برخیز که از آل پیمبر بنویسیم

 

برخیز که از آلِ پیمبر بنویسیم

یعنی سخن از عشق فراتر بنویسیم

 

توفیق اگر یار شود عرض سلامی

با جوهر اشک و مژه ی تر بنویسیم

 

از حال و هوای سفر از شوق مدینه

از فرصت پرواز کبوتر بنویسیم

 

سرها همه بر شانه ی دیوار بقیع است

باید سخن از آینه، از سر بنویسیم

 

باید قلم از اشک وضو داشته باشد

تا آیه ای از سوره ی کوثر بنویسیم

 

اخلاص بخواهید که از اُمِّ اَبیٖها

از عصمت صِدّیقه ی اطهر بنویسیم

 

از شوکت و قدرِ دو مسیحا و دو مریم

از دامن گل پرور مادر بنویسیم

 

تا از نفَس آینه ها نور بگیریم

از خطبه ی زهرای مُطهّر بنویسیم

 

از عشق جگر گوشه ی یاسین به ولایت

از حادثه ی سوختنِ در بنویسیم

 

از خار که در چشم علی بود بگوییم

از صبرِ شگفت آور حیدر بنویسیم

 

روحُ ٱلْقُدُس از غیب اگر باز مدد کرد

یک قِصّه به هفتاد و دو دفتر بنویسیم

 

دیباچه ای از دشت شقایق بنگاریم

گُلواژه ای از یاس مُعطّر بنویسیم

 

بر صفحه ی دلبستگی اُنسِ برادر

از اوج وفاداری خواهر بنویسیم

 

از شور اذان گفتن آیینه ی احمد

از قامت و «قد قامتِ» اکبر بنویسیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

از آب بگوییم که مهریه ی زهراست

از تشنگی غنچه ی پرپر بنویسیم

 

از سوز رباب و عطش، از خیمه ی گلها

از رنگِ گلوی علی اصغر بنویسیم

 

از علقمه و لاله ی عباسی و ایثار

از غیرت عباس دلآور بنویسیم

 

از رویت زیبای هلال از سفر شام

از مَحمل و از ماه مُنوّر بنویسیم

 

تا زخمه به تار دل عاشق بنوازیم

صد خاطره از عشق مکرر بنویسیم

 

 

محمدجواد غفورزاده (شفق)


ادامه مطلب ندارد
[ دوشنبه 8 دی 1393  ] [ 6:42 PM ] [ KuoroshSS ]

زهرا برای حضرت حق آفریده شد (سلام الله علیها)

 

زهرا برای حضرت حق آفریده شد

پیش از وجودِ خلقِ خداوند دیده شد

 

سیبِ بهشت، آمدنش را بهانه بود

روحش به احمد از نفَسِ حق دمیده شد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

زهرا که بود؟ نور جلالی تحت عرش

فوق تصور است آنچه که از قدس چیده شد

 

احمد که گفت اُمِّ ابیهاست فاطمه

یعنی فضائلش چو محمد حمیده شد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

چندی گذشت تا که نسیم وصال او

سمت علی عالی اعلا وزیده شد

 

طوبای فاطمه که ثمر داد ناگهان

باد خزان گرفت و وجودش تکیده شد

 

گل بود و حیف ساقه‌ی او را لگد زدند

سیلی که خورد حوریه، رنگش پریده شد

 

وقتی هجوم بُرد سقیفه به خانه‌اش

در را شکست روی سرش، قد خمیده شد

 

شش ماهه داشت، میخ در او را شهید کرد

شش ماهه‌ای شهید برای شهیده شد

 

هرجا رسید روضه به محسن، بگو حسین

با تیر حرمله سر اصغر بریده شد

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

 

امیر عظیمی


ادامه مطلب ندارد
[ سه شنبه 8 مهر 1393  ] [ 8:35 PM ] [ KuoroshSS ]