انّما یعمر مساجد الله من امن بالله و الیوم الاخر و اقام الصّلوه و اتی الزّكوه و لم یخش الاّ الله فعسی اولئك ان یكونوا من المهتدین.
مساجد الهی را تنها كسی آباد میكند كه ایمان به خدا و روز قیامت آورده و نماز را بر پا دارد و زكات را بپردازد و از چیزی جز خدا نترسد، امید است چنین گروهی هدایت یابند.«توبه ، 18»
در آیه بعد برای تكمیل این سخن شرایط آباد كنندگان مساجد و كانونهای پرستش و عبادت را ذكر میكند و برای آنها پنج شرط مهم بیان میدارد و میگوید:
انّما یعمر مساجد الله من امن بالله و الیوم الآخر
تنها كسانی مساجد خدا را آباد میسازند كه ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند.
این اشاره به شرط اول و دوم است كه جنبه اعتقادی و زیربنایی دارد و تا آن نباشد هیچ عمل پاك و شایسته و خالصی از انسان سر نمیزند بلكه اگر ظاهراً هم شایسته باشد در باطن آلوده به انواع غرضهای ناپاك خواهد بود. بعد به شرطهای سوم و چهارم اشاره كرده و میگوید:
و اقام الصّلوه و اتی الزّكوه
و نماز را برپا دارد و زكات را بدهد
یعنی ایمانش به خدا و روز رستاخیز تنها در مرحله ادعا نباشد بلكه با اعمال پاكش آن را تأیید كند هم پیوندش با خدا محكم باشد و نماز را به درستی انجام دهد و هم پیوندش با خلق خدا، و زكات را بپردازد.
:: ادامه مطلب
فلو لا انّه كان من المسبّحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون.
و اگر او از تسبیح كنندگان نبود تا روز قیامت در شكم ماهی میماند. «صافات ، 143 ـ 144»
عبادت، عامل نجات یونس
او در سایهِ تسبیح پروردگار مشغول عفو خاصش شد. در این جا راه نجات مؤمنان را از غم و اندوه و گرفتاری و مشكلات همان راهی معرفی میكند كه یونس ـ علیه السّلام ـ پیموده و آن اعتراف به خطا در پیشگاه حق، و تسبیح و تنزیه و توبه و بازگشت به سوی او است.[1]
تسبیح یونس این بود كه میگفت (لا اله الا انت سبحانك انی كنت من الظالمین)
آیه دلالت دارد بر این كه صرفاً تسبیح او باعث نجاتش شده و لازمه این گفتار آن است كه یونس گرفتار شكم ماهی نشده باشد مگر بخاطر همین كه خدا را منزه بدارد از آن معنائیكه عملش حكایت از آن میكرد و در نتیجه از آن گرفتاری كه عملش آن شده بود نجات یافته بساحت عافیت و نجات قدم بگذارد.
از این بیان روشن میشود كه عنایت كلام همه در این است كه بفهماند تسبیح او در شكم ماهی مایه نجاتش شد.
[1] . تفسیر نمونه، ص 157. 158، 165، 166.
:: ادامه مطلب
فسبّح بحمد ربّك و كن من السّاجدین.
برای دفع ناراحتی آنان پروردگارت را تسبیح و حمدگو و از سجده كنندگان باش. «حجر ، 98»
به عنوان دلداری و تقویت هر چه بیشتر روحیه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ اضافه میكند ما میدانیم كه سخنان آنها سینه تو را تنگ و ناراحت میسازد.
لقد نعلم انّك یضیق صدرك بما یقولون.[1]
روح لطیف تو و قلب حساست، نمیتواند این همه بدگویی و سخنان كفر آمیز را تحمل كند و به همین دلیل ناراحت میشوی.
ولی ناراحت مباش برای زدودن آثار سخنان زشت و ناهنجارشان به تسبیح پروردگارت بپرداز و در برابر ذات پاكش سجده كن «فسبح بحمد ربك و كن من الساجدین»
چرا كه این تسبیح خداوند اولاً اثرات بد گفتار آنها را از دلهای مشتاقان میزداید و از آن گذشته به تو نیرو و توان میبخشد نور و صفا میدهد روشنایی و جلا میآفریند پیوندت را با خدا محكم میكند ارادهات را نیرومند میسازد و به تو قدرت تحمل بیشتر و جهاد پیگیرتر و قدم را سختتر میكند.
لذا در روایات از ابن عباس میخوانیم: هنگامی كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ غمگین به نماز برمیخاست (آثار این حزن و اندوه را در نماز از دل میشست.)
:: ادامه مطلب
و الّذین یؤمنون بالآخره یؤمنون به وهم علی صلاتهم یحافظون.
آنها كه به آخرت ایمان دارند به آن ایمان میآورند و مراقب نمازهای خویش میباشند.«انعام ، 92»
مراقبت از نماز
در این آیه میگوید كسانی كه به روز رستاخیز و حساب و پاداش اعمال ایمان دارند به این كتاب ایمان خواهند آورد و مراقب نمازهای خود خواهند بود.
خصوصیترین اوصاف این مؤمنین را بیان نموده و آن این است كه در امر نماز و عباداتی كه در آن خدا را ذكر میكنند محافظت و مراقبت دارند، و این صفت همان است كه در سوره مؤمنان در خاتمه صفات مؤمنین ذكر كرده.
و الّذین هم علی صلواتهم یحافظون.[1]
و از این كه در همان سوره اوّلین صفت مؤمنین را خشوع است فرمود: (و الّذین هم فی صلوتهم خاشعون)[2] استفاده میشود كه مراد از محافظت هم در آن سوره و هم این آیه همان خشوع در نماز و تذلل و تأثر باطنی از عظمت پروردگار در موقع ایستادن در مقام عبودیّت او است گو این كه دیگران محافظت را به مراقبت در اوقات نماز تفسیر كردهاند.[3]
[1] . مؤمنون / 9.
[2] . مؤمنون / 2.
[3] . المیزان، ج 7، ص 431.
:: ادامه مطلب
فویل للمصلین الّذین هم عن صلاتهم ساهون.
پس وای بر نمازگزاران آنهایی كه در نمازشان سهل انگارند.«ماعون ، آیه 4 و 5»
در این سوره نخست پیغمبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ را مخاطب قرار داده و اثرات شوم انكار روز جزا را در اعمال منكران بازگو میكند.
در سومین وصف این گروه، میفرماید: (وای بر نمازگزاران) (فویل للمصلین) همان نمازگزارانی كه نماز خود را به دست فراموشی میسپرند.
الذین هم عن صلاتهم ساهون
1ـ نه ارزشی برای آن قائلند 2ـ و نه به اوقاتش اهمیتی میدهند 3ـ و نه اركان و شرایط و آدابش را رعایت میكنند.
معنی ساهون
ساهون از ماده (سهو) در اصل به معنی خطائی كه از روی غفلت سرزند، خواه در فراهم كردن مقدماتش مقصر باشد یا نه، البته در صورت اوّل معذور نیست، و در صورت دوّم معذور است، ولی در اینجا منظور سهو توأم با تقصیر است.
:: ادامه مطلب
فی جنّات یتسآءلون عن المجرمین ما سلككم فی سقر قالوا لم نك من المصلین.
آنها درباغهای بهشتند وسؤال میكنند از مجرمان، چه چیز شما را به دوزخ فرستاد؟ میگویند: ما از نمازگزاران نبودیم.« مدثر ،40 تا 43»
سپس به گوشهای از شرح حال (اصحاب الیمین) و گروه مقابل آنها پرداخته میافزاید: آنها در باغهای پر نعمت و با عظمت بهشتند در حالی كه سؤال میكنند... «فی جنات یتسائلون».
میگویند: چه چیز شما را به دوزخ فرستاده؟ «ما سلككم فس سقر».
از این آیات به خوبی استفاده میشود كه رابطه میان بهشتیان و دوزخیان به كلی قطع نمیگردد بهشتیان میتوانند از عالم خود وضع دوزخیان را مشاهده كنند و با آنها به گفتگو پردازند. اكنون ببینیم مجرمان در پاسخ این سؤال (اصحاب الیمین) چه میگویند؟ آنها به چهار گناه بزرگ خویش در این رابطه اعتراف میكنند:
نخست این كه میگویند: ما از نمازگزاران نبودیم «قالوا لم نك من المصلّین.»
اگر نماز میخواندیم نماز ما را به یاد خدا میانداخت و نهی از فحشاء و منكر میكرد و ما را به صراط مستقیم الهی دعوت مینمود.
به هر حال از این آیات به خوبی استفاده میشود كه اولاً كفار همان گونه كه مكلف به اصول دین هستند به فروع دین نیز مكلفند و نیز نشان میدهد این امور چهارگانه یعنی نماز و زكات و (ترك مجالس اهل باطل و (ایمان به قیامت) اهمیت و نقش فوقالعادهای در هدایت و تربیت انسان دارد و به این ترتیب جهنم جای نمازگزاران واقعی و زكات دهندگان و تاركان باطل و مؤمنان به قیامت نیست.
البته نماز از آنجا كه عبادت خدا است بدون ایمان به او میسر نیست بنابراین ذكر آن رمزی است برای ایمان و اعتقاد به خداوند و تسلیم در برابر فرمان او و میتوان گفت این امور چهارگانه از توحید شروع میشود و به معاد پایان میپذیرد و ارتباط انسان را با (خالق) و (خلق) و (خویشتن) در بر میگیرد.[1]
[1] . سورهی مدثر، آیهی 40 تا 43 ـ تفسیر نمونه، ج 25، ص 255، 253، 252، 250، 249.
:: ادامه مطلب
و من یعش عن ذكر الرّحمن نقیّض له شیطاناً فهو له قرین.
هر كس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم و همواره قرین او باشد.«زخرف ، 36»
همنشین شیاطین!
از آنجا كه در آیات پیشین سخن از دنیا پرستانی بود كه همه چیز را بر معیارهای مادی ارزیابی میكنند، در آیات مورد بحث یكی از آثار مرگبار دلبستگی به دنیا كه بیگانگی از خدا است سخن میگوید.
میفرماید: هر كس از یاد خدا رویگردان شود شیطانی را به سراغ او میفرستیم، و همواره با او قرین خواهد بود! «و من یعش عن ذكر الرحمن نقیض له شیطاناً فهو له قرین»
آری غفلت از ذكر خدا و غرق شدن در لذات دنیا، و دلباختگی به زرق و برق آن، موجب میشود كه شیطانی بر انسان مسلط گردد و همواره قرین او باشد، و رشتهای در گردنش افكنده، (میبرد هر جا كه خاطر خواه او است).
بدیهی است جای این ندارد كه كسی تصور جبر از این آیه كند، چرا كه این نتیجه اعمالی است كه خود آنها انجام دادهاند بارها گفتهایم اعمال انسان مخصوصاً غرق شدن در لذات دنیا و آلوده شدن به انواع گناهان، نخستین تأثیرش این است كه پرده بر قلب و چشم و گوش انسان میافتد او را از خدا بیگانه میكند و شیاطین را بر او مسلط میسازد و تا آنجا ادامه مییابد كه گاهی راه بازگشت به روی او بسته میشود چرا كه شیاطین و افكار شیطانی از هر سو او را احاطه میكنند و این نتیجه عمل خود انسان است هر چند نسبت آن به خداوند نیز به عنوان (سبب الاسباب) بودن صحیح میباشد این همان چیزی است كه درآیات دیگر قرآن به عنوان (تزیین شیطان) (فزین لهم الشیطان اعمالهم)[1]یا ولایت شیطان (فهو ولیهم الیوم)[2] تعبیر شده است.
قابل توجه این كه كلمه (نقیض) با توجه به مفهوم لغوی آن هم دلالت بر استیلاء شیاطین دارد و هم قرین بودن آنها، در عین حال جمله (هوله قرین) بعد از آن آمده تا این معنی را تأكید كند كه شیاطین از این گونه افراد هرگز جدا نمیشوند.
تعبیر به (رحمان) اشاره لطیفی است به این كه آنها چگونه از خدایی كه رحمت عامش همگان را فرا گرفته روی گردان میشوند، و از یاد او غافل میگردند؟
آیا چنین كسانی جز این سرنوشتی میتوانند داشته باشند كه همنشین شیاطین، و محكوم فرمان آنها گردند.
بعضی از مفسران احتمال دادهاند كه (شیاطین) در اینجا معنی وسیعی دارد كه حتی شیاطین انس را شامل میشود و آن را اشاره به (رؤسا و سردمداران ضلالت) دانستهاند كه مستولی و مسلط بر غافلان از یاد خدا میشوند و با آنها قرین هستند و این توسعه بعید نیست.[3]
[1] . نحل / 63.
[2] . نحل / 63.
[3] . نمونه، ج 21، ص 64 ـ 65.
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2894280
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396