![]() |
🔶
یادداشتهاۍ روزانه سیدناصرحسینۍپور از زندانهاۍ مخفۍ عراق
کتابخانه گروه بیان معنوی تلگرام
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⚡️قسمت صدوشصت ونهم
💠 فصل هشتم
🔸 تکریت_اردوگاه ۱۶
▪️دوشنبه ۱۸اردیبهشت ۱۳۶۸
…✍️دیروز عیدسعید فطر بود،عید عرب ها.عراقی ها ناراحت بودند.نمیدانم چه اتفاقی افتاده بود علی جارالله سراغ رامین را گرفت.یقین داشتم میخواهد خبر مهمی را به او بدهد.سراغ رامین رفتم ببینم علی جارالله به او چه گفته. خبر درباره ی عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق بود.
دیروز عدنان خیرالله کشته شده بود. اوعلاوه بر منصب وزارت دفاع،جانشین فرماندهی کل نیروهای مسلح بود.
این که چرا عدنان خیرالله بعدازجنگ کشته شد.جای سوال داشت.تیتر روزنامه های امروز عراق ،مرگ عدنان خیرالله بود.روزنامه های القادسیه در تیتر اول خود نوشته بود:عدنان العظیم ام نصرالجیش عراقیه فی الحرب.(عدنان بزرگ مادر پیروزی های ارتش عراق بود در جنگ ) صدام خودش را پدر وعدنان را مادر پیروزی های عراق می دانست.بعثی ها سعی داشتند مرگ او را طبیعی جلوه دهند، اما سامی و علی جارالله مرگ عدنان خیرالله،مرد شماره دو عراق را یک توطئه ی ازپیش طراحی شده می دانستند.
عدنان خیرالله بیشتر از صدام بین نظامیان وطرفداران حکومت عراق پایگاه داشت. می گفتند عدنان تحصیل کرده و دانشکده افسری رفته است . پدرش خیرالله طفلاح است . روزنامه ها به صورت مبهم علت مرگ عدنان را سقوط هلی کوپتر وی اعلام کردند . هلی کوپتر او در یک منطقه ی کویری بین استان اردبیل و تکریت سقوط کرد . روزهای بعد فهمیدم هلی کوپترش به دستور صدام توسط عدی پسرش که خواهر زاده ی خود عدنان خیرالله بود، بمب گذاری شده. ..
علی جارالله گفت: صدام بعد از جنگ از سوی هر فردی که احساس خطر کند، او را از سر راهش بر میدارد! اما شما این حرف رو از من نشنیده بگیرید...
پایےڪہ جاماند

