(به مناسبت هفته وحدت و میلاد پربركت رسول مكرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم)
ماه ربیع الاول ماه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم، ماه نزول فیض و بركت ورحمت، و ماهی است كه در آن پیام آور بزرگ توحید و یكتا پرستی، حضرت محمد مصطفی(ص) در مكه معظمه به دنیا آمد تا پرچم توحید را برافرازد و حریم مقدس كعبه را از لوث اصنام كفر و جاهلیت پاكسازی نماید.
دین مقدس اسلام نیز با پپام توحید و یكتا پرستی و آرمان تشكیل امت واحده اسلامی و جوهر حق محوری و عدالتخواهانه اش، مرزهای شبه جزیره عربستان را در نوردید، و طی سده های مختلف در جریان كشمكش ها و تحولات جهانی به دین عالمگیر مبدل شد به طوری كه امروز در جغرافیای جهان اسلام و در بیرون از این دایره، حدود یك میلیارد و سی میلیون مسلمان زندگی می كنند.
این جمعیت كثیر با زبان ها و لهجه های متفاوت، با رنگ ها و فرهنگ های متنوع، با نشانه ها و نژادهای گوناگون، و در اقلیم ها و قاره های مختلف یك خدا را می پرستند، به سوی یك قبله نماز می خوانند، به یك قرآن ایمان دارند و حضرت محمد(ص) پیامبر، قائد، پیشوا و محبوب القلوب همه آنهاست.
این یك میلیارد و سی میلیون نفر، با آنكه از مذاهب مختلف پیروی می كنند، اما در اصول اعتقادی هیچ گونه اختلافی با هم ندارند به نحوی كه همه آنها قرآن كریم را كتاب الله، كتاب كامل و بدون حتی یك كلمه كم و یا زیاد، و ناسخ كتاب های پیشین می دانند و معتقدند كه آیات قرآن، سراسر وحی است كه از جانب خداوند، به وسیله جبرئیل بر محمد(ص) نازل شده است.
همچنین پیروان همه مذاهب اسلامی معتقدند كه پیامبر(ص) فرستاده خدا، اشرف مخلوقات عالم، فردی معصوم و مبرا از گناه، و خاتم المرسلین است.
اما متاسفانه علی رغم همه این مشتركات و هم اندیشی ها، اختلاف و تفرقه كه بخش اعظم آن ناشی از سیاست های تفرقه افگنانه قدرت های اسلام ستیز می باشد، یكی از بزرگترین مشكلات و گرفتاری های جهان اسلام بوده وهست. این مسئله در حالی اتفاق می افتد كه طی دهههای اخیر، تحولات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جهان، سرعت روزافزونی یافته و تأثیر گستردهای بر تمام شئون زندگی بشر گذاشته است، به گونهای كه كشورهای مختلف، برای مصون ماندن از رویدادهای غیرقابل پیشبینی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، به طور فزایندهای به همكاری و وحدت با یكدیگر ترغیب شدهاند و اتحادیههای مختلف به صورت بینالمللی و منطقهای تشكیل شدهاست.
بنابراین و با در نظر داشت این شرایط، ضرورت وحدت و اتحاد مسلمین در عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، برای تعالی و عظمت جهان اسلام یك ضرورت حیاتی و اجتناب ناپذیر تلقی میشود ولی متاسفانه ممالك اسلامی هر چند بر ضرورت این عامل حیاتی و مهم واقف هستند اما به دلایل مختلف بعضا سیاست های تفرقه افگنانه را دنبال می كنند.
در كشور ما افغانستان نیز، از اواسط قرن نوزدهم میلادی، انگلیسی ها با سر مشق قرار دادن اصل"تفرقه بینداز و حكومت كن" پرچمدار سیاست تفرقه افگنانه بوده و سعی كردند با برافروختن آتش اختلافات مذهبی، كینه های قومی و نشر افكار تعصب آمیز و نژاد پرستانه، مقاومت های مردمی را كه بر حول محور اسلام و استقلال وطن پایه ریزی شده بود، درهم شكنند.
در سایر ممالك اسلامی هم استعمار با حربه ایجاد نفاق و تفرقه ملی و مذهبی، و به قدرت رساندن زمامداران دست نشانده و حكومت های ضعیف، اهداف شوم و غارتگرانه خود را دنبال نموده اند و اكنون نیز بزرگترین سلاح امپریالیزم جهانی و صهیونیزم بین الملل كه به جرات می توان ادعا كرد از سلاح هسته ای نیز قوی تر و اثر بخش تر است همین سیاست تفرقه افگنانه در بین امت واحده اسلامی و ایجاد حكومت های مزدور و دست نشانده دیكتاتور منش است.
اما برای مقابله با این وضعیت ناگوار، مردان بزرگی در شرق ظهور كردند كه می توان از سید جمال در قرن نوزدهم و امام خمینی (ره) در قرن بیستم نام برد.
سید جمال استعمار خارجی و استبداد داخلی را كه با شمشیر خون آلود نفاق افگنی در ممالك اسلامی حكومت می كردند بزرگترین گرفتاری مسلمانان می دانست و معتقد بود استعمار غرب منشاء تمام بدبختی های مشرق زمین است. لذا بیداری مسلمانه ها را مقدمه اتحاد عالم اسلام می دانست ومعتقد بود كه اتحاد دولت های اسلامی می تواند عظمت و اقتدار از دست رفته مسلمین را باز گرداند. در این خصوص جمله معروفی را نیز به وی نسبت می دهند كه می گوید: «ان المسلمین اتفقوا علی ان لایتفقوا»؛ مسلمانان در یک چیز اتفاق و اتحاد دارند و آن اینکه در هیچ چیز اتفاق و اتحاد نداشته باشند.
البته شاید بتوان اینچنین تصور نمود كه در عصری که سید جمال میزیست، نیاز به وحدت مسلمانان تنها در میان نخبگان و اندیشمندان ظهور و بروز داشت، اما امروز این نیاز پس از تجربههای پیاپی و تحمل آسیبهای ناشی از تفرقه، به میان قاطبه مسلمانان کشیده شده و در واقع اولین گام نیل به وحدت، که نیاز به آن است طی شده است لذا در قرن بیستم، بزرگترین مصلح و منادی وحدت عالم اسلام، امام خمینی(ره) ،بر خلاف سید جمال، ملت ها را منشاء تحول معرفی كرد و معتقد بود اكثر دولت های اسلامی، فاسد، ناكارآمد و دست نشانده قدرت های بیگانه هستند و نمی توانند علیه استعمار و برای حفظ استقلال و آزادی خود قیام كنند.
به اعتقاد ایشان هرگاه بیش از یك میلیارد جمعیت مسلمان جهان، بر محور اسلام و قرآن و پیامبر با هم متحد شوند هیچ قدرتی در دنیا یارای مقابله با آنان را نخواهد داشت.
اما اكنون سوال اساسی این است كه چه عواملی باعث نزدیكی و وحدت مسلمین و جامعه اسلامی می شود و چه عواملی موجب جدایی مسلمین و ایجاد نفاق و تفرقه در آنان می گردد؟
یقینا مسائل مورد اتفاق میان شیعه و سنی بسیار فراتر از موارد اختلاف است، اما متاسفانه غالباً مسائل مورد اختلاف گاهی در مرکز توجه قرار گرفته و مسائل و اعتقادات مشترک نادیده انگاشته میشود. بنابراین امروزه، ضرورت توجه به مشترکات در توحید و نبوت و سایر آموزهها میتواند راهکار مهمی در مسیر نیل به وحدت به شمار آید.
در این میان، توجه و تمركز بر شخصیت رسول الله (ص) و راهبردهای ارزشی آن اسوه حسنه از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. همین موضوع نیز باعث شد تا رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (ره)، دوازدهم تا هفدهم ماه ربیع الاول هر سال را به نام هفته وحدت نامگذاری نماید.
اما در كنار توجه و دقت نظر بر حول شخصیت رسول مكرم اسلام (ص) و سیره و روش آن حضرت در جهت ایجاد وحدت در میان مسلمین كه در نوشته ای به مناسبت سالروز رحلت آن بزرگوار بررسی شد، موانع وحدت مسلمانان را نیز باید شناخت و همزمان با تقویت نقاط مشترك و تمركز بر ارزش ها و مسائل مورد اتفاق، چالش ها را نیز شناسایی نموده و در جهت دفع آن برآمد.
بر این اساس موانع بسیاری بر سر راه تحقق وحدت مسلمین قرار دارد اما به طور كلی می توان آن ها را به دو گروه درونی و بیرونی تقسیم نمود:
الف) موانع درونی كه عمدتا از درون جامعه اسلامی بر فرایند وحدت تاثیر گذارند و مهمترین آن ها عبارتند از:
1. خودباختگی و عدم اعتماد به نفس به نحوی كه مسلمین امروزه، نقطه اصلی اتكای خود را گم كرده اند و ضمن مواجه شدن با پدیده ای به نام مدرنیسم، در دایره هستی احساس سرگردانی می كنند.
2. ناسیونالیسم مدرن كه در آن مردم هر كشور، خود را برتر از همه می دانند و همه امکانات و منافع را برای خود می خواهند و به دیگر کشورهای اسلامی به دیدۀ رقیب می نگرند. اگرچه در گذشته نیز ملی گرایی وجود داشته است، اما مسلمانان دیروز علیرغم وابستگی به یک سرزمین یا کشور، خود را جزئی از پیکره عظیم امت اسلامی می دانستند، یعنی وطن دوستی تابع مسئله کلی تری به نام «امت اسلامی» بود. اما ناسیونالیسم جدید باعث بروز نزاع در میان کشورهای همسایه و در نتیجه فروش تسلیحات کارخانه های اسلحه سازی کشورهای قدرتمند می گردد. این نوع«ملی گرایی» ماهیت «اخوت اسلامی» را تضعیف می کند و به «امت اسلامی» آسیب می رساند.به طور مثال ناسیونالیسم و ملی گرایی در حوزه خاورمیانه و کشورهای اسلامی باعث شده تا مثلا ملت اردنی، سوریه ای، عراقی و ... با یکدیگر در رقابتی سخت باشند و برای حفظ امنیت و حتی پرستیژ ملی خود، در پی انباشت سلاح و خرید این تسلیحات از قدرت های خارجی برآیند. یا به عنوان مثال عربستان و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به بزرگترین وارد کنندگان تسلیحات کارخانجات آمریکا تبدیل شوند.
3. انحطاط فکری ، فرهنگی و علمی كه متاسفانه به خاطر آن، قشر عظیم و قابل توجهی از مسلمین، کم سواد یا بی سواد هستند و وضعیت علم و دانش در کشورهای اسلامی تأسف بار است. این عامل در كنار نا آگاهی مردم از عوامل حضور استعمار، باعث ظهور و بروز استبداد و هرج و مرج شده و زمینه هر چه بیشتر فاصله گرفتن كشورهای اسلامی را فراهم می نماید و اندیشه اتحاد اسلامی را به آرزویی محال تبدیل می كند.
4. تعصب گرایی کور مذهبی که مسلمانان را از تلاش برای نزدیک ساختن دیدگاه های شان باز می دارد و آنان را از یکدیگر دورتر و دورتر می کند. البته باید میان تعصب لازم و صحیح با تعصب غیر صحیح فرق گذارد و گفت؛ گرچه اتحاد و همبستگی اسلامی در اندیشه مسلمانان باید از جایگاه والایی برخوردار باشد و برای ایجاد وحدت از هیچ تلاشی دریغ نشود، اما این باعث نمی شود تا با چشم پوشی از تمام حقایق عدول كرده و همه چیز را فدای وحدت نماییم.
5. جهل و نا آگاهی مسلمانان از مذاهب یکدیگرنیز مشکل دیگری در راه وحدت است زیرا نه تنها مسلمانان نسبت به مذهب خود تعصب دارند بلکه به دنبال مطالعه سایر مذاهب هم نمی¬روند. چرا كه اگر پیروان فرق اسلامی از ماهیت سایر مذاهب، آن چنان که بنیانگذاران حقیقی آن ها بیان داشته اند، آگاهی کامل داشته باشند بدون تردید بسیاری از تعصبات و بدبینی ها برداشته می شود.
6. غفلت از اولویت های جهان اسلام نیز از جمله مهمترین موانع وحدت به شمار می رود چرا كه اگر توجه مسلمانان به مسائل مهم دنیای اسلام نظیر مسأله فلسطین، افغانستان، لبنان و .... معطوف می بود و سعی همه بر این می شد که در پی حل این مشکلات و مقابله با دشمنان برآیند، وحدت اسلامی خودبخود در میان ملت ها جریان می یافت. همچنین این مسئله باعث می شود مذاهب اسلامی با نزاع بر سر مسائل كوچكتر، حاضر نشوند برای مسایل مهمتر با هم وفاق داشته باشند. از سوی دیگر دولت های اسلامی نیز همت و سعی خود را در استفاده از ظرفیت های موجود برای به تفاهم رسیدن مسلمانان به کار نمی گیرند. به عنوان مثال سازمان کنفرانس اسلامی و بانک توسعه اسلامی و مجامع مشابه می توانند در روند اتحاد و جوامع مسلمان نقش به سزائی داشته باشند. اما متأسفانه ، وابستگی کشورها به قدرت های غربی باعث شده است تا استفاده از ظرفیت ها به شكل نارسا و صوری باشد.
ب) اما می توان در كنار موانع درونی فوق، به سه عامل بیرونی نیز اشاره نمود كه عبارتند از:
1. تفرقه افگنی استعمار در کشورهای اسلامی و کوشش برای تأمین منافع اقتصادی و سیاسی شان كه باعث دامن زدن به اختلافات مذهبی، فرقه ای و نژادی میان مسلمانان و از هم گسیختگی جوامع اسلامی شده و سعی می كنند به طرق مختلف و با ایجاد وابستگی فکری و اقتصادی و به کار گرفتن افراد وابسته در قسمت های حساس، زمینه جدایی کشورها و ملت های مسلمان را فراهم كنند.
2. سلطه اقتصادی غرب نیز، دیگر عامل تفرقه و جدایی به شمار می رود.هر چند در گذشته مسلمانان بر مهمترین راه های تجاری جهان تسلط داشتند و راه های استراتژیک دنیا در کنترل مسلمانان بود اما اینک شاه راه های تجاری در دست قدرت های غربی است و تعریف تجارت و اقتصاد با گذشته متفاوت است به طوری كه اقتصاد امروز مبتنی بر اطلاعات و صنعت است و کشورهای بزرگ و توسعه یافته غربی با در دست داشتن شالوده های اقتصاد جهانی در دست خود، به هر نحوی که اراده کنند، برای کشورهای جهان سوم و به خصوص دنیای اسلام خط مشی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تعیین می كنند. بنابراین از یك سو، وابستگی اقتصادی دنیای اسلام به غرب آن قدر جهان اسلام را تضعیف ساخته که حتی سیاست و فرهنگ و دین را هم در این کشورها متأثر از وابستگی اقتصادی کرده است و از سوی دیگر «اتحاد اسلامی» هم خطری جدی برای دنیای غرب محسوب می شود لذا همواره اقتصاد، اهرمی برای شکل نگرفتن این اتحاد و مانع «وحدت» مسلمانان بوده است.
3. آخرین عامل بیرونی، هجوم فرهنگی غرب بر جوامع اسلامی است لذا قدرت های بزرگ از راه تسلط بر شبکه های ارتباطی و رسانه های جمعی کوشش می کنند که عادات و آداب خود را در دیگر کشورها رواج داده و از این طریق فرهنگ های دیگر ملل را تضعیف نمایند. بنابراین به روشنی می توان دریافت که وقتی روح اسلام و فرهنگ اسلامی با رواج فرهنگ غرب از جامعه اسلام رخت بربندد، «اتحاد» که یکی از مظاهر فرهنگ اسلامی است، هرگز در کشورهای اسلامی و بین مسلمین محقق نخواهد گشت.
اكنون، بر ماست كه در این برهه حساس از زمان كه جهان اسلام بیش از گذشته نیازمند وحدت، الفت و اخوت است، با شناخت دقیق این عوامل و موانع و آگاه نمودن هر چه بیشتر امت اسلامی از آنها در جهت تحقق "امت واحده اسلامی" گام های عملی برداریم و ضمن توسل و تمسك به خاندان عصمت و طهارت و شخص رسول الله (ص) به رهنمودهای آنان و سیره حقیقی آنان عمل نموده و با دوری از نفاق و تفرقه به ریسمان محكم الهی چنگ زنیم.
