کوه جلالت

 

آفتاب آسمان مجد و رحمت زینب است

حامی توحید و قرآن و ولایت زینب است

 

دُرِّ دریای فضیلت، عنصر شرم و عفاف

قهرمان عرصه‌ی صبر و شهامت زینب است

 

در دمشق و کوفه با آن خطبه‌های آتشین

آنکه سوزانید بنیاد شقاوت زینب است

 

آنکه زد بر ریشه‌ی بیداد و طغیان یزید

وآنکه احیا کرد آیین عدالت زینب است

 

معدن ایمان و تصمیم و ثبات و اقتدار

مشعل انوار تابان هدایت زینب است

 

در قیام کربلا گردید همکار حسین

در ره شام بلا کوه جلالت زینب است

 

وآن که در امواج دریای خروشان بلا

امتحان‌ها داد با عزم و شجاعت زینب است

 

همچو باب و مام و جَدِّ خویش در روز جزا

آن که دارد از خدا اذن شفاعت زینب است

 

 

آیت الله صافی گلپایگانی حفظه الله



[ شنبه 5 اردیبهشت 1394  ] [ 10:55 PM ] [ KuoroshSS ]

قهرمان صبر

 

زینب تو سرو گلشن زهرای اطهری

شمع جهان فروز شبستان حیدری

 

صبر از قرار و صبر تو قامت شکسته شد

مظلومه‌ای چو مادر و زهرای دیگری

 

در گیر و دار حادثه‌ی تلخ نینوا

تنها تو بر برادر خود یار و یاوری

 

در کربلا که حضرت خیرُ النّسا نبود

هم خواهر حسینی و هم جای مادری

 

همچون حسین اسوه‌ی صبر و شهامتی

اسطوره‌ی شجاعت و خصم ستمگری

 

در عرصه‌ی خطابه همانند مرتضی

شور آفرین خطیب و فصیح و سخنوری

 

در رزمگاه کرب و بلا قهرمان صبر

در کوفه و به شام چو شیر دلآوری

 

بانوی عفت و شرف و عصمت و حیا

بر قُلّه‌ی قداست و ناموس داوری

 

زینِ اَبیّ و زینت گلزار فاطمه

گوهر تویی که حاصل این هر دو گوهری

 

نام تو بر کتیبه‌ی دل‌ها رقم شده

در باغ سبز خاطره، یاس معطری

 

من نیستم کسی که ثناخوان شوم تو را

تو لایق ثنای خداوند اکبری

 

دارد امید محسن صافی به لطف تو

ای زینبی که شافع فردای محشری

 

 

محسن صافی گلپایگانی



[ پنج شنبه 25 دی 1393  ] [ 6:20 PM ] [ KuoroshSS ]

نادِ علیّاً علیّاً دم به دم

 

نادِ علیّاً که علیّت ولی‌ست

نادِ علیّاً که ولیّت علی‌ست

 

پیش وجودش چو تویی کالعدم

نادِ علیّاً علیّاً دم به دم

 

عزم سفر کرده دلم تا علی

ناد علیا علیا یا علی

 

دل همه دم یاد علی می‌کند

ختم خوش «نادِ علی» می‌کند

 

یادِ تو شد، وقتِ جنونِ دل است

شعر نه این لخته‌ی خون دل است

 

شعر کجا و خم ابروی تو

وهم کجا و شب گیسوی تو

 

حدِّ تو در حیطه‌ی تعریف نیست

رسم تو هم قابل توصیف نیست

 

لفظ کجا  وسعتِ معنای تو

واژه کجا  طلعتِ زیبای تو

 

جان ز تن خسته برون می‌کند

مدحِ تو را با خط خون می‌کند

 

وصف تو با نغمه‌ی دلکش خوش است

ذکر تو در حلقه‌ی آتش خوش است

 

هر دو جهان شعله‌ور از ذکر تو

وای چه پهلو شکن است عشق تو



[ شنبه 6 دی 1393  ] [ 9:56 PM ] [ KuoroshSS ]

و بکم علمنا الله

 

رود از راز و نیاز تو حکایت می‌کرد

نور را عمق نگاه تو هدایت می‌کرد

 

ماه اگر - ذکر به لب -  گِرد زمین می‌چرخید

صورت ماه تو را داشت زیارت می‌کرد

 

دهمین بار «هُوَ الحق» متجلّی شده بود

چارمین بار علی بود امامت می‌کرد

 

درد را نسخه‌ی خال تو شفا می‌بخشید

عاشقان را دل نرم تو شفاعت می‌کرد

 

« وَ بِکُم عَلَّمَنَا الله » تو می‌خواندی و .. آه!

آه از آن شهر که بی‌قبله عبادت می‌کرد

 

جامعه حرف دلت را که به خود باخته بود

« طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد »

 

متوکّل به تماشای شرابت آورد

به دل مست تو از بس که حسادت می‌کرد

 

و نفهمید که مستی اثری بود که داشت

با طلوع تو به هر ذرّه سرایت می‌کرد

 

کوه هر صبح به صبر تو سلامی می‌داد

ماه هر شب به رُخت عرض ارادت می‌کرد

 

رِی پُر از عطر سخن‌های تو می‌شد وقتی،

سیّد عارف ری، از تو روایت می‌کرد

 

« از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر »

وقتی از پنجره‌ی شعر صدایت می‌کرد

 

 

قاسم صرّافان



[ یک شنبه 25 آبان 1393  ] [ 5:45 PM ] [ KuoroshSS ]

کعبه‌ی امید

 

اینجا فروغ عشق و صفا موج می‌زند

نور خدا به صحن و سرا، موج می‌زند

 

اینجا که طورِ جلوه و سینای ایزدی‌ست

از هر کرانه نور خدا موج می‌زند

 

اینجا مَطافِ اهل زمین است و آسمان

وز شهپر فرشته فضا موج می‌زند

 

لبیک از زبان اجابت توان شنید

در این فضا که نور دعا موج می‌زند

 

اینجا که رشک هشت بهشت است و هفت چرخ

از شش جهت فروغ ولا موج می‌زند

 

از جلوه‌ی جلال تو، ای مظهر کمال!

نور صف در آینه‌ها موج می‌زند

 

در کوی تو که ساحل امن است و عافیت

دریای بی‌کران صفا موج می‌زند

 

ای کعبه‌ی امید که در بارگاه تو

نور امید در همه جا موج می‌زند

 

 

دستی به دستگیری دل‌ها دراز کن

وین عقده‌ها ز کار دل خسته باز کن

 

 

ای آستان تو حرم کبریا شده

وی خاک آستانه‌ی تو ماسِویٰ شده

 

ای فرش آستانه‌ی تو، شهپر مَلک

وی خاک راه تو به نظر کیمیا شده

 

ای کعبه‌ی امیدِ خلایق، که درگهت

رشک منا و مروه ز سعی و صفا شده

 

ای زائر حریم تو در بارگاه قدس

مشمول فیض و رحمت بی‌منتها شده

 

رنگین کمان مهر به چرخ جلال توست

یا قامت سپهر به تعظیم تا شده؟

 

معصومه‌ی شفیعه‌ تویی، اِشفعی لنا

ای شُهره در شفاعت اهل ولا شده

 

گویم مدیح تو که ز لطف تو تا کنون

بر روی من هزار در بسته واشده

 

گل‌های طبع من ز نسیم عنایتت

خرم شده، شکفته شده، دلربا شده

 

 

تا بارگاه تو حرم اهل بیت باد

ما را اگر غمی‌ست غم اهل بیت باد

 

 

محمّدعلی مجاهدی



[ جمعه 9 آبان 1393  ] [ 9:01 PM ] [ KuoroshSS ]

حصن حصین ولایت

 

اگر خواهی ای دل ببینی خدا را

نظر کن تو آیینه‌ی حق‌نما را

 

قدم زن به حِصن حَصین ولایت

که وادی امن است اهل ولا را

 

به ساقی مجلس بگو تا بیارد

شراباً طَهُورای قالوا بَلیٰ را

 

به مُوسَی بْنِ جعفر عطا کرده خالق

وجود علیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضا را

 

به مُلک جهان جلوه‌گر شد طبیبی

که بی‌نسخه درمان کند دردها را

 

به صدها فرشته خدا داده فرمان

که خواندند با هم سرود رضا را

 

صبا از عنایت به جنّت گذر کن

بشارت بده خاتمُ ٱلْأنبیا را

 

قدم زد به عالم امام رئوفی

که بخشد خراج جهانی گدا را

 

برآمد در آفاق شمسُ ٱلشُّموسی

که خورشید بگرفته از او، ضیا را

 

به گیتی نهاده قدم دادخواهی

که گیرد ز بیدادگر دادِ ما را

 

نظر کن چو «ژولیده» بر طوف قبرش

اگر خواهی ای دل ببینی خدا را

 

 

ژولیده نیشابوری



[ جمعه 9 آبان 1393  ] [ 5:52 PM ] [ KuoroshSS ]

چشمه‌ی اسلام

 

به منبر می‌رود دریا، به سویش گام بردارید

هَلا! اسلام را از چشمه‌ی اسلام بردارید

 

مبادا از قلم‌ها جا بیفتد واژه‌ای اینک

که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید

 

«سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز

بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید

 

اَلا ای شاعران! چشمان او آرایه‌ی وحی است

برای ما از آن باران کمی الهام بردارید

 

نسیم صبح صادق می‌وزد از گیسوی صادق

از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید

 

به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که می‌گوید

غلام خسته‌ام خفته، قدم آهسته بردارید

 

اگر فرمان او باشد، نباید پلک برهم زد

به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید

 

« رُوِیَّ عَنْ اِمام جعفر الصادق لَهُ الرَّحمه ...»

به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید

 

به جای حج به سوی کربلا رفتن خدا جویی‌ست

کفن باید به جای جامه‌ی احرام بردارید

 

اگر در گوش نوزادی اذان می‌خوانْد، می‌فرمود

که با آب فرات و تربت از او کام بردارید

 

میان شعله‌ها آیات ابراهیم می‌سوزد

میان گریه ختم سوره‌ی انعام بردارید

 

 

سیدحمیدرضا برقعی



[ یک شنبه 14 اردیبهشت 1399  ] [ 8:35 PM ] [ KuoroshSS ]

بانی روضه‌ی سقّا

 

گرچه شوال ولی داغ مُحرّم با اوست

پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست

 

مثل جدّش شده در کُنیه «اباعبدالله»

در بقیع است ولی کربُبَلا هم با اوست

 

شیعه را کربُبَلا گرچه علمداری کرد

جعفری مذهبمان کرده وُ پرچم با اوست

 

من اگر مورم اگر هیچ ولی می‌دانم

« او سلیمانِ زمان است که خاتم با اوست»

 

زندگی‌نامه‌ی او سطر به سطرش روضه‌ست

که مصیبات همه عالم و آدم با اوست

 

در غمش اشک، اگر ریخت اگر جاری شد

بانی روضه‌ی سقّاست و زمزم با اوست

 

لفظی از «کوچه» در این مرثیه محزون‌تر نیست

وارثِ محنتِ زهراست اگر غم با اوست

 

 

محسن ناصحی



[ یک شنبه 14 اردیبهشت 1399  ] [ 8:35 PM ] [ KuoroshSS ]

رسم مدینه

 

از مِهر، آسمانِ مدینه اثر نداشت

من سفره‌ام کباب، به غیر از جگر نداشت

 

«ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم»

جز داغِ دل نصیب، جگر بیشتر نداشت

 

بردند اگر به بزم عدو نیمه‌شب مرا

آنجا یزید و چوبِ تر و تشتِ زر نداشت

 

از کودکانِ لرزه به پیکر فتاده‌ام

یک تن امید دیدن روی پدر نداشت

 

گویی مدینه رسم شده خانه سوختن

سهمی دگر ز مادر خود این پسر نداشت

 

غم نیست خانه‌ام اگر آتش گرفت، شکر

گر خانه سوخت، فاطمه‌ای پشت در نداشت

 

 

علی انسانی



[ یک شنبه 14 اردیبهشت 1399  ] [ 8:35 PM ] [ KuoroshSS ]

اسرار جهان

 

در مَطْلَعِ شعرِ تو نچرخانده زبان را،

لطف تو گرفت از من بیچاره امان را

 

شد دشمن تو مُعترف، انگار خداوند،

در گوش تو گفته همه اسرار جهان را

 

با رایحه‌ی خِطِّه‌ی سرسبز عبایت

کوتاه کن از باغ دلم دست خزان را

 

با امر تو هرچند در آتش ندویدم

هرچند فدای تو نکردم سر و جان را،

 

هرچند مُرید تو شدن شأن زُراره است

ای کاش که این عاشق بی‌نام نشان را ...

 

بگذار که تا ظِلِّ بنی‌ساعده یکبار

من جای تو بر دوش کشم کیسه‌ی نان را

 

ماندم که دَرِ خانه‌ات آن روز چرا سوخت

آتش که نسوزانْد تنِ خادمتان را

 

در کوچه زمین خوردی و شعر از نفس افتاد

سخت است تحمّل کند این داغ گران را

 

با لحن حجازی شبی از حضرت موعود

خواهیم شنید از حرمت صوت اذان را

 

 

حسین عباس‌پور



[ یک شنبه 14 اردیبهشت 1399  ] [ 8:35 PM ] [ KuoroshSS ]