حکمت 404 نهج‌البلاغه، تفسیر لاحول و لا قوة الّا باللَّه
نظرات(0) |

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

شبی با نهج‌البلاغه سعید بهشتی در گروه بیان معنوی تلگرام

شهید مطهری ونهج البلاغه (21)

نظر ابن ابی الحدید معتزلی در مورد سخنان علی علیه‌السلام

ابن ابی الحدید در جلد چهارم کتاب خود در شرح نامه امام به عبد اللَّه بن عباس پس از فتح مصر به دست سپاهیان معاویه و شهادت محمد بن ابی بکر که امام خبر این فاجعه را برای عبد اللَّه به بصره می‌نویسد «1»، می‌گوید:

__________________________

(1). نامه با این جمله آغاز می‌شود: «امّا بَعْدُ فَانَّ مِصْرَ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ مُحَمَّدُ بْنُ ابی بَکرٍ- رَحِمَهُ اللّهُ- قَدِ اسْتُشْهِدَ». نهج‌البلاغه، نامه 35 از بخش‌نامه‌ها.

«فصاحت را ببین که چگونه افسار خود را به دست این مرد داده و مهار خود را به او سپرده است. نظم عجیب الفاظ را تماشا کن؛ یکی پس از دیگری می‌آیند و در اختیار او قرار می‌گیرند، مانند چشمه‌ای که خودبه‌خود و بدون زحمت از زمین بجوشد. سبحان اللَّه! جوانی از عرب در شهری مانند مکه بزرگ می‌شود، با هیچ حکیمی برخورد نکرده است اما سخنانش در حکمت نظری بالادست سخنان افلاطون و ارسطو قرارگرفته است؛ با اهل حکمت عملی معاشرت نکرده است اما از سقراط بالاتر رفته است؛ میان شجاعان و دلاوران تربیت‌نشده است زیرا مردم مکه تاجر پیشه بودند و اهل جنگ نبودند، اما شجاع‌ترین بشری از کار درآمد که بر روی زمین راه‌رفته است. از خلیل بن احمد پرسیدند: علی علیه‌السلام شجاع‌تر است یا عنبسه و بسطام؟ گفت: «عنبسه و بسطام را با افراد بشر باید مقایسه کرد، علی مافوق افراد بشر است.» این مرد فصیح‌تر از سحبان بن وائل و قُسّ بن ساعده از کار درآمد و حال‌آنکه قریش که قبیله او بودند افصح عرب نبودند؛ افصح عرب «جرهم» است هرچند زیرکی زیادی ندارند ...»

حکمت 404 نهج‌البلاغه، تفسیر لاحول و لا قوة الّا باللَّه

(علمی، تفسیری)

وَ قَالَ علیه‌السلام: وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَعْنَی قَوْلِهِمْ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِنَّا لَا نَمْلِک مَعَ اللَّهِ شَیئاً وَ لَا نَمْلِک إِلَّا مَا مَلَّکنَا فَمَتَی مَلَّکنَا مَا هُوَ أَمْلَک بِهِ مِنَّا کلَّفَنَا وَ مَتَی أَخَذَهُ مِنَّا وَضَعَ تَکلِیفَهُ عَنَّا

و درود خدا بر او، فرمود: (از امام معنی لاحول و لا قوّة الا بالله را پرسیدند. پاسخ داد) ما برابر خدا مالک چیزی نیستیم و مالک چیزی نمی‌شویم جز آنچه او به ما بخشیده است، پس چون خدا چیزی به ما ببخشد که خود سزاوارتر است، وظایفی نیز بر عهده ما گذاشته و چون آن را از ما گرفت تکلیف خود را از ما برداشته است

نکته‌ها

1-حضرت در این حکمت در مقابل شخصی که معنای ذکرَ لا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ برایش مفهوم نبود وگرفتارشبهه جبر شده بود برای رفع این شبهه سه جمله فرمودند

2-مالک اصلی خداست و توحید در مالکیت از شاخه‌های توحید افعالی است، مالکیت ما نسبت به مالکیت خداوند طولی است نه عرضی، او به ما قدرت و قوت و اختیار داده است و هماهنگ با آن تکالیفی بر عهده ما گذاشته است

3-حول در لغت به دو معنا است، حرکت و تحول که همان اعطا خداوند در قوت و قدرت به انسان است و معنای دوم ممانعت و حائل شدن است که در برابر معاصی و طاعات از جانب خداوند است

منابع

____________________________________

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1 جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص 547

دشتی، محمد، نهج البلاغة / ترجمه دشتی، 1 جلد، مشهور - ایران؛ قم، چاپ: اول، 1379 ش.ص 727

مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج 16، ص: 364

پیام امام استاد مکارم شیرازی جلد 15 صفحه 287، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام

____________________________________

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : شنبه 29 مهر 1396 
زمان : 9:53 PM


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.