قل انّ صلاتی و نسكی و محیای و مماتی لله ربّ العالمین.
بگو همانا نماز و تمام عبادات و زندگی و مرگ من همه برای خداوند پروردگار جهانیان است. «انعام، 162»
آیه اشاره میكند به این كه بگو نه تنها از نظر عقیده من موحّد و یكتا پرستم بلكه از نظر عمل هر كار نیكی كه میكنم نماز من و تمام عبادات من و حتی مرگ و حیات من همه برای پروردگار جهانیان است. برای او زندهام به خاطر او میمیرم و در راه او هر چه دارم فدا میكنم تمام هدف من و تمام عشق من و تمام هستی من او است قل ان صلاتی و نسكی و محیای و مماتی لله رب العالمین
«نسك» در اصل به معنی عبادت است و لذا به شخص عبادت كننده (ناسك) گفته میشود ولی این كلمه بیشتر درباره اعمال حج به كار میرود و میگویند: مناسك حج، بعضی احتمال دادهاند كه (نسك) در اینجا به معنی (قربانی) بوده باشد ولی ظاهر این است كه هر گونه عبادتی را شامل میشود در واقع نخست اشاره به نماز (صلوه) به عنوان مهمترین عبادت شده بعد همه عبادات را به طور كلی بیان كرده است یعنی هم نماز من و هم تمام عباداتم و حتی زندگی و مرگم همه برای او است.[1]
[1] . تفسیر نمونه، ج 6، ص 61 ـ سورهی انعام، آیهی 162.
:: ادامه مطلب
و من حیث خرجت فولّ وجهك شطر المسجد الحرام و انّه للحقّ من ربّك و ما الله بغافل عمّا تعملون.
از هر كجا (و از هر شهر و نقطهای) خارج شدن (به هنگام نماز) روی خود را به جانب مسجد الحرام كن. این فرمان دستور حقی است از طرف پروردگار تو، و خداوند از كردار شما غافل نیست. «بقره ، 146»
ـ در آیه فوق تغییر قبله و لزوم و توجه به كعبه تكرار شده و به عنوان یك فرمان مذكور و یك امر حق از طرف پروردگار معرفی گردیده است و در آیه بعدش برای سومین بار روی این مسأله تكیه شده است.
این تأكیدات پی در پی همگی حاكی از این حقیقت است كه مسأله تغییر قبله و نسخ این حكم در میان مسلمانان گران و سنگین و در میان دشمنان لجوج دستاویزی برای سمپاشی بود.
پیامها و نكتهها
1ـ تغییر قبله موجب كوتاه شدن زبان مخالفان
2ـ تغییر قبله یك نوع تربیت و تكامل نعمت پروردگار بود.
3ـ تغییر قبله سبب شد كه مسلمانان با انضباط اسلامی آشنا شوند و از تقلید و تعصب دور گردند و هدایت یابند.
4ـ تغییر قبله همزمان با تشكیل حكومت اسلامی بعد از هجرت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود.
5ـ تغییر قبله و نماز خواندن به سوی مسجد الحرام، زمینه اتمام نعمت خدا بر مؤمنان.
6ـ تغییر قبله باعث شد كه مسلمانان متوجه قدیمیترین خانه توحید شدند و به این ترتیب یك مرحله تكامل و تربیت تحقق یافت.
كعبه، قبله مسلمانان
قبله بودن مسجد الحرام و یا كعبه جلوهای از ربوبیت الهی.
كفایت جهت قبله به هنگام نماز.
نظارت دقیق و همه جانبه خداوند نسبت به اعمال انسان.
تهدید خداوند نسبت به متخلّفین از پیروی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در مورد قبله.
تعیین مسجد الحرام و یا كعبه به عنوان قبله، حق و از جانب پروردگار است[1].
مسلمانان هر جا كه باشند هنگام اقامه نماز باید مسجد الحرام و یا كعبه را قبله قرار دهند.
تغییر قبله از مسجد الاقصی به مسجد الحرام از نقاط عطف تاریخ صدر اسلام است.
تغییر قبله و نماز خواندن به سوی مسجد الحرام زمینه هدایت مؤمنان.
خانه كعبه كه در مكه معظمه میباشد قبله است و باید روبروی آن نماز خواند ولی كسی كه دور است اگر طوری بایستد كه بگویند رو به قبله نماز میخواند كافی است.
كارهای دیگری مانند سر بریدن حیوانات باید رو به قبله انجام گیرد.
مسلمانان باید در عبادت رو به كعبه كنند حتی در كارهایی همچون خواب، خوراك، هنگام وضو گرفتن و...
[1] . تفسیر راهنما، ج 1، ص 385.
:: ادامه مطلب
و اذا نادیتم الی الصّلوه اتّخذوها هزواً و لعباً ذلك بانّهم قوم لا یعقلون.
اینان وقتی شما اذان نماز میگویید آن را وسیله تفریح خود گرفته بازیچهاش میپندارند، و این برای این است كه مردمی بیخردند. «مائده ، 58»
صاحب المیزان میفرماید: مراد به (نادیتم) اذانی است كه در اسلام قبل از هر نماز واجب یومیه تشریع شده است.
نقل شده كه جمعی از یهود و بعضی از نصاری صدای مؤذن را كه میشنیدند و یا قیام مسلمانان را به نماز میدیدند شروع به مسخره و استهزاء میكردند. قرآن مسلمانان را از طرح دوستی با این گونه افراد بر حذر داشت.[1]
پیامها و نكتهها :
1ـ هر گاه صدای مؤذن برای نماز بلند میشد خنده میكردند.
2ـ منظور از مسخره كردن متنفر ساختن مردم از نماز.
3ـ نمازگزاران را مورد استهزاء قرار میدادند.
4ـ نمازگزاران را جاهل و سبك عقل میخواندند.
5ـ اذان شعار بزرگ اسلام است.
:: ادامه مطلب
و الّذین هم علی صلواتهم، یحافظون، اولئك هم الوارثون.
و آنها كه از نمازها مواظبت مینمایند، آنها وارثانند. «مومنون ، 9 و 10»
در این آیه یكی از ویژگی مؤمنان را كه محافظت بر نمازها است بیان كرده میگوید: آنها كسانی هستند كه در حفظ نمازهای خویش میكوشند «و الذین هم علی صلواتهم یحافظون».
ـ جالب این كه: نخستین ویژگی مؤمنان را خشوع در نماز و آخرین صفت آنها رامحافظت بر نماز شمرده است، از نماز شروع میشود و به نماز ختم میگردد چرا كه نماز مهمترین رابطه خلق و خالق است.
نماز برترین مكتب عالی تربیت است.
نماز وسیله بیداری روح و جان و بیمه كننده انسان در برابر گناهان است.
خلاصه نماز هرگاه با آدابش انجام گیرد زمینه مطمئن برای همه خوبیها و نیكیها خواهد بود.
(و الذین هم علی صلواتهم یحافظون) صلوات جمع صلاه (نماز) است و اگر فرموده: نماز را محافظت میكنند، خود قرینه این است كه مراد محافظت بر عدد آن است، پس مؤمنین محافظت دارند كه یكی از نمازهایشان فوت نشود و دائماً مراقب آنند، حقّ ایمان هم همین است كه مؤمنین را به چنین مراقبتی بخواند.
و به همین جهت كلمه صلوه را در اینجا جمع آورد و در جمله: (فی صلوتهم خاشعون) مفرد برای این كه خشوع در جنس نماز، و به طور مساوی شامل همه است دیگر لازم نیست كه آن را جمع بیاورند.[1]
[1] . تفسیر المیزان، ج 15، ص 14.
:: ادامه مطلب
فسبحان الله حین تمسون و حین تصبحون.
و له الحمد فی السّموات و الارض و عشیّاً و حین تظهرون.
منزه است خداوند به هنگامی كه شام میكنید و صبح میكنید.
و حمد و ستایش مخصوص اوست در آسمان و زمین، و تسبیح و تنزیه برای اوست به هنگام عصر و هنگامی كه ظهر میكنید. «روم ، 17»
از این كه خداوند برای تسبیح اوقات مذكور را مخصوصاً یاد نموده برای آن است كه اوقات تجدید نعمت پروردگار بوده و نعمتی چون روز تمام گشته و با غروب آفتاب شب كه زمان آسایش است سر رسیده و بر اساس وقتی كه مؤمنین از دنیا فارق شده و در آخرت وارد بهشت پروردگار میشوند به هنگام این انتقال حمد پروردگار و تسبیح او مینمایند (و آخر دعواهم ان الحمد لله ربّ العالمین).
و بعضی گویند آیه مذكور دلالت بر اوقات نمازهای پنجگانه دارد زیرا (حین تمسون) بر نماز مغرب و عشاء (حین تصبحون) بر نماز صبح و عشاء بر نماز عصر و (حین تظهرون) بر نماز ظهر دلالت مینماید.
و البتّه این تفسیر بهتر و با اوقات نماز كه وقت ذكر است مناسبتر به نظر میرسد.[1]
و حمد و ستایش مخصوص ذات پاك او است در آسمان و زمین، و منزّه است به هنگام عصر، و هنگامی كه وارد ظهر میشوید (و له الحمد فی السموات و الارض و عشیاًَ و حین تظهرون).
:: ادامه مطلب
... و لا تجهر بصلاتك و لا تخافت بها و ابتغ بین ذلك سبیلاً.
... و تو در نماز نه صدا را بسیار بلند و نه بسیار آهسته گردان بلكه حد متوسط را اختیار كن. «اسراء ، 110»
در این آیه مورد بحث نظر به گفتگوی مشركان در مكه در رابطه با نماز پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و این كه میگفتند او نماز خود را بلند میخواند.
و ما را ناراحت میكند این چه عبادتی است؟ این چه برنامهای است؟ به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دستور میدهد: نمازت را زیاد بلند مخوان زیاد هم آهسته مخوان بلكه میان این دو راه اعتدال را انتخاب كن ، و لا تجهر بصلاتك و لا تخافت بها و ابتغ بین ذلك سبیل.
بنابراین آیه فوق كاری به مسأله نمازهای (جهریه) و (اخفاتیه) به اصطلاح معروف فقهی ندارد بلكه ناظر به افراط و تفریط در بلند خواندن و آهسته خواندن است میگوید نه بیش از حد بلند بخوان و فریاد بزن و نه بیش از حد آهسته كه تنها حركت لبها مشخص شود و صدایی به گوش نرسد.
شأن نزولی را كه بسیاری از مفسران از ابن عباس نقل كردهاند نیز مؤید همین معنی است.
روایات متعددی كه از طرق اهلبیت از امام باقر و امام صادق ـ علیه السّلام ـ در ذیل این آیه آمده است نیز اشاره به همین تفسیر میكند.[1]
بنابراین تفسیرهای دیگری كه برای این آیه ذكر شده است همگی بیگانه از مطلب به نظر میرسد.
امّا اینكه حدّ اعتدال در اینجا چگونه است و جهر و اخفاتی كه از آن نهی شده چه میباشد؟ ظاهر این است كه (جهر) به معنی فریاد كشیدن، و (اخفات) به معنی آهسته خواندن آنچنان كه خود انسان هم نشنود میباشد.
در تفسیر (علی بن ابراهیم) از امام صادق ـ علیه السّلام ـ چنین نقل شد كه در تفسیر آیه فرمود: الجهر بها رفع الصوت، و التّخافت بها مالم تسمع نفسك، و اقرأ بین ذلك. جهر این است كه زیاد صدا را بلند كنی و اخفات آن است كه حتی خودت نشنوی هیچیك از این دو را انجام نده بلكه حد وسط میان آن دو را انتخاب كن.[2]
و امّا (اخفات) و (جهر) در نمازهای روزانه و شبانه ـ همان گونه كه در بالا اشاره كردیم ـ حكم دیگری است با مفهوم دیگر كه دلایل جداگانه دارد و فقهای ما (رضوان الله علیهم) مدارك آن را در (كتاب الصلوه) آوردهاند.
این حكم اسلامی یعنی اعتدال در جهر و اخفات از دو نظر به ما دید و درك میبخشد:
نخست از این نظر كه میگوید: عبادات خود را آن چنان انجام ندهید كه بهانه به دست دشمنان بدهد آنها را به استهزاء و ایرادگیری وادارد چه بهتر كه توأم با متانت و آرامش و ادب باشد كه نه تنها نتوانند بر آن خردهگیری كنند بلكه نمونهای از شكوه و ادب اسلامی وابهت و عظمت عبادت گردد.
آنها كه سعی دارند در مواقعی كه مردم استراحت كردهاند با صداهای گوشخراشی كه از بلندگوهای پر غوغا راه می اندازند موجودیت جلسات خود را نشان دهند و به پندار خود با این عمل صدای اسلام را به گوش دیگران برسانند این نه تنها صدای اسلام نیست بلكه باعث پراكندگی مردم از اسلام و در نتیجه ضربهای است به تبلیغات دینی.[3]
[1] . به تفسیر نور الثقلین جلد سوم صفحه 233 به بعد مراجعه شود.
[2] . تفسیر نور الثقلین، جلد سوم. ص 234.
[3] . تفسیر نمونه ج 12 ص 327.
:: ادامه مطلب
یا ایّها الّذین آمنوا اذا قمتم الی الصّلوه فاغسلوا وجوهكم و ایدیكم الی المرافق و امسحوا برؤوسكم و ارجلكم الی الكعبین و ان كنتم جنباً فاطّهّروا و ان كنتم مرضی او علی سفر او جاء احد منكم من الغائط او لمستم النّساء فلم تجدوا مآءً فتیمّموا صعیداً طیّباً فامسحوا بوجوهكم و ایدیكم منه ما یرید الله لیجعل علیكم من حرج و لكن یرید لیطهّركم و لیتمّ نعمته علیكم لعلّكم تشكرون.
ای كسانی كه ایمان آوردهاید هنگامی كه برای نماز بپا خاستید صورت و دستها را تا آرنج بشویید و سر و پاها را تا مفصل (یا برآمدگی پشت پا) مسح كنید و اگر جنب باشید خود را بشویید (غسل كنید) و اگر بیمار یا مسافر باشید یا یكی از شما از محل پستی آمده (قضای حاجت كرده) یا با زنان تماس گرفته باشید (آمیزش جنسی كردهاید) و آب (برای غسل یا وضو) نیابید با خاك پاكی تیمم كنید و از آن بر صورت (پیشانی) و دستها بكشید، خداوند نمیخواهد مشكلی برای شما ایجاد كند بلكه میخواهد شما را پاك سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید شاید شكر او را بجا آورید. « مائده ، 6»
پاكسازی جسم و جان
در این آیه به (طیبات روح) و آنچه باعث پاكیزگی جان انسان میگردد اشاره شده است و قسمت قابل ملاحظهای از احكام وضو و غسل و تیمّم كه موجب صفای روح است تشریح گردیده، نخست خطاب به افراد باایمان كرده، احكام وضو را به این ترتیب بیان می كند:
ای كسانی كه ایمان آوردهاید هنگامی كه برای نماز به پا خاستید صورت و دستهای خود را تا آرنج بشوئید و قسمتی از سر و همچنین پا را تا مفصل (یا برآمدگی روی پا) مسح كنید.
فلسفه وضو
شك نیست كه وضو دارای دو فایده روشن است: فایده بهداشتی و فایده اخلاقی و معنوی، از نظر بهداشتی شستن صورت و دستها آن هم پنج بار و یا لااقل سه بار در شبانه روز اثر قابل ملاحظهای در نظافت بدن دارد مسح كردن بر سر و روی پاها كه شرط آن رسیدن آب به موها یا پوست تن است سبب میشود كه این اعضا را نیز پاكیزه بداریم و همان طور كه در فلسفه غسل اشاره خواهیم كرد تماس آب با پوست بدن اثر خاصی در تعادل اعصاب سمپاتیك و پاراسمپاتیك دارد.
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2894263
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396