امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد (سلام الله علیه)
اَلسَّلامُ عَلَيْکِ يٰا عَمَّةَ وَلِیِّ ٱللهِ وَ رَحْمَةُ ٱللهِ وَ بَرَکٰاتُه
امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد
امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد
امشب خدا تجلّی خود را نشان دهد
با خطِّ نور، برهمه خطِّ امان دهد
سلام الله علیه
میلاد شیر دُخت علی، شیر داور است
سر تا قدم حقیقتِ زهرای اطهر است
سلام الله علیهما
باید دوباره خلقت پیغمبری چنین
آرد ز کعبه بِنْتِ اسد حیدری چنین
بخشد خدا به ختم رُسُل کوثری چنین
کز دامنش ظهور کند دختری چنین
فخر رسول و فاطمه «زِینِ اَب» است این
اُمُّ ٱلْکتابِ صبر و رضا، زینب است این
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بَدْرُ ٱلْمُنیر و شمسِ ضُحای علی ست این
بعد از بتول عقده گشای علی ست این
یادآور صدای رسای علی ست این
آیینهی تمام نمای علی ست این
سلام الله علیهما
گفتار وحی در سخنش آفریدهاند
یا صورتی ز پنج تنش آفریدهاند
این مریم مقدس طاهاست، زینب است
این یادگار اُمِّ اَبیهاست، زینب است
این نور چشم حضرت زهراست، زینب است
این افتخار عصمت کبریست، زینب است
سلام الله علیهما
در وصف او من آنچه بگویم شکست اوست
آثار بوسههای علی روی دست اوست
سلام الله علیه
زینب که لحظههاست همه یادوارهاش
زینب که سالهاست سراسر هزارهاش
زینب که دل برد ز پیمبر نظارهاش
زینب که خِلقت است مطیع اشارهاش
سلام الله علیها
زینب که با صدای علی حرف میزند
در شهر کوفه جای علی حرف میزند
سلام الله علیهما
این است بانویی که پیام آوری کند
هنگام خطبه معجزهی حیدری کند
یک عمر بر حسین و حسن مادری کند
با دست بسته بر اسرا رهبری کند
سلام الله علیهما
باران رحمت است که ریزد ز ابر او
دین زنده از قیام حسین است و صبر او
سلام الله علیه
ای در تن مُطهّر تو جان پنج تن
ایمان تو حقیقت ایمان پنج تن
از کودکیت شمع شبستان پنج تن
چشم تو آبیار گلستان پنج تن
یادآور تکلّم زهرا بیان توست
اعجاز ذوالفقار علی در زبان توست
سلام الله علیهما
حیدر ثنات گفته که این حیدر من است
کوثر دعات کرده که این کوثر من است
خون حسین گفته پیام آور من است
قرآن دهد شعار که احیاگر من است
سلام الله علیه
صبر و رضا به مادریت کرده افتخار
خون خدا به خواهریت کرده افتخار
ایثار و صبر جملهای از مکتب توأند
آیات نور گوهر لعل لب توأند
تو آسمانی و شهدا کوکب توأند
بالای نیزه محو نماز شب توأند
بسیار زن که صابر و نستوه بوده است
کی مثل تو " رَأَیْتُ جَمیٖلٰا " سروده است
بر شُکر قتلگاه تو از داور آفرین
بر استقامت تو ز پیغمبر آفرین
بر ذوالفقار نُطق تو از حیدر آفرین
بر خطبهی دمشق تو از مادر آفرین
وقتی شدی به کوفه پیام آور حسین
لبخند فتح زد به سر نِیْ سرِ حسین
سلام الله علیه
از حنجر حسین تو، خنجر شکست خورد
با خطبهی تو خصم ستمگر شکست خورد
تنهایی و زِ صبر تو لشکر شکست خورد
طغیان و ظلم تا صف محشر شکست خورد
سلام الله علیه
تو یک تنه تمام سپاه ولایتی
حق است اینکه دختر شاه ولایتی
پیغمبر حسین تویی با خطاب فتح
نازل به سینهات شد از اول کتاب فتح
گردیده امتت سپه بیحساب فتح
روی تو شد به بُرْقَعِ خون آفتاب فتح
سلام الله علیه
«میثم» هماره با تو مگر گرم گفتگوست
کز مُعْجِزِ تو بارِ مضامین به نخل اوست
غلامرضا سازگار (میثم)