشی اش را بکند و همه چیزش را از بین ببرند، همه شرافتش را از بین ببرند، او مشغول عیاشی و رقصیدن باشد.
اسلام جد است و یک مسلک جدی است؛ هزل در آن نیست، لغو در آن نیست، لهو در آن نیست، بازی در آن نیست. آن بازیی که اسلام اجازه داده، تیراندازی است، اسب سواری، مسابقه در اسب سواری مسابقه در تیراندازی آن هم جنگ است آن را اجازه داده است؛ حتی برای آن رهان قرار داده اند؛ یعنی شرطبندی هم بکنند آن را اجازه داده اند لیکن مسأله جدی است، آن جا تربیت است.(206)
بخش دوم: انواع ورزش در اسلام
در بخش اول کتاب، درباره ورزش از دیدگاه اسلام، به طور عمومی سخن گفتیم. اکنون برآنیم تا در حد وسع، در خصوص ورزشهایی که به نحوی در اسلام مطرح بوده اند - نه ورزشهایی جدید - صحبت کنیم. امید آن که تأییدات خداوندی، یاریگر ما باشد.
منبع:ورزش در اسلام
