خوش آن که از دو جهان گوشهی غمی دارد
خوش آن که از دو جهان گوشهی غمی دارد
همیشه سر به گریبانِ ماتمی دارد
تو مرد صحبت دل نیستی، چه میدانی
که سر به جِیْب کشیدن چه عالمی دارد
هزار جان مقدّس فدای تیغ تو باد
که در گشایش دلها عجب دمی دارد
لب پیاله نمیآید از نشاط به هم
زمین میکده خوش خاک بیغمی دارد
تو محوِ عالم فکر خودی، نمیدانی
که فکرِ صائبِ ما نیز عالمی دارد
صائب تبریزی