از عزیز دل زهرا و علی یاد کنید

 

هر کجا مرغ اسیری است، ز خود شاد کنید

تا نمرده است، ز کنج قفس آزاد کنید

 

مُرد اگر کنج قفس، طایر بشکسته پری

یادْ از مردنِ زندانی بغداد کنید

 

چون به زندان به ملاقاتی محبوس روید

از عزیز دل زهرا و علی یاد کنید

 

کُنْد و زنجیر گشائید، ز پایش دم مرگ

زین ستمکاری هارون، همه فریاد کنید

 

چار حمّال، اگر نعش غریبی ببرند

خاطر موسی جعفر، همه امداد کنید

 

تا دم مرگ، مناجات و دعا کارش بود

گوش بر زمزمه‌ی آن شه عُبّاد کنید

 

پسرش نیست که تا گریه کند بر پدرش

پس شما گریه بر آن کشته‌ی بیداد کنید

 

نگذارید که معصومه خبردار شود

رحم بر حال دل دختر ناشاد کنید

 

 

خوشدل تهرانی


ادامه مطلب ندارد
[ جمعه 1 اسفند 1393  ] [ 7:50 PM ] [ KuoroshSS ]

سر به زیر انداختن ذاتش توسل کردن است

 

هرکه یک دفعه سرِ این سفره مهمان می شود

مور هم باشد اگر،  روزی  سلیمان  می شود

 

سر به زیر انداختن ذاتش توسل کردن است

دردها در این حرم  ناگفته  درمان می شود

 

این کریمان لطفشان هر چند آماده ست، لیک

نام  مادر  که وسط  باشد دو چندان می شود

 

ما پدر را خواستیم و از پسر خیرش رسید

در رجب ها کاظمین ما خراسان می شود

 

نیستی  پیغمبر ، امّا  ظاهراً  پیغمبری

هر که می بیند تو را، از تو مسلمان می شود

 

نسلِ  موساییِّ   تو  طبعِ  مسیحا  داشتند

یک نفر از آن همه پیرِ جماران می شود

 

این دلِ ما، سینه ی ما، نه بگو اصلا بهشت

هر کجا موسی بن جعفر نیست زندان می شود

 

نیستم آهو ولی سگ  هم  به دردی  می خورد

لااقل یک گوشه از صحنت نگهبان می شود

 

 

 

علی اکبر لطیفیان


ادامه مطلب ندارد
[ سه شنبه 29 مهر 1393  ] [ 11:31 PM ] [ KuoroshSS ]