| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
تفسیر نماز » «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ»
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 

 او نه چیزى را زائیده و نه از هر چیزى زاده شده است.
 او خالق موجودات است، نه زاینده آنها. كار او تولید نیست كه مثلِ خود را بوجود آورد، بلكه آوردن از نیستى به هستى است.
 مادرى كه فرزند را مى‏زاید نوزاد از جنس او و مثل خود او یعنى انسان است، امّا براى خدا مثل و شبیهى امكان ندارد كه خدا او را بزاید یا از او زاده شود. «لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَئْ»(243)
 این جمله در مقابل عقیده مسیحیان است كه عیسى را فرزند خدا مى‏پندارند و براى او همانند خداوند، خدائى قائلند. همچنین این آیه اعتقاد مشركان، كه فرشتگان را دختران خدا مى‏پنداشتند نفى مى‏كند و مى‏گوید: خداوند فرزندى نزائیده است چه پسر و چه دختر!
 از چیزى زاده نشده است تا زاینده مقدّم بر او و برتر از او باشد.
 وجود او مثل خروج میوه از گل، یا درخت از هسته نیست. مثل خروج آب از ابر، یا آتش از چوب نیست. مثل خروج كلام از دهان، یا نوشته از قلم نیست. مثل خروج بو از گل، یا طعم از غذا نیست. مثل خروج فكر از عقل، یا درك از دل نیست. مثل خروج گرما از آتش، یا سرما از برف نیست. او هست اما شبیه هیچ‏چیز و هیچكس نیست. نه آو در چیزى است و نه چیزى درون او. رابطه او با اشیا، رابطه والد و مولود نیست، بلكه رابطه خالق و مخلوق است.


243) سوره شورى، آیه 11.



:: ادامه مطلب
تفسیر نماز » «اَللَّهُ الصَّمَدُ»
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 
او خداى بى‏نیاز است.
 «صَمَد» یعنى نفوذناپذیر، خلل‏ناپذیر و تغییرناپذیر.
 او «صَمَد» است، پس نه مادّه است و نه مادّى، زیرا همه امور مادى در طول زمان دچار تغییر و خلل مى‏شوند. لذا او نه جسم دارد كه با چشم دیده شود و نه همچون نیروى جاذبه است كه گرچه دیده نمى‏شود، امّا خواص مادّى دارد.
 او «صَمَد» است، قدرتى نفوذناپذیر كه اراده‏اش در همه چیز نافذ و جارى است.
 او «صَمَد» است، عزیزى خلل‏ناپذیر كه همه عزّت‏ها از اوست و هركس هر عزّت و قدرتى دارد از اوست. او به هیچكس و هیچ چیز نیاز ندارد ولى همه چیز نیازمند اوست.
 او «صمد» است، وجود تامّ كامل، بلكه اتمِّ اكمل، كه همه كمالات را در اوج كمال داراست و همه موجودات براى رسیدن به كمال نیازمند نظر لطف اویند، ولى او به هیچ موجودى نیاز ندارد. همواره بوده و خواهد بود. فرمانش فوق همه دستورات و اراده‏اش حاكم بر همه اراده‏هاست. نه نیازى به خواب دارد و نه در انجام كارهایش به همكار و شریك محتاج است.
 او «صمد» است و در یك كلام: خداى بى‏نیاز مورد نیاز.


:: ادامه مطلب
تفسیر نماز » «قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ»
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 

بگو: او خداى یكتاست.
 توحید، اساسى‏ترین اصلِ همه ادیان آسمانى است و انبیا آمده‏اند تا آثار شرك و كفر و بت‏پرستى را از میان بردارند و مردم را بسوى خداى یگانه دعوت كنند.
 توحید، روح و جان همه تعالیم انبیاست. نه فقط اعتقادات كه احكام و اخلاق نیز بر محور توحید استوار است.
 توحید، مرز میان ایمان و كفر است و ورود به قلعه ایمان بدون پذیرش توحید ممكن نیست: «قُولُوا لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ تُفْلِحُوا»(240) و «لا اِله اِلاَّ اللّه حِصنى‏ فَمَن دَخَلَ حِصنى‏ اَمِنَ مِنْ عَذابى»(241)
 این سوره شامل خالص‏ترین عقاید توحیدى است، لذا آنرا سوره اخلاص نیز نامیده‏اند. این سوره، هم عقیده مسیحیت را در مورد تثلیت رد مى‏كند، هم شرك یهود را و هم عقیده عرب جاهلى، كه فرشتگان را دختران خدا مى‏پنداشتند.
 توحید، یعنى خالص كردن فكر و عمل از هرگونه شریك و همتایى براى خدا. نه شركِ نظرى و نه ریاى عملى. بلكه هم انگیزه و هدف تنها خدا باشد، و هم نفس كار، خدایى و الهى.
 «قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ» او یكتایى است كه دوّمى ندارد، شبیه و مثل ندارد، جزء و عضو ندارد.
 «قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ» او معبودى است كه در همه چیز فرد است، لذا بشر از فهم و دركِ ذات او عاجز.
 دلیل یكتایى او اینكه اگر خداى دیگرى هم بود، او نیز باید پیامبرانى مى‏فرستاد تا مردم او را بشناسند و اطاعتش كنند!
 دلیل یكتایى او اینكه همه انسانها در موقع خطر، تنها به یك نقطه متوجه مى‏شوند و دل آنها گواهى مى‏دهد كه تنها یك نقطه است كه در سختى‏ها به انسان امید مى‏دهد.
 دلیل یكتایى او، هماهنگى میان زمین وآسمان، هستى وانسان و ارتباطى دقیق و منظم میان همه آفریده‏هاست. اگر شما به چند نقاش سفارش تصویرى بدهید، مثلاً به یكى بگویید: سر خروس بكشد و دیگرى بدن آن را رسم كند و نقاش سوّمى دُم و پاى خروس را بكشد، وقتى سه نقاشى را كنار هم بگذارید، میان سر و تن و پا هماهنگى نیست، یكى بزرگ است و یكى كوچك، یكى خوش رنگ و یكى بدرنگ.

 آرى هماهنگى میان خورشید و ماه و زمین، آب و باد و خاك، كوه و دشت و دریا و همه اینها با نیازهاى انسان، نشان‏دهنده یكتایى خالق است. انسان اكسیژن مى‏گیرد و كربن پس مى‏دهد و گیاهان كربن مى‏گیرند و اكسیژن مى‏سازند تا نیاز انسان و دیگر موجودات زنده را برطرف كنند و این هماهنگى رمز حیاتِ انسان و گیاه است.
 نیازهاى طفل را با محبت والدین جبران مى‏كند و خستگى روز را با خواب شب برطرف مى‏سازد. آب چشم را شور و آب دهان را شیرین آفریده، تا یكى چشم را كه از پى ساخته شده با آب نمك شستشو دهد و یكى غذا را آماده جویدن و هضم كند.
 به نوزاد، بجاى فوت كردن، مكیدن یاد داده و قبل از تولّد شیر را به سینه مادر آورده است. غذاىِ پرنده آسمان را در لابلاى دندانِ نهنگ دریا قرار داده و روزى همه جانداران را به نحو مطلوب مقدّر كرده است.
 در جنگ جمل یك عرب بیابانى از حضرت على‏علیه السلام معناى توحید را پرسید، رزمندگان به او اعتراض كردند كه اكنون وقت این سؤالات نیست. اما حضرت در همان بحبوحه جنگ، توحید را براى او معنى و تفسیر كرد و آنگاه فرمود: ما براى همین معنى با مخالفین مى‏جنگیم.(242)
 آرى مبارزه پیروان حق در طول تاریخ بخاطر برافراشتن پرچم توحید بوده است.


240) بحار، ج 18، ص 202.
241) بحار، ج 3، ص 13.
242) تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 709.



:: ادامه مطلب
تفسیر نماز » اهمیّت سوره توحید
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 

در نماز بعد از سوره حمد، باید یكى دیگر از سوره‏هاى قرآن خوانده شود كه نمازگزار مى‏تواند هر سوره‏اى را انتخاب كند، البتّه به غیر از چهار سوره‏اى كه سجده واجب دارند. اما در میان سوره‏ها، سوره توحید ترجیح دارد ولذا در روایات به ما سفارش شده است در هر شبانه‏روز لااقل در یكى از ركعت‏هاى نمازتان این سوره را بخوانید تا از نمازگزاران واقعى باشید.(239)
 این سوره در اهمیت، به اندازه یك‏سوّم قرآن، بلكه یك‏سوّم تورات و انجیل و زبور است. نه‏تنها در نماز، بلكه اگر بعد از نماز هم این سوره به عنوان تعقیب نماز خوانده شود، خداوند خیر دنیا و آخرت را به انسان مرحمت مى‏كند.
 گرچه این سوره كوچك است اما محتواى آن بسیار بالاست، چنانكه امام سجّادعلیه السلام فرمود: خداوند چون مى‏دانست در آینده افراد دقیق وعمیقى پیدا مى‏شوند، این سوره و همچنین آیات اوّل سوره حدید را نازل كرد.
 قرائت این سوره نه‏تنها در نماز سفارش شده، بلكه تلاوت مكرّر آن، شرّ افراد ظالم را كوتاه و خانه انسان را از حوادث و خطرات بیمه مى‏كند.
 سعدبن‏معاذ یكى از یاران وسرداران لشگرِ رسول‏خدا بود كه در قبرستان بقیع مدینه مدفون است. در تشییع جنازه او پیامبر پابرهنه شركت كرد و فرمود: نودهزار فرشته از آسمان براى تشییع سعد آمده‏اند. پیامبر از جبرئیل پرسیدند: دلیل نزول تو و این همه فرشته براى تشییع جنازه سعدبن معاذ چیست؟ جبرئیل فرمود: او در هر حال چه ایستاده چه نشسته چه سواره و چه پیاده، سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ» را مى‏خواند.
 در سبب نزول این سوره مى‏خوانیم: یهودیان و مسیحیان و مشركان از پیامبر درباره خداوند سؤال مى‏كردند كه خدایت را براى ما معرّفى كن. پیامبر در جواب آنها این سوره را قرائت فرمود. این سوره به منزله شناسنامه خداوند است.


239) روایات راجع به فضیلت و اهمیت این سوره در تفسیر البرهان آمده است كه ما در اینجا تنها به گوشه‏اى از آن روایات اشاره مى‏كنیم.



:: ادامه مطلب
تفسیر نماز » صراط مستقیم كدام است؟
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 

كلمه «صراط» كه بیش از 40 مرتبه در قرآن آمده است، به معنى راه هموار، روشن و وسیع است. در زندگى انسان راههاى متعددى وجود دارد كه او باید یكى از آنها را انتخاب كند:
 راه هوس‏هاى خود، راه هوس‏هاى مردم، راه طاغوت‏ها، راه نیاكان و پیشینیان به جهت تعصّب‏هاى قومى و نژادى، راه وسوسه‏هاى شیطانى، راههاى تجربه نشده و بالاخره راه خدا و اولیاى خدا.
 طبیعى است كه انسان معتقد به خدا از میان این همه راه تنها راه خدا و اولیاى او را انتخاب مى‏كند، زیرا این راه امتیازاتى دارد كه دیگر راهها ندارند:
 * راه مستقیم، كوتاه‏ترین راه میان دو نقطه است، لذا این راه نزدیكترین راه براى رسیدن به مقصود است.
 * راه الهى ثابت است، برخلاف راههاى دیگر كه طبق هوسهاى خود یا دیگران هر روز تغییر مى‏كند.
 * یك راه بیشتر نیست، زیرا میان دو نقطه تنها یك خط مستقیم وجود دارد. اما راههاى دیگر متعدد است.
 * راهى مطمئن و بى‏خطر است، برخلاف راههاى دیگر كه انسان همواره در معرض خطر سقوط قرار دارد.
 * راهى كه انسان را به مقصد، یعنى رضاى خدا مى‏رساند و در آن شكست و باخت وجود ندارد.
 * راه مستقیم، راه خداست: «اِنَّ رَبّى‏ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیم»(215)
 * راه مستقیم، همان راه انبیاست: «اِنَّك لَمِنَ الْمُرْسَلینَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»(216)
 * راه مستقیم، راه بندگى خداست: «وَ اَنِ اعْبُدُوانى‏ هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ»(217)
 * راه مستقیم، توكّل و تكیه بر خداست: «وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِىَ اِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»(218)
 انسان باید هم در انتخاب راه از خداوند كمك بگیرد و هم در ادامه دادن و بودن در راه. مانند لامپى كه براى روشن ماندن باید هر لحظه از منبع اصلى برق دریافت كند. لذا نه‏تنها مردم عادى بلكه پیامبر خدا و ائمه معصومین‏علیهم السلام باید در هر نماز از خدا بخواهند كه آنان را بر صراط مستقیم پایدار بدارد. نه فقط در حال نماز بلكه در همه حال و در هر كارى، چه انتخاب شغل و چه انتخاب دوست، چه در ازدواج و چه در تحصیل، باید همواره از خدا بخواهد كه او را در مسیر مستقیم قرار دهد. زیرا چه بسا انسان در عقاید صحیح فكر مى‏كند اما در عمل دچار لغزش مى‏شود و گاهى به عكس.
 راه مستقیم، راه اعتدال و میانه‏روى است. على‏علیه السلام مى‏فرماید: «اَلْیَمینُ وَ الشِّمالُ مَضَلَّة وَالطَّریقُ الْوُسْطى هِىَ الجادَّة»(219) چپ و راست انحراف است و طریق سعادت همان راه وسط است.
 راه مستقیم، یعنى دورى از هرگونه افراط و تفریط، نه انكار حق و نه غلوّ در حقّ، نه جبر و نه تفویض، نه فردگرایى و نه جامعه‏گرایى، نه ذهن‏گرایى و نه عمل‏زدگى، نه دنیاگرایى و نه آخرت‏زدگى، نه غفلت از حقّ و نه غفلت از خلق، نه عقل‏زدگى و نه عاطفه‏گرایى، نه تحریم طیّبات و نه غوطه در شهوات، نه بُخل و نه اسراف، نه حسادت و نه تملّق، نه ترس و نه تهوّر، نه و نه و نه.
 بلكه چه در عقاید و افكار و چه در اعمال و رفتار، همواره راه میانه و اعتدال را پیش بگیریم.
 براى حركت در صراط مستقیم باید همواره از خدا كمك بگیریم زیرا این صراط از مو باریكتر و از شمشیر تیزتر است و هر لحظه خطر سقوط وجود دارد. كسى از صراطِ قیامت عبور مى‏كند كه توانسته باشد در دنیا از صراط مستقیم الهى منحرف نشود، چه انحرافاتِ فكرى و چه انحرافاتِ عملى و اخلاقى.
 یكى قائل به جبر مى‏شود و همه كارها را به خدا نسبت مى‏دهد، گویا كه انسان در سرنوشت خود تأثیرى ندارد و بى اراده و اختیار است، و دیگرى خود را همه‏كاره و فعّال مایشاء دانسته و دست خدا را بسته مى‏بیند.
 یكى رهبران آسمانى را همچون مردم عادى مى‏داند و دیگرى آنها را در حدّ خدایى بالا مى‏برد و مسیح را فرزند خدا و بلكه خود خدا مى‏شمرد!
 یكى زیارت و توسّل به اولیاى خدا را شرك مى‏داند و دیگرى حتّى به درخت و دیوار متوسّل مى‏شود! یكى از روى غیرت نابجا، اجازه نمى‏دهد همسرش از خانه خارج شود و دیگرى از روى بى‏غیرتى همسرش را بى‏حجاب به كوچه و بازار مى‏فرستد.
 اینها همه انحراف از مسیر مستقیم الهى است كه خداوند مى‏فرماید: دین پابرجا و استوار من بر صراط مستقیم است: «قُلْ اِنَّنى‏ هَدینى‏ رَبّى‏ اِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ دیناً قِیَماً»(220)
 و در جاى دیگر مى‏فرماید: امّت اسلام را امّتى میانه قرار دادم تا اسوه و الگوى دیگران باشند: «وَ كَذلِك جَعَلْناكُمْ اُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاس»(221)
 در روایات آمده است كه امامان معصوم‏علیهم السلام مى‏فرمودند: راه مستقیم ما هستیم. یعنى نمونه عینى و عملى راه مستقیم و اسوه و الگو براى قدم برداشتن در این راه، رهبران آسمانى هستند. آنها در دستورات خود درباره تمام مسائل زندگى از قبیل كار و تفریح و تحصیل، انتقاد و انفاق، اظهار علاقه و محبّت و قهر و صلح، همواره ما را به اعتدال و میانه‏روى سفارش كرده‏اند. كه این سفارشات در بابى تحت عنوان «الاقتصاد فى العبادات» در كتاب شریف اصول كافى آمده است.
 ما در اینجا نمونه‏هایى از آیات و روایات را كه در آنها به جنبه اعتدال تأكید و از افراط و تفریط نهى شده است مى‏آوریم:
 * «كُلُوا وَاشْرِبُوا وَ لا تُسْرِفُوا»(222) بخورید و بیاشامید ولى اسراف نكنید.
 * «لا تَجْعَلْ یَدَك مَغْلُولَةً اِلى‏ عُنُقِك وَلاتَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ»(223) در انفاق كردن نه دست بسته باش و نه چنان گشاده دست كه بعد خود محتاج شوى.
 * «اَلَّذینَ اِذا اَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُروُا وَ كانَ بَیْنَ ذلِك قواماً»(224) مؤمنان كسانى هستند كه به هنگام انفاق نه اهل اسرافند و نه اهل بُخل بلكه میانه‏رو هستند.
 * «لا تَجْهَرْ بِصَلوتِك وَ لا تُخافِتُ بِها وابْتَغِ بَیْنَ ذلِك سَبیلاً»(225) نمازت را نه بسیار بلند بخوان و نه بسیار آهسته بلكه با صدائى معتدل بخوان.
 * «وَالَّذینَ مَعَهُ اَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماء بَیْنَهُمْ»(226) مؤمن هم دافعه دارد هم جاذبه. نسبت به كفّار شدید و نسبت به مؤمنان رحیم.
 * «اَقیمُوا الصَّلوةَ وَ آتُوا الزَّكاةً»(227) هم ارتباط با خالق هم ارتباط با مخلوق. هم نماز بخوانید و هم زكات بدهید.
 * «اَلَّذینَ آمَنوُا وَ عَمِلوُا الصَّالِحاتِ»(228) هم ایمان و باور قلبى لازم است و هم رفتار و عمل صالح.
 * گرچه قرآن مى‏فرماید: «وَ بِالْوالِدَیْنِ اِحْساناً»(229) نسبت به والدین احسان كنید اما در جاى دیگر مى‏فرماید: اگر شما را از راه خدا بازدارند، اطاعت آنها جایز نیست: «فَلا تُطِعْهُما»(230)
 * نه دوستى‏ها شما را از بیان حق بازدارد: «شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‏ اَنْفُسِكُمْ»(231) و نه دشمنى‏ها شما را از رفتار عادلانه دور كند. «وَ لا یَجْرِمَنَّكُمْ شَنَانُ قَوْمٍ عَلى‏ اَنْ لا تَعْدِلُوا»(232)
 * شب عاشورا، امام حسین‏علیه السلام هم مناجات مى‏كرد و هم شمشیر تیز مى‏كرد!
 * زائران خانه خدا روز عرفه و شب عید قربان دعا مى‏خوانند، اما روز عید باید به قربانگاه رفته و با خون آشنا شوند!
 * و بالاخره اسلام دین یك بعدى نیست كه به جنبه‏اى توجه كند و جنبه‏اى را فراموش كند، بلكه به همه ابعاد وجود انسان در حدّ اعتدال و میانه توجه كرده است.
«صِراطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَالضَّالّینَ»
 به راه كسانى كه آنها را مشمول نعمت خود ساختى هدایت كن، نه راه كسانى كه بر آنان غضب كردى و نه گمراهان.
 نمازگزار بدنبال درخواست هدایت به راه مستقیم، از خداوند مى‏خواهد كه او را به همان راهى هدایت كند كه نعمت‏یافتگان الهى در آن راه بوده‏اند. قرآن در آیات 68 سوره نساء و 58 سوره مریم این گروه را معرفى مى‏كند كه در اینجا توجه شمار را به آیه 68 نساء جلب مى‏كنیم:
 «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ والرَّسُولَ فَاوُلئك مَعَ الَّذینَ اَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبییّنَ وَالصِّدَیقینَ وَالشُّهَداء وَالصَّالِحینَ» كسانى كه پیروى خدا و رسول بنمایند، آنان با كسانى هستند كه خداوند آنها را نعمت بخشیده، از پیامبران و راستگویان و شهدا و صالحان. بنابراین نمازگزار از خداوند مى‏خواهد او را در خطّ انبیا و شهدا و صالحان قرار دهد. آرزوى پیمودن راه این نیكان و پاكان، انسان را از خطر كجروى و بیراهه‏روى بازداشته و یاد  و خاطره آنان را همواره در ذهن و خاطر نمازگزار زنده مى‏دارد.
 غضب‏شدگان و گمراهان كیانند؟
 در قرآن، افرادى همانند فرعون و قارون و ابولهب و امّت‏هایى همچون قوم عاد و ثمود و بنى‏اسرائیل، به عنوان غضب‏شدگان معرفى شده‏اند. ما در هر نماز از خدا مى‏خواهیم كه در اعتقاد و اخلاق و عمل همانند این افراد و گروهها كه گرفتار قهر و غضب الهى شده‏اند، نباشیم.
 بنى‏اسرائیل كه داستان زندگى و تمدّن آنها در قرآن بیشتر آمده است، زمانى بر تمام مردم عصر خویش برترى داشتند كه خداوند در مورد آنها مى‏فرماید: «فَضَّلْتُكُمْ عَلىَ العالَمینَ»(233) شما را بر جهانیان برترى دادم. امّا بعد از این فضیلت و برترى، به خاطر كردار و رفتار ناشایسته دچار قهر و غضب خداوند شدند كه قرآن در این مورد مى‏فرماید: «وَ باؤُا بِغَضَبٍ مِنَ‏اللَّهِ»(234) این تغییر سرنوشت به علت تغییر در رفتار آنان بوده است.
 دانشمندانِ یهود، دستورات آسمانى تورات را تحریف كردند: «یُحَرِّفُونَ الْكَلِم»(235) تجّار و ثروتمندان آنها به رباخوارى و حرام‏خوارى روى آوردند: «وَاَخْذِهِمُ الرِّبا»(236) و توده مردم در برابر دعوت به جهاد و مبارزه، به علّت تن‏پرورى و یا ترس، از رفتن به جبهه نبرد سرباز زدند و به موسى گفتند: تو و خدایت به جنگ بروید ما همین جا نشسته‏ایم! «فَاذْهَبْ اَنْتَ وَ رَبُّك فَقاتِلا اِنَّا هیهُنا قاعِدوُنَ»(237)
 همین انحرافات فكرى و عملى باعث شد كه خداوند آنان را از اوج عزتّ به قعر ذلت و سرافكندگى مبتلا ساخت.
 پس در هر نماز از خدا مى‏خواهیم كه نه اهل تحریف كتاب خدا باشیم، نه اهل رباخوارى و نه اهل فرار از جنگ و جهاد. همچنین از گمراهان نباشیم، آنانكه همچون افراد گمشده دچار حیرت و سرگردانى‏اند و هر لحظه بدون آنكه هدفى داشته باشند به سویى مى‏روند. نان را به نرخ روز مى‏خورند و از خود اراده و اختیارى ندارند.
 «ضالّین» نه همچون «اَنعمتَ عَلیهم» در خط انبیا و صالحان آمده‏اند و نه همچون «المغضوب علیهم» در مقابل دین خدا، جبهه‏گیرى و مبارزه‏طلبى مى‏كنند، بلكه افرادى بى‏تفاوت، بى درد و رفاه‏طلب هستند كه همچون چهارپایان تنها در فكر شكم و شهوت‏اند و كارى به حقّ و باطل ندارند. براى آنها فرقى نمى‏كند كه پیامبران حاكم باشند یا طاغوت‏ها، مهم آنست كه آنها در رفاه و آسایشِ مادى باشند هر كس كه مى‏خواهد حكومت كند. این گروه گمراهند زیر راه مشخصى را براى خود برنگزیده‏اند.
 این آیه مصداق كامل تولّى و تبرىّ است.
 نمازگزار در پایان سوره حمد، عشق و علاقه و تولاّى خود را به انبیا و شهدا و صالحان ابراز داشته و از مغضوبان و گمراهان تاریخ تبرّى و برائت مى‏جوید. و همین ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان در هر نماز، جامعه اسلامى را در برابر پذیرش حكومت آنان پایدار و مقاوم مى‏سازد. قرآن سفارش مى‏كند:
«لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ»(238)
 هرگز سرپرستى گروه غضب‏شدگانِ الهى را نپذیرید.


215) سوره هود، آیه 56.
216) سوره یس، آیات 3 - 4.
217) سوره یس، آیه 61.
218) سوره آل‏عمران، آیه 101.
219) بحار، ج 87، ص 3.
220) سوره انعام، آیه 161.
221) سوره بقره، آیه 143.
222) سوره اعراف، آیه 31.
223) سوره اسراء، آیه 29.
224) سوره فرقان، آیه 67.
225) سوره اسراء، آیه 110.
226) سوره فتح، آیه 29.
227) سوره بقره، آیه 43.
228) سوره بقره، آیه 82.
229) سوره بقره، آیه 83.
230) سوره عنكبوت، آیه 8.
231) سوره نساء، آیه 135.
232) سوره مائده، آیه 8.
233) سوره بقره، آیه 47.
234) سوره بقره، آیه 61.
235) سوره مائده، آیه 13.
236) سوره نساء، آیه 161.
237) سوره مائده، آیه 24.
238) سوره ممتحنه، آیه 13.



:: ادامه مطلب
تفسیر نماز » «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم»
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 

خداوندا! ما را به راه مستقیم هدایت فرما.
 كاروان هستى در حال حركت بسوى خداست: «اِلَیْهِ الْمَصیر»(212) و انسان نیز در تلاش و حركت: «اِنَّك كادِحٌ اِلى‏ رَبِّك»(213) و در هر حركتى تنها یك راه مستقیم وجود دارد و باقى راهها انحرافى است. اسلام براى این حركت هم راه تعیین نموده هم راهنما، هم مقصد را مشخص كرده و هم وسیله حركت را در اختیار انسان قرار داده است و این ما هستیم كه باید انتخاب كنیم به كدام راه برویم.
 خداوند در عمق جان و فطرت هر انسان، میل به رشد و كمال و حق‏جوئى را قرار داده كه اگر این میل و كشش را در پرتو تعلیمات انبیا پرورش داد مورد عنایت خاص خداوند قرار مى‏گیرد: «وَالَّذینَ اهْتَدَوْازادَ هُمْ هُدىً»(214) آنان كه هدایت را بپذیرند خداوند هدایتشان را بیشتر مى‏كند و راههاى خودش را به آنها نشان مى‏دهد.

 قرآن دو نوع هدایت را مطرح مى‏كند، یكى هدایت تكوینى نظیر هدایت زنبور عسل كه چگونه از شهد گلها بمكد و چگونه عسل بسازد و یكى هدایت تشریعى كه اختصاص به انسان‏ها دارد و همان راهنمائى‏هاى انبیاى الهى است.


212) سوره مائده، آیه 18.
213) سوره انشقاق، آیه 6.
214) سوره محمّد، آیه 17.



:: ادامه مطلب
تفسیر نماز » «اِیَّاك نَعْبُدُ وَ اِیَّاك نَسْتَعینُ»
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 

خدایا تنها ترا مى‏پرستیم و تنها از تو یارى مى‏جوئیم.
 «ایّاك نعبد» یعنى فقط بنده تو هستیم نه بنده دیگران. این جمله دو بُعد دارد: یكى اثباتِ بندگى براى او و دیگرى نفى بندگى براى غیر او. آرى مكتب كامل در كنار ایمان به خدا، كفر به طاغوت دارد و كسانى كه به خدا ایمان دارند، امّا سلطه طاغوت‏ها را پذیرفته‏اند نیمه مسلمان هستند و شاید نامسلمان! ایمان به خدا منهاى كفر به طاغوت، یعنى مسلمان اسیر! براى رهایى از قرارگرفتن در مدار شرك باید به مركز وحدت و قدرت پناهنده شد و لذا نمازگزار در نماز تنها خود را نمى‏بیند كه به فكر خود باشد، بلكه گویا به نمایندگى از تمام موحّدان سخن مى‏گوید كه: خدایا! من به تنهایى قابل و لایق نیستم تا عبادتى شایسته داشته باشم و لذا در میان جمعِ مسلمین آمده‏ام و ما همگى تو را عبادت و بندگى مى‏كنیم. نه فقط من كه همه ما از تو استمداد مى‏جوئیم. بنابراین نماز باید در اصل به جماعت خوانده شود و نماز فرادى‏ در مرحله بعدى قرار دارد.
 آیات قبلى به ما توحید نظرى و شناخت صحیح از خداوند داد و این آیه توحید عبادى وعملى را مطرح مى‏كند كه نه فقط خدا را به یگانگى بشناس، بلكه در عمل نیز تنها یگانه را عبادت كن و یگانه‏پرست باش. چرا خداىِ رحمن و رحیم و ربّ و مالك را رهاكنى و به سراغ بندگى دیگران بروى؟ فقط بنده خدا باش نه بنده شرق و غرب، نه بنده زر و زور و نه بنده طاغوت‏ها. حتّى حق بندگى و اطاعتِ از صالحان را ندارى، مگر آنكه خداوند به تو اجازه یا دستور دهد. چنانكه در مورد پیامبرش مى‏فرماید: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ اَطاعَ اللَّهَ»(210) هركس از رسول پیروى كند خدا را اطاعت كرده است. چنانكه اگر اطاعت از پدر و مادر مى‏كنیم، چون او به ما دستور داده است و در حقیقت اطاعت از خدا مى‏كنیم.

 انسان باید به حكم عقل تنها بندگى خدا را بپذیرد، زیرا ما انسان‏ها عاشق كمال هستیم و نیازمند رشد و تربیت، و خداوند نیز جامع تمام كمالات و ربّ تمام آفرینش است. اگر به مهر و محبّت نیازمندیم او رحمن و رحیم است و اگر از آینده دور نگرانیم او صاحب اختیار و مالك آن روز است، پس چرا به سوى دیگران برویم و از آنها مدد بخواهیم؟
 «ایّاك نَعبد» یعنى با مردم هستم، اما به غیر تو دل نبسته‏ام. نه از اجتماع مسلمین كناره مى‏گیرم كه خلق تو را فراموش كنم و نه در جامعه ذوب مى‏شوم كه تو خالق را رها كنم. بلكه مى‏دانم مسیر به سوى خالق از میان خلق مى‏گذرد.
 «ایّاك نَستعین» یعنى گرچه از اسباب و وسائلى كه تو در آفرینش قرار داده‏اى استفاده مى‏كنیم، اما مى‏دانیم اثر وكارآیى هر وسیله وسببى بدست توست. تو سبب ساز و سبب سوزى. هم چیزى را سبب قرار مى‏دهى و هم مى‏توانى اثر آنرا بگیرى. اراده تو حاكم بر همه قوانین است وطبیعت محكوم اراده توست.
 «ایّاك نَعبد» یعنى تنها تو شایسته پرستشى و ما نه از روى ترس و طمع، بلكه از روى عشق و محبّت تو را عبادت مى‏كنیم. كدام محبوب از تو به ما نزدیكتر و به ما مهربان‏تر؟
 «ایّاك نَعبد و ایّاك نَستعین» یعنى نه جبر و نه تفویض. چون مى‏گوییم «نَعْبُدُ» پس داراى اختیار هستیم و چون مى‏گوییم «نستعین» پس نیازمندیم و همه امور در اختیار ما نیست.
 «ایّاك نَعبُد و ایّاك نَستَعین» یعنى نماز را به جماعت مى‏خوانیم و با مسلمانان در یك صف، برادر و برابر و همدل و هماهنگ هستیم.
 «ایّاك نَعبُد» یعنى خدایا من تو را بر خود حاضر و ناظر مى‏بینم و لذا مى‏گویم: «ایّاك» و بنده‏اى كه خود را در محضر خداى تعالى ببیند زودتر بهره مى‏گیرد.
 از ابتداى سوره حمد بطور غیابى با خدا سخن مى‏گفتیم، اما در اینجا به حضور و خطاب مى‏رسیم. اوّل با صفات خدا آشنا مى‏شویم اما كم‏كم به خودش مى‏رسیم. و نه فقط یكبار بلكه چون گفتگو با محبوب شیرین است، كلمه «ایّاك» را تكرار مى‏كنیم.
 خدایا! گرچه عبادت از ماست، امّا در عبات كردن هم نیازمند كمك تو هستیم: «وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلا اَنْ هَدنَا اللَّهُ»(211) اگر هدایت الهى نبود ما هدایت نمى‏یافتیم.
 گرچه تنها از او استعانت مى‏جوئیم، امّا استمداد از غیر او اگر با رضایت او باشد اشكال ندارد. چنانكه انسان از استعداد و نیرو و فكر خود كمك مى‏گیرد و این منافاتى با توحید ندارد. خداوند خود به ما دستور مى‏دهد: «تَعاوَنُوا» زیرا زندگى بدون تعاون و یارى امكان ندارد. حضرت على‏علیه السلام به كسى كه دعا مى‏كرد: خدایا! مرا محتاج مردم نكن، فرمود: این حرف صحیح نیست، بلكه بگو: خدایا! مرا محتاج افراد بد نكن، زیرا زندگى بدون همكارى و همیارى ممكن نیست.
 كسى كه صادقانه بگوید: «ایّاك نَعبُد» دیگر روح تكبر و غرور و خودخواهى ندارد و در برابر دستورات الهى خاضع و مطیع است. مى‏داند كه چون خداوند بیشترین لطف را بر او كرده، باید بهترین تذلّل را به درگاهش بیاورد. همچون عبد مطلق در برابر مولاى مطلق بایستد و خاضعانه بگوید: من بنده‏ام و تو مولایى. من كسى جز تو را ندارم، امّا تو غیر مرا فراوان دارى. تو به عبادتِ من نیاز ندارى، بلكه من سراپا محتاج لطف و كرم تو هستم و باید همواره از تو مدد بجویم.


210) سوره نساء، آیه 80.
211) سوره اعراف، آیه 43.



:: ادامه مطلب
 

 


 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2912949
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396