![]() |
مطالعه کتاب پایےڪہ جاماند
یادداشتهاۍ روزانه سیدناصرحسینۍپور از زندانهاۍ مخفۍ عراق
کتابخانه گروه بیان معنوی تلگرام
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قسمت صدوپنجاه ونهم
فصل هشتم
تکریت_اردوگاه ۱۶
شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۶۷ تکریت اردوگاه ۱۶
سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
دهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بود. بچههای تبریز و ارومیه مسابقه گذاشته بودند.
در این روزها حساسیتها و مراقبتهای شدیدی از سوی نگهبانها اعمال میشد. با وجود تنگناها و کمبودهای فراوانی که داشتیم، از چند روز پیش تعدادی از اسرا به صورت خودجوش تصمیم گرفته بودند. سالگرد پیروزی انقلاب را جشن بگیرند. جشنهای ما ساده و دور از چشم عراقیها بود...
یکی از بچههای آذربایجان که ترک با سلیقهای بود، عکس امام خمینی را روی پارچهی سفید دشداشه با نخ حوله و پتو گلدوزی کرده بود.نقاشیاش کار علی یمانی بود.
کار قشنگی بود. علی گفت: برای ما که دسترسی به تلویزیون ایران و عکس امام نداریم، وجود یه نقاشی از امام نعمته. هرکس دلش برای امام تنگ میشه، بیاد این نقاشی رو ببینه!
بعضی از بچهها دودهی حمام را که از آبگرمکنهای نفتی تهیه شده بود، با روغن مایع مخلوط کرده و با مرکب آن تصویر امام را رنگآمیزی میکردند...
امروز بعد ازظهر دو، سه نفر از نگهبانها، عطیه، حامد و سلوان شیرینی جشن پیروزی انقلاب را خوردند. مهندس غلامرضا کریمی به آنها شیرینی تعارف کرد. سلوان به مهندس کریمی گفت: شینو مناست؟ (چیه مناسبتش)؟
مهندس کریمی گفت: سیدی مناسبتش، جاءالحق و زهقالباطلِ. (حق آمد و باطل نابود شد)...

