حکمت 479 نهج‌البلاغه، بدترین دوست
نظرات(0) |

•┈┈•• 🌿🌺🌿••┈┈•

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

••••••••••••••••••••••••••••

شبی با نهج‌البلاغه سعید بهشتی در گروه بیان معنوی تلگرام

شهید مطهری ونهج البلاغه (90)

دنیای مذموم

معمولاً می‌گویند آنچه ازنظر اسلام مذموم و مطرود است علاقه به دنیاست. این سخن، هم درست است و هم نادرست. اگر مقصود از علاقه، صرف ارتباط عاطفی است، نمی‌تواند سخن درستی باشد، چون انسان در نظام کلی خلقت همواره با یک سلسله علایق و عواطف و تمایلات آفریده می‌شود و این تمایلات جزء سرشت او است، او خودش این‌ها را کسب نکرده است؛ و بعلاوه، این علایق زائد و بیجا نیست، تمام تمایلات و عواطف سرشتی بشر متوجه هدف‌ها و غایاتی حکیمانه است، این عواطف و علایق یک سلسله کانال‌های ارتباطی میان انسان و جهان است؛ بدون این‌ها انسان نمی‌تواند راه تکامل خویش را بپیماید، حقیقت این است که منظور از علاقه به دنیا تمایلات طبیعی و فطری نیست؛ مقصود از علاقه و تعلق، بسته بودن به امور مادی و دنیوی و در اسارت آن‌ها بودن است که توقف است و رکود است و بازایستادن از حرکت و پرواز است و سکون است و نیستی است. این است که دنیاپرستی نام دارد و اسلام سخت با آن مبارزه می‌کند و این است آن چیزی که بر ضد نظام تکاملی آفرینش است و مبارزه با آن همگامی با ناموس تکاملی آفرینش است، دنیا ازنظر اسلام مدرسه انسان و محل تربیت انسان و جایگاه تکامل اوست، شد رابطه انسان با جهان از نوع رابطه کشاورز با مزرعه و بازرگان با بازار و عابد با معبد است (حکمت 131 نهج‌البلاغه)، از دیدگاه اسلام نه جهان بیهوده آفریده‌شده و نه انسان به‌غلط آمده است و نه علایق طبیعی و فطری انسان اموری نبایستنی است، آنچه مذموم است و نبایستنی است، برخلاف نظام تکاملی جهان است و از نوع نقص و نیستی است نه کمال و هستی، آفت انسان و بیماری خطرناک انسان است، علی علیه‌السلام مکرر به این مطلب اشاره می‌کند که دنیا خوب جایی است اما برای کسی که بداند اینجا قرارگاه دائمی نیست، گذرگاه و منزلگاه اوست:

وَ لَنِعْمَ دارُ مَنْ لَمْ یرْضَ بِها داراً «1».

خوب خانه‌ای است دنیا، اما برای کسی که آن را خانه خود (قرارگاه خود) نداند.

الدُّنْیا دارُ مَجازٍ لا دارُ قَرارٍ، فَخُذوا مِنْ مَمَرِّکمْ لِمَقَرِّکمْ «2».

دنیا خانه بین راه است، نه خانه اصلی و قرارگاه دائمی.

(1). نهج‌البلاغه، خطبه 214.

(2). نهج‌البلاغه، خطبه 194.

حکمت 479 نهج‌البلاغه، بدترین دوست

 (اخلاق اجتماعی)

وَ قَالَ علی علیه‌السلام: شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ [تَکلَّفُ] تُکلِّفَ لَهُ

[قال الرضی لأن التکلیف مستلزم للمشقة و هو شر لازم عن الأخ المتکلف له فهو شر الإخوان]

 و درود خدا بر او، فرمود: بدترین دوست آن‌که برای او به رنج و زحمت افتی.

نکته‌ها

1- مرحوم سید رضی در شرح این حکمت می‌گوید: تکلّف و تکلیف با مشکلات و به‌زحمت افتادن است، پس دوستی که انسان را دچار مشکلات می‌کند مایه شر است پس او از بدترین دوستان بشمار می‌آید

2-نکته مهمی که در این حکمت به آن اشاره‌شده است و دوست خوب و بد را از هم جدا می‌کند همان تکلف و پردردسری است که دردسر می‌آورد و به دنبال خود شرمندگی دارد وازساده زیستی مورد تأکید دین اسلام به دور است وغالبا همراه با ریا و خودنمایی است برخلاف بی‌تکلفی که همراه با آرامش و آسایش و صفا و صمیمیت است

منابع

________________________________________

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1 جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص 559

نهج البلاغة / ترجمه دشتی، 1 جلد، مشهور - ایران؛ قم، چاپ: اول، 1379 ش.ص 743

پیام امام استاد مکارم شیرازی جلد 15 صفحه 727، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام

مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج 16، ص: 559

________________________________________

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم

🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : چهارشنبه 13 دی 1396 
زمان : 9:02 PM


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.