حضرت على علیه السلام مىفرماید: اى انسان! چشمت روشن، اگر با گذشت این همه سال از عُمرت (وبا داشتن این همه استعداد، قابلیت، امكانات، عقل، علم و وحى)، باز هم مثل حیوانى در چراگاهى گامى نهى و خوابى كنى.(8)
آرى، تمدن و تكنولوژى و پیدایش و پیشرفتِ ابزار جدید، زندگى را راحتتر كرده و رفاه و آسایش را به ارمغان آورده است، ولى مگر كمال انسان در كسب همین رفاه مادى است؟
اگر چنین باشد، حیوانات كه در خوراك و پوشاك و مسكن و ارضاى شهوت از انسان جلوترند!
در خوراك بهتر و بیشتر و راحتتر مىخورند و نیازى به پختن و آماده كردن ندارند!
در پوشاك، دوختن و شستن و اطو كردن ندارند!
در شهوت، بدون گرفتارى و مشكلى، خود را ارضاء مىكنند.
در تأمین مسكن، چه بسا پرندگان و حشراتى كه تكنیك آنها در ساختِ لانه و آشیانه، انسان را به تعجّب وامىدارد.
اصولاً آیا این پیشرفتِ تكنولوژى، موجب رشد انسانیّت هم شده است؟
آیا فسادهاى فردى و اجتماعى كم شده است؟
آیا این آسایش، آرامش هم آورده است؟
به هر حال همانگونه كه اگر دستِ انسان را در دستِ رهبران معصوم و عادل نگذاریم، به انسانیّت ظلم شده است، اگر دل انسان هم با خدا گره نخورد به مقام انسانیّت توهین شده است.
8) قَرَّتْ اذاً عینه اذا اقتَدى بعد السنین المتطاولة بالبهیمة الهامِلة و السائمة المرعیّة».نهجالبلاغه، نامه 45
:: ادامه مطلب
پرستش، عملى است كه ما ظاهراً آن را یك نوع خضوع مىبینیم، اما عمق زیادى دارد.
پرستش برخاسته از جان است، برخاسته از معرفت است، برخاسته از توجه است، برخاسته از تقدّس است، برخاسته از ستایش است، برخاسته از نیایش است، برخاسته از التجا و استعانت است، برخاسته از عشق به كمالات معبود است.
آرى، پرستش عملى است در ظاهر ساده، ولى تا مسائل فوق نباشد، آن پرستش از انسان سر نمىزند. پرستش یعنى دل كندن از مادیّات و پرواز دادن روح، پا را فراتر از دیدنىها و شنیدنىها نهادن. پرستش تأمین كننده عشق انسانهاست كه گاهى با ثنا و ستایش و زمانى با تسبیح و تقدیس و پارهاى اوقات با شكر و اظهار تسلیم، ادب خود را نسبت به پروردگارش اظهار مىدارد.
:: ادامه مطلب
كیست كه خداوند را با اوصاف و كمالاتِ بى پایانش بشناسد، اما سر تسلیم و خضوع فرو نیاورد؟ قرآن از طریق داستانها و تاریخها، نشانههایى از قدرت و عظمت او را براى ما بیان مىدارد.
مىفرماید: خداوند به مریمِ بىهمسر فرزند داد. رود نیل را براى موسى شكافت و فرعون را در آن غرق كرد. انبیا را با دست خالى بر ابرقدرتهاى زمان خود پیروز كرد و بینى طاغوتها را به خاك مالید.
اوست كه شما را از خاكِ بى جان آفرید و مرگ و حیات و عزّت و ذلّتِ شما بدست اوست.
كیست كه ضعف و ناتوانى و جهل و محدودیت خود و خطرات و حوادثِ پیشبینى شده و نشده را درك كند، ولى احساس نیاز به قدرت نجات دهندهاى نكند و سر تسلیم خم نكند؟
قرآن در لابلاى آیات، ضعف انسان را به او گوشزد مىكند و مىگوید: تو هنگام تولّد هیچ نمىدانستى و هیچ آگاهى نداشتى، یكپارچه ضعف بودى، چنانكه پس از قدرت هم باز رو به ضعف مىروى.
تو هر لحظه مورد تهدید انواع خطرات هستى.
اگر حركت زمین كُند شود و شب یا روز ثابت بمانند، كیست كه حركت آن را تند كند و تغییر دهد؟
اگر آبها به عمق زمین فرو رود، كیست كه براى شما آب گوارا بیاورد؟(4)
اگر بخواهیم آب آشامیدنى شما را تلخ و شور قرار مىدهیم.(5)
اگر بخواهیم درختان را براى همیشه خشك مىگردانیم.(6)
اگر بخواهیم دائماً زمین را لرزان و متزلزل قرار مىدهیم.(7)
اینها ودهها نمونه دیگر را قرآن ذكر مىكند تا انسان را از غفلت به در آورد وغرورش را بشكند وبه عبادت وتذلّل در برابر آفریدگار وادارد.
4) سوره ملك، آیه 30.
5) سوره واقعه، آیه 70 .
6) سوره واقعه، آیه 65 .
7) سوره سبأ، آیه 9 .
:: ادامه مطلب
امتیاز فطرت بر عادت آنست كه زمان و مكان، جنس و نژاد، سنّ و سال در آن تأثیرى ندارد و هر انسانى از آن جهت كه انسان است آن را دارا مىباشد؛ مانند علاقه به فرزند كه اختصاص به نسل و عصر خاصّى ندارد و هر انسانى فرزندش را دوست مىدارد.(3) اما مسائلى مانند شكل و فرم لباس یا غذا، از باب عادت است و در زمانها و مكانهاى مختلف، متفاوت است. در بعضى مناطق، چیزى مرسوم است كه در جاهاى دیگر رسم نیست.
عبادت و پرستش نیز یكى از امور فطرى است و لذا قدیمىترین، زیباترین و محكمترین آثار ساختمانىِ بشر، مربوط به معبدها، مسجدها، بتكدهها و آتشكدههاست.
البتّه در شكل و نوع پرستشها تفاوتهاى زیادى دیده مىشود. یكى تفاوت در معبودها كه از پرستشِ سنگ و چوب و بتها گرفته تا خداى عزیز، و یكى در شكل و شیوه عبادت كه از رقص و پایكوبى گرفته تا عمیقترین و لطیفترین مناجاتهاى اولیاى خدا تغییر مىكند.
هدف انبیا نیز ایجاد روح پرستش در انسان نبوده، بلكه اصلاح پرستش در مورد شخص معبود و شكل عبادت بوده است.
هزینههاى سنگینى كه در ساختمان كلیساها، كنیسهها، معابد هندوها و مساجد صرف مىشود، مقدس شمردنِ پرچم، وطن و قهرمانان ملّى، ستایش كمالات و ارزشهاى افراد و حتى اشیاء، همه و همه جلوههایى از روح پرستش در وجود آدمى است.
آنها هم كه خدا را پرستش نمىكنند، یا مال و مقام یا همسر و فرزند، یا مدرك و مكتب و راه و روش خود را مىپرستند و در راه آن تا مرز جانفشانى و دلباختگى پیش مىروند و هستى خود را فداى معبودشان مىسازند. پرستش در انسان یك ریشه عمیق فطرى دارد گرچه انسان خود از آن غافل باشد، به قول مولوى:همچو میل كودكان با مادران...... سِرّ میل خود نداند در لبان
خداوند حكیم هر میل و غریزهاى را در انسان قرار داده، وسیله ارضاء و تأمین آن را نیز در خارج ایجاد كرده است. اگر تشنگى در انسان پیدا مىشود، آب آفریده و اگر گرسنگى هست، غذا نیز هست. اگر غریزه جنسى در انسان قرار داده، براى او همسر خلق كرده و اگر قوّه شامّه آفرید، بوئیدنىها را نیز آفرید.
یكى از احساسات عمیق انسان میل به بىنهایت، عشق به كمال و علاقه به بقاست و رابطه با خداوند و پرستش او، تأمین كننده این تمایلات فطرى است. نماز وعبادت، رابطه انسان با سرچشمه كمالات، اُنس با محبوب واقعى وپناهندگى به قدرت بىنهایت است.
3) سؤال: اگر علاقه به فرزند فطرى است، پس چرا در بعضى از زمانها مثل دوران جاهلیت دختر را زنده به گور مىكردند؟
پاسخ: مسائل فطرى متعدد است، همانطور كه علاقه به فرزند فطرى است علاقه به آبرو نیز فطرى است. عرب جاهلى، دختر را مایه ننگ خود مىدانست چون در جنگها اسیر مىشد و قدرت تولید و درآمدِ اقتصادى نداشت، لذا بخاطر حفظ آبروى خود دست از دخترش بر مىداشت. راه دور نرویم علاقه به مال و جان هر دو فطرى است، اما بعضى جان را فداى مال و بعضى مال را فداى جان مىكنند. بنابراین فداكردنِ دختر بخاطر حفظ آبرو با فطرى بودنش منافاتى ندارد.
:: ادامه مطلب
كارهایى را كه انجام مىدهیم، اگر براى رضاى خدا باشد، عبادت است؛ گرچه مانند كسب و كار، تحصیل علم، ازدواج و یا خدمت به مردم، براى رفع نیازهاى خود یا جامعه باشد.
آنچه یك امر را عبادت مىكند، آنست كه به انگیزهاى مقدس انجام شود و به تعبیر قرآن رنگ خدایى «صبغة اللّه»(2) داشته باشد.
1) سوره ذاریات، آیه 56.
2) سوره بقره، آیه 138.
:: ادامه مطلب
اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى سَیِّدنا و نَبِیِّنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ وَ لَعنَةُ اللّهِ عَلى اَعدائهِم اَجمَعینَ
خوشحالم كه آغاز سال هزار و سیصد و هفتاد و چهار را در كنار مرقد مطهّر امام رضاعلیه السلام بوده و نوشتن این جزوه كه یادداشتهایش را از قبل تهیه كرده بودم، پس از تحویل سال نو شروع كردم.
بدنبال تلاشهایى كه پس از انقلاب اسلامى در جهت اقامه نماز در سطح مدارس، دانشگاهها، پادگانها و دیگر مكانهاى عمومى صورت گرفت، اینجانب نیز پس از تألیف كتابهاى پرتوى از اسرار نماز، همراه با نماز و یكصد و چهارده نكته درباره نماز، تصمیم گرفتم جزوهاى در مورد تفسیر اذكار نماز از تكبیر و حمد و سوره و ركوع و سجود و تشهد و سلام بنویسم تا آنچه را كه در این ارتباط با خدا مىگوییم، بهتر بفهمیم و عبادتى آگاهانه و از روى معرفت داشته باشیم.
قبل از ورود در بحث، نگاهى گذرا به «عبادت و عبودیّت» كه روح نماز و همه تكالیف عبادى است داریم تا جایگاه رفیع آن را در زندگى خود بهتر دریابیم.
:: ادامه مطلب
یکی از طلاب محترم نقل میکند حضور حضرت آیه الله بهجت رسیدم و گفتم : آقا عمرمان گذشت و هنوز لذتی از عبادت و به خصوص نمازمان احساس نکردهایم به نظرشما چه باید کرد؟ آقا فرمودند : این دردی است که همه گرفتاریم گفتم به هر حال مراتب دارد و مسأله نسبی است بعضی مثل شما مراتب عالی دارد و ما ها هیچی نداریم باید چه کنیم؟
فرمودند: شاید من مرتبه شما را تمنا کنم!! خلاصه بعد از اصرار زیاد فرمود این احساس لذت در نماز یک سری مقدمات خارج از نماز دارد و یک سری مقدما ت در خود نماز آنچه که قبل از نمار بایستی مورد ملاحظه قرار بگیرد و عمل شود این است که انسان گناه نکند قلب را سیاه نکند دل را تیره نکند, معصیت روح را مکدر میکند نورانیت دل را میبرد و اما هنگام نماز انسان بایستی زنجیر و سیمی دور خودش بکشد تا غیر از خدا داخل نشود بایستی فکرش را از غیر خدا منصرف کند توجهش به غیر خدا مشغول نشود , البته اگر غیر اختیاری توجهاش بجائی رفت که هیچ اما به محض التفات پیدا کردن باید قلبش را از غیر خدا منصرف کند. ( 1)
از محضر شان سؤال شد اینجانب تصمیم دارم که به خداوند قرب پیدا کنم و سیر وسلوک داشته باشم آن چیست؟ جواب فرمودند: چنانچه صادق باشد ترک معصیت کافی و وافی است برای تمام عمر , اگر چه هزار سال باشد (2)
یکی از شخصیتهای ارزنده انقلاب از حضرت آیه بهجت «رحمتاللهعلیه» درخواست دستوری فرمودند: آقا که همیشه مشغول ذکر هستند سر بلند کرده و فرمودند: تا میتوانید گناه نکنید سپس سربزیر انداخته و مشغول ذکر شدند بعد از چند لحظه سر بلند کرده و فرمودند: اگر احیاناً گناهی مرتکب شدید سعی کنید گناهی که در آن حقالناس است نباشد, باز سر را به زیر انداخته مشغول ذکر و دعا و برای مرتبه سوم فرمودند: اگر گناه مرتکب شدید که در آن حقالناس است سعی کنید در همین دنیا آنرا تسویه کنید برای آخرت نگذارید که آنجا مشکل است.
1- توضیح المسائل
2- کتاب داستانها و حکایتهای نماز , نوشته محمد یاری
منبع : سایت صلات
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2915982
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396