خداوند در قرآن می فرماید:«يا ايها الذين آمنوا اذكروا الله ذكرا كثيرا و سبحوه بكرة و اصيلا»: ای کسانی که ایمان آورده اید ! خدا را بسیار یاد کنید . و صبح و شام او را نیایش کنید (سوره احزاب ، آيات 41 و . 42). در مورد نماز پيغمبر اكرم فرمود و يا ائمه اطهار فرمودند ( چون هم در كلمات رسول اكرم هست و هم در كلمات ائمه ) « الصلوة عمود الدين » (وسائل ، ج3 ، ص 23 ، ح . 13)نماز عمود خيمه دين است يعنی اگر دين را به منزله يك خيمه بر پا شدهای بدانيم كه هم چادر دارد و هم طناب و هم حلقه و هم ميخی كه بزمين كوبيدهاند و هم عمودی كه آن خيمه را بر پانگاه داشته است ، نماز به منزله عمود اين خيمه بر پا شده است . و مخصوصا در حديث نبوی كه رسول اكرم بيان فرموده است ، همين مطلب به همين شكل توضيح داده شده است.
درباره نماز وارد شده است : « ان قبلت قبل ما سواها و ان ردت رد ما سواها » (وسائل ، ج3 ، ص 22 ، ح 1 ): يعنی شرط قبولی و پذيرش ساير اعمال انسان قبولی نماز است . به اين معنی كه اگر انسان كارهای خيری انجام بدهد و نماز نخواند و يا نماز بخواند اما نماز نادرست و غير مقبولی كه رد بشود ، ساير كارهای خير اوهم رد میشود . شرط قبولی سايركارهای خير انسان قبول شدن نماز اوست . در حديث ديگر است كه : « الصلوة قربان كل تقی » (نهج البلاغه ، حكمت 131 ، ص . 1152 ) ، نماز مايه تقرب هر انسان پرهيز كار است . باز در حديث ديگر است كه شيطان هميشه از مؤمن ناراحت و گريزان است ، مادامی كه مراقب و محافظ نمازش هست و امثال اينها كه ما در اخبار و احاديث زياد داريم و حتی از خود قرآن مجيد میتوان اين مطلب را يعنی اهميت فوق العاده نماز را استنباط كرد. نماز، جزء برنامه انبياء بوده است . حضرت عيسي (ع) در گهواره مي گويد: خداوند مرا تا زنده هستم به نماز و زكات سفارش كرده است : «وأوصني بالصلوة والزكوة ما دمت حيّا» (مریم ، 31) امام حسين (ع)، حتي ظهر روز عاشورا در ميدان مبارزه و در برابر تيرهاي دشمن هم نماز را رها نكرد.
حضرت ابراهيم (ع) ، همسر وكودك خويش را در بيابان هاي داغ مكّه ، كه آن هنگام هيچ آب و گياهي نداشت ، مسكن داد و گفت : خدايا، تا نماز به پا دارند: «اّني أسكنت من ذريتي بواد غير ذي زرع عند بيتك المحرم ربنا ليقيموا الصلوة» (ابراهیم ، 37) پيشوايان معصوم ما، هنگام نماز، رنگ خود را مي باختند و مي فرمودند: وقت اداي امانت الهي وحضور در پيشگاه الهي است . (بحار الانوار ، ج 81) گرچه بعضي نماز را به طمع بهشت يا ترس از عذاب جهنم مي خوانند، امّا اميرالمومنين (ع) نماز را نه براي تجارت يا سپري از آتش ، بلكه بخاطر شايستگي خدا براي عبادت ، انجام مي دهد. (نهج البلاغه ، حکمت ،237) براي اهتمام به اين برنامه سازنده ، اسلام به پدران و مادران سفارش كرده كه اطفال خود را قبل از بلوغ، مثلا از سن ّ هشت سالگي به هر نحو كه مي توانند وادار به نماز كنند و گاهي هم بخاطر بي اعتنايي شان ، از خود خشونت نشان دهند. (وسائل اشیعه ، ج 3 ، ص 13) آنكه اهل نماز است ، با مبداء هستي مرتبط است . مثل خلباني كه با اتاق فرمان ارتباط دارد. نماز، سبب آمرزش گناهان و زدودن آثار لغزش هاست .
قرآن ، پس از دستور به نماز، مي فرمايد:«اّن الحسنت يذهبن السيئات » (هود ، 114) نيكي ها، بدي ها را از بين مي برد. خداوند در سوره ي نور مي فرمايد:« وَ اقيمُواالصَّلاةَ وَ اتواالزَّكاة وَ اَطيعُواالرَّسوُلَ لعَلكُمْ ترْحَمُونَ» (نور/ 56) " و نماز را بر پا داريد و زكات بدهيد و رسول را اطاعت كنيد تا مشمول رحمت شويد."خداوند در اين آيه اولين شرط براي داخل شدن در رحمت را برپايي نماز برمي شمارد.در آیه دیگر خداوند به همراهي خدا با نمازگزاران اشاره می کند و می فرماید:«"وَ لقَدَ اَخذاللهُ ميثاقَ بَني اِسْرائيلَ وَ بَعَثنا مِنهُمْ اثنيْ عَشَرَ نقيباً وَ قالَ اللهُ اِنّي مَعَكُمْ لَئِنْ اَقَمتمُ الصَّلاةَ. (مائده / 12) " و خدا از بني اسرائيل پيمان گرفت و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگيختيم و خداوند گفت من با شما هستم اگر نماز را بر پا داريد… . در اين آيه حمايت و همراهي خدا از بني اسرائيل را مشروط به شروطي مي كند كه اولين آنها بر پاداشتن نماز است. يعني تا وقتي كه نماز را برپا دارند مشمول حمايت خداوند مي شوند و ترك نماز، ترك هدايت خداوند را در پي دارد.
اين معنا مي تواند شامل تمام نمازگزاران و تاركان نماز نيز باشد.در جای دیگر خداوند در مورد اهمیت نماز می فرماید:« وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى صلاتهِمْ يحَافِظونَ(انعام ، 92) : آنها كه به آخرت ايمان دارند به آن ايمان مى آورند و مراقب نمازهاى خويش مى باشند .دراین آيه از ميان تمام دستورات دينى تنها اشاره به نماز شده است و همانطور كه مى دانيم نماز مظهر پيوند با خدا و ارتباط با او است و به همين دليل از همه عبادات برتر و بالاتر است ، و به عقيده بعضى هنگام نزول اين آيات تنها فريضه اسلامى همين نماز بود .در جای دیگر درباره اهمیت نماز شب بیان می کند که« تَتَجَافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِع يَدْعُونَ رَبهُمْ خَوْفاً وَ طمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْنَهُمْ يُنفِقُونَ(سجده ،16)»: پهلوهايشان از بسترها در دل شب دور مى شود ( بپا مى خيزند و رو به درگاه خدا مى آورند ) پروردگار خود را با بيم و اميد مى خوانند ، و از آنچه به آنها روزى داده ايم انفاق مى كنند . جمله تتجافى جنوبهم عن المضاجع اشاره است به مساله نماز شب .
در حديثى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم : «ما من حسنة الا و لها ثواب مبين فى القرآن ، الا صلوة الليل ، فان الله عز اسمه لم يبين ثوابها لعظم خطرها ، قال : فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعين »: هيچ عمل نيكى نيست مگر اينكه ثواب روشنى در قرآن براى آن بيان شده ، مگر نماز شب كه خداوند بزرگ ثواب آن را روشن نساخته به خاطر اهميت آن ، لذا فرموده است : هيچكس نمى داند چه ثوابهائى كه مايه روشنائى چشمان است براى آنها نهفته شده است .
در روايتى از امام باقر (عليه السلام) چنين مى خوانيم كه به يكى از يارانش فرمود : «الا اخبرك بالاسلام اصله و فرعه و ذروة سنامه» : آيا ريشه و شاخه و بلندترين قله اسلام را به تو معرفى كنم ؟ .راوى عرض كرد بفرمائيد : فدايت شوم . فرمود :« اما اصله الصلوة ، و فرعه الزكاة ، و ذروة سنامه الجهاد ! »: ريشه اش نماز است و شاخه اش زكات ، و قله مرتفع آن جهاد است . سپس افزود : اگر بخواهى تمام ابواب خير را به تو معرفى كنم . راوى مى گويد : بفرمائيد فدايت شوم . امام فرمود :« الصوم جنة ، و الصدقة تذهب بالخطيئة ، و قيام الرجل فى جوف الليل بذكر الله ، ثم قرأ تتجافى جنوبهم عن المضاجع» : روزه سپرى است در مقابل آتش و صدقه محو كننده گناه است ، و بر خاستن انسان در دل شب او را به ياد خدا مى اندازد ، سپس آيه تتجافى جنوبهم عن المضاجع را تلاوت فرمود . در تفسير مجمع البيان از معاذ بن جبل چنين نقل شده كه در غزوه تبوك در خدمت رسولخدا (صلى الله عليه وآله وسلّم) بودم ، گرما همه را سخت ناراحت كرده بود و هر كس به گوشه اى پناه مى برد ، ناگهان ديدم كه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) از همه به من نزديكتر است ، خدمتش رفتم عرض كردم : اى رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلّم) ! عملى به من بياموز كه مرا وارد بهشت كند ، و از آتش دوزخ دور سازد .
فرمود : سؤال بزرگى كردى ، اما پاسخ آن براى كسى كه خدا بر او آسان كرده است مشكل نيست سپس افزود : «تعبد الله و لا تشرك به شيئا و تقيم الصلوة المكتوبة و تؤدى الزكوة المفروضة و تصوم شهر رمضان »: خدا را پرستش كن و چيزى را شريك او قرار نده نمازهاى واجب را انجام ده و زكات واجب - حق مستمندان - را اداء كن و ماه رمضان را روزه بگير . بعد فرمود : و اگر بخواهى از ابواب خيرات به تو خبر مى دهم عرض كردم اى پيامبر بفرمائيد فرمود :« الصوم جنة من النار و الصدقه تكفر الخطيئه و قيام الرجل فى جوف الليل يبتغى وجه الله ثم قرأ هذه الايه تتجافى جنوبهم عن المضاجع »: روزه سپرى است در برابر آتش و انفاق در راه خدا كفاره گناهان است ، و قيام انسان در دل شب براى خشنودى خدا .
سپس آيه تتجافى جنوبهم را قرائت فرمود . خداوند در جای دیگر می فرماید:«فَإِذَا قَضيْتُمُ الصلَوةَ فَاذْكرُوا اللَّهَ قِيَماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكمْ فَإِذَا اطمَأْنَنتُمْ فَأَقِيمُوا الصلَوةَ إِنَّ الصلَوةَ كانَت عَلى الْمُؤْمِنِينَ كِتَباً مَّوْقُوتاً(نساء،103) و هنگامى كه نماز(نماز خوف) را به پايان رسانيديد خدا را ياد كنيد در حال ايستادن و نشستن و به هنگامى كه به پهلو خوابيده ايد ، و هر گاه آرامش يافتيد، نماز را ( به صورت معمول ) انجام دهيد ، زيرا نماز وظيفه ثابت و معينى براى مؤمنان است . منظور از ياد خدا در حال قيام و قعود و بر پهلو خوابيدن ، ممكن است همان حالات استراحت در فاصله هائى كه در ميدان جنگ واقع مى شود باشد و نيز ممكن است به معنى حالات مختلف جنگى كه سربازان گاهى در حال ايستادن و زمانى نشستن و زمانى به پهلو خوابيدن ، سلاحهاى مختلف جنگى از جمله وسيله تيراندازى را بكار مى برند ، بوده باشد . آيه فوق در حقيقت اشاره به يك دستور مهم اسلامى است ، كه معنى نماز خواندن در اوقات معين اين نيست كه در ساير حالات انسان از خدا غافل بماند بلكه ، نماز يك دستور انضباطى است كه روح توجه به پروردگار را در انسان زنده مى كند و ميتواند در فواصل نمازها خدا را به خاطر داشته باشد خواه در ميدان جنگ باشد و خواه در غير ميدان جنگ .
منابع :
آزادی معنوی ، ص 122-121، پرتوی از اسرار نماز ، محسن قرائتی، ص 27،تفسير نمونه ج : 4 ص : 104 و ج : 5 ص : 347 وج : 17 ص : 156-150
:: ادامه مطلب
نويسنده: احمد نادري عفيف
طليعه
در اين بخش به اهميت و برکات نماز صبح و جماعت صبح مي پردازيم؛ باشد که مساجد کشور عزيزمان همزمان با «طلوع فجر» شاهد حضور مؤمنان و اقامه نماز جماعت صبح باشد. ان شاء الله
الف) از نظر قرآن
در قرآن مي خوانيم: (أَقِمِ الصّلاهَ لِدُلُوکِ الشّمسِ إِلي غَسَقِ اللّيلِ وَ قُرآنَ الفَجرِ إِنّ قُرآنَ الفَجرِ کانَ مَشهُوداً)(1)؛ «نماز را از زوال خورشيد، تا نهايت تاريکي شب، (نيمه شب) بر پادار و همچنين قرآن فجر (نماز صبح) را؛ چرا که قرآن فجر، مورد مشاهده (فرشتگان شب و روز ) است».
طبق رواياتي در ذيل آيه شريفه وارد شده است، مقصود از «قرآن الفجر» نماز صبح است و اين روايات را دانشمندان شيعه و اهل تسنن نقل کرده اند.
زراره از امام باقر (عليه السلام) نقل مي کند که مراد از «قرآن الفجر» نماز صبح است.
و نيز امام باقر و امام صادق (عليها السلام) فرمودند: منظور از «قرآن الفجر» نماز صبح است.(2)
آيه شريفه، نکات زيادي را در بر دارد؛ از جمله:
1. اهميت و جايگاه ويژه نماز صبح نسبت به ساير نمازها (ان قرآن الفجر کان مشهوداً).
2. مطلوبيت و فضيلت اقامه نماز صبح در اول وقت (طلوع فجر).
با اينکه وقت نماز صبح نيز موسع (طلوع فجر تا طلوع آفتاب) است ولي اضافه شدن «قرآن» به واژه «فجر» اهميت و فضيلت اول وقت را مي رساند.
3. نماز صبح در اول فجر، مورد شهود و نظاره ويژه «ملائکه شب و روز» است و هر دو گروه ثواب نماز صبح را مي نويسند.
4. اهتمام به اقامه نماز صبح همراه با جماعت.
:: ادامه مطلب
در خیابانهای تهران قدم می زدم تا مکان مناسبی رو برای تهیه گزارش پیدا کنم . رسیدم مقابل یک مدرسه و از شانس خوبم تازه دانش آموزا ن داشتن از مدرسه بیرون می اومدن . همه سرگرم بحث در مورد سئوالات امتحان بودن . فرصت رو غنیمت شمردم و رفتم سمت چند تا از این دانش آموزان . بعد از سلام و احوال پرسی سئوالاتم رو شروع کردم :
بچه ها سئوال من اینه که نماز می خونید ؟
حسین جواب داد راستش رو بخوای نه ولی محمد گفت من می خونم چند نفر دیگم همینطور دو سه تا گفتن نمی خونیم و یک دو نفر دیگم گفتن می خونیم . از محمد پرسیدم تا حالا فکر کردی چرا نماز می خونیم ؟ محمد یک کمی فکر کرد و گفت خوب خونمون همه می خونن . یکی دیگه از بچه ها گفت خوب خدا واجب کرده پس باید بخونیم . محمد دوباره ادامه داد و گفت برای تشکر از نعمتهایی که خدا بهمون داده باید نماز بخونیم .
ولی آیا فلسفه اینکه باید نماز بخوانیم همینهایی که بچه ها گفتن یا علت دیگری هم دارد ؟ برای دریافت پاسخ این سئوال خدمت حجت الاسلام حسینی رسیدم . ایشان در جواب فرمود :
بحث درباره فلسفه و حكمت نماز در واقع آشنایى با اسرار و رموزى است كه در این عمل عبادى نهفته است . باید توجه داشته باشیم كه خداوند متعال هیچ دستورى را بدون حكمت و علت بر بندهاش واجب و یا حرام نمىسازد. در این شكی نیست كه وقتی خداوند عملی را برای انسان واجب میكند قطعا برایش سود و فایده بسیار دارد و بالعكس وقتی عمل و یا چیزی را حرام میكند یقینا ضرر بسیاری برای انسان دارد و همین طور است مواردی كه مكروه و مستحب اعلام شدهاند. در این زمان كه علم پیشرفت كرده؛ بسیاری از علل و سود و زیانهایی برای اعمال ذكر میشود كه نشانگر حكمت و فلسفه حرام و واجب شده اعمال و برخی چیزهاست.
:: ادامه مطلب
طليعه
در اين بخش به اهميت و برکات نماز صبح و جماعت صبح مي پردازيم؛ باشد که مساجد کشور عزيزمان همزمان با «طلوع فجر» شاهد حضور مؤمنان و اقامه نماز جماعت صبح باشد. ان شاء الله
الف) از نظر قرآن
در قرآن مي خوانيم: (أَقِمِ الصّلاهَ لِدُلُوکِ الشّمسِ إِلي غَسَقِ اللّيلِ وَ قُرآنَ الفَجرِ إِنّ قُرآنَ الفَجرِ کانَ مَشهُوداً)(1)؛ «نماز را از زوال خورشيد، تا نهايت تاريکي شب، (نيمه شب) بر پادار و همچنين قرآن فجر (نماز صبح) را؛ چرا که قرآن فجر، مورد مشاهده (فرشتگان شب و روز ) است».
طبق رواياتي در ذيل آيه شريفه وارد شده است، مقصود از «قرآن الفجر» نماز صبح است و اين روايات را دانشمندان شيعه و اهل تسنن نقل کرده اند.
زراره از امام باقر (عليه السلام) نقل مي کند که مراد از «قرآن الفجر» نماز صبح است.
و نيز امام باقر و امام صادق (عليها السلام) فرمودند: منظور از «قرآن الفجر» نماز صبح است.(2)
:: ادامه مطلب
لذا در حديث معروفي ميخوانيم كه امير مؤمنان علي ـ عليه السّلام ـ در وصاياي خود بعد از آن كه فرق مباركش با شمشير ابن ملجم جنايتكار شكافته شد فرمود:(الله الله في الصّلوة فانّها عمود دينكم ، خدا را، خدا را درباره نماز، چرا كه ستون دين شما است).[1]
ميدانيم هنگامي كه عمود خيمه در هم بشكند يا سقود كند هر قدر طنابها و ميخهاي اطراف محكم باشد اثري ندارد، همچنين هنگامي كه ارتباط بندگان با خدا از طريق نماز از ميان برود اعمال ديگر اثر خود را از دست خواهد داد.
در حديثي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميخوانيم:(اوّل ما يحاسب به العبد الصّلوة فان قبلت قبل سائر عمله، و ان ردّت ردّ عليه سائر عمله، نخستين چيزي كه در قيامت از بندگان حساب ميشود نماز است اگر مقبول افتاد ساير اعمالشان قبول ميشود، و اگر مردود شد ساير اعمال نيز مردود ميشود)!
شايد دليل اين سخن آن باشد كه نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحيح انجام گردد قصد قربت و اخلاص كه وسيله قبولي ساير اعمال است در او زنده ميشود، و گرنه بقيّه اعمال او مشوب و آلوده ميگردد و از درجه اعتبار ساقط ميشود.
8ـ نماز قطع نظر از محتواي خودش با توجّه به شرائط صحّت دعوت به پاكسازي زندگي ميكند، چرا كه ميدانيم مكان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشي كه بر آن نماز ميخواند، آبي كه با آن وضو ميگيرد و غسل ميكند، محلي كه در آن غسل و وضو انجام ميشود بايد از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاك باشد كسيكه آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، كم فروشي،رشوه خواري و كسب اموال حرام باشد چگونه ميتواند مقدّمات نماز را فراهم سازد؟
بنابراين تكرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتي است به رعايت حقوق ديگران.
9ـ نماز علاوه بر شرايط صحّت شرايط قبول، يا به تعبير ديگر شرايط كمال دارد كه رعايت آنها نيز يك عامل مؤثر ديگر براي ترك بسياري از گناهان است.
در كتب فقهي و منابع حديث، امور زيادي به عنوان موانع قبول نماز ذكر شده است از جمله مسأله شرب خمر است كه در روايات آمده:«لا تقبل صلوة شارب الخَمر اربعين يوماً الاّ ان يتوب»:«نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اين كه توبه كند».[2]
و در روايات متعددي ميخوانيم:«از جمله كساني كه نماز آنها قبول نخواهد شد پيشواي ستمگر است».[3]
و در بعضي از روايات ديگر تصريح شده است كه نماز كسي كه زكات نميپردازد قبول نخواهد شد،
و همچنين روايات ديگري كه ميگويد: خوردن غذاي حرام يا عجب و خودبيني از موانع قبول نماز است، پيدا است كه فراهم كردن اين شرايط قبولي تا چه حدّ سازنده است؟
10ـ نماز روح انضباط را در انسان تقويت ميكند، چرا كه دقيقاً بايد در اوقات معيني انجام گيرد كه تأخير و تقديم آن هر دو موجب بطلان نماز است، همچنين آداب و احكام ديگر در مورد نيّت و قيام و قعود و ركوع و سجود و مانند آن كه رعايت آنها، پذيرش انضباط را در برنامههاي زندگي كاملاً آسان ميسازد.
همه اينها فوايدي است كه در نماز، قطع نظر از مسأله جماعت وجود دارد و اگر ويژگي جماعت را بر آن بيفزاييم ـ كه روح نماز همان جماعت است - بركات بيشمار ديگري دارد كه اينجا جاي شرح آن نيست، به علاوه كم و بيش همه از آن آگاهيم.
گفتار خود را در زمينه فلسفه و اسرار نماز با حديث جامعي كه از امام علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ نقل شده پايان ميدهيم:
امام در پاسخ نامهاي كه از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنين فرمود:
علت تشريع نماز اين است كه توجه و اقرار به ربوبيّت پروردگار است، و مبارزه با شرك و بتپرستي، و قيام در پيشگاه پروردگار در نهايت خضوع و نهايت تواضع، و اعتراف به گناهان و تقاضاي بخشش از معاصي گذشته، و نهادن پيشاني بر زمين همه روز براي تعظيم پروردگار.
پی نوشت ها:
[1] . نهج البلاغه، نامهها (وصيّت) 47.
[2] . بحار، ج 84، ص 317 . 320.
[3] . بحار، ج 84، ص 318.
پایگاه مذهبی صلات
:: ادامه مطلب
آن وقت اگر حال چنين شخصي را با حال كسي ديگر مقايسه كني كه نماز ميخواند، و در نمازش به حدّاقل آن يعني آن مقداري كه تكليف از گردنش ساقط شود اكتفا ميكند خواهي ديد كه او از بسياري كارها كه بينماز از آن پروا نداشت پروا دارد.
و اگر حال اين نمازگزار را با حال كسي مقايسه كني كه در نمازش اهتمام بيشتري دارد، خواهي ديد كه از گناهان بيشتري پروا دارد و به همين قياس هر چه نماز كاملتر باشد خودداري از فحشاء و منكرات بيشتر خواهد بود.[1]
بالاترين ذكر و انواع ذكر
(و لذكر الله اكبر)
ناميدن نماز به ذكر براي اين است كه نماز هم مشتمل است بر ذكر زباني از تهليل و حمد و تسبيح و هم به اعتباري ديگر مصداقي است از مصاديق ذكر چون روي هم آن عبوديت بنده، خداي را مجسم ميسازد، و لذا خدايتعالي نماز را ذكر الله ناميده فرمود
(اذا نودي للصلوة من يوم الجمعه فاسعوا الي ذكر الله) چون روز جمعه به سوي نماز ندا ميشود، بشتابيد به سوي ذكر الله و هم به اعتباري ديگر امري است كه ذكر بر آن مترتب ميشود، ترتّب غايت بر صاحب غايت، يعني نتيجه نماز ياد خدا است، همچنان كه آيه (و اقم الصّلوة لذكري)، نماز بپا دار براي ياد من به آن اشاره ميكند.
جمله (و لذكر الله اكبر) اثر ديگري از نماز بيان ميكند، و آن اثر، بزرگتر از اثر قلبي است.
پس فرمود: نماز بگذار تا تو را از فحشاء و منكر باز بدارد، بلكه آنچه عايد تو ميكند بيش از اين حرفها است، چون مهمتر از نهي از فحشاء و منكر اين است كه تو را به ياد خدا مياندازد و اين مهمتر است، براي اينكه ذكر خدا بزرگترين خيري است كه ممكن است به انسان برسد و چون ذكر خدا شامل همه خيرات است و نهي از فحشاء و منكرات نسبت به آن فايدهاي جزئي است.[2]
ياد خدا مايه حيات قلوب و آرامش دلها است و هيچ چيز به پايه آن نميرسد (الا بذكر الله تطمئن القلوب) آگاه باشيد ياد خدا مايه اطمينان دلها است.[3]
اصولاً روح همه عبادات چه نماز و چه غير آن ذكر خدا است، اقوال نماز، افعال نماز، مقدمات نماز، تعقيبات نماز، همه و همه در واقع، ياد خدا را در دل انسان زنده ميكند.[4]
در تفسير مجمع البيان آمده:
مهمترين چيزي كه انسان را از فحشا و گناهان باز ميدارد ياد پروردگار و هميشه به ياد دستورات او از امر و نهي و ثوابها و عقابها بودن است و اين بهترين لطف و چيزي است كه انسان را هميشه به ياد خداوند واداشته و ازگناهان دور مينمايد.
:: ادامه مطلب
و اقم الصّلوة انّ الصّلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر.
نماز را برپا دار، زيرا نماز انسان را از كارهاي زشت و ناپسند باز ميدارد و ياد خدا بسيار بزرگتر است.« عنكبوت ، 45»
بعد از بيان اين دستور كه درحقيقت جنبه آموزش دارد، به دستور دوم ميپردازد كه شاخه اصلي پرورش است، ميگويد:«و نماز را برپا داريد. (و اقم الصلوة).
سپس به فلسفه بزرگ نماز پرداخته ميگويد:(زيرا نماز انسان را از زشتيها و منكرات باز ميدارد)،(ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر).[1]
طبيعت نماز از آنجا كه انسان را به ياد نيرومندترين عامل باز دارنده يعني اعتقاد به مبدء و معاد مياندازد داراي اثر بازدارندگي از فحشاء و منكر است.
انساني كه به نماز ميايستد، تكبير ميگويد، خدا را از همه چيز برتر و بالاتر ميشمرد، به ياد نعمتهاي او ميافتد، حمد و سپاس او ميگويد، او را به رحمانيّت و رحيميّت ميستايد، به ياد روز جزاي او ميافتد، اعتراف به بندگي او ميكند، از او ياري ميجويد صراط مستقيم از او ميطلبد، و از راه كساني كه غضب بر آنها شده و گمراهان به خدا پناه ميبرد (مضمون سوره حمد).
بدون شكّ در قلب و روح چنين انساني جنبشي به سوي حقّ و حركتي به سوي پاكي و جهشي به سوي تقوا پيدا ميشود.
براي خدا (ركوع) ميكند،ودر پيشگاه او پيشاني بر خاك مينهد، غرق در عظمت او ميشود و خودخواهيها و خود برتربينيها را فراموش ميكند.
شهادت به يگانگي او ميدهد گواهي به رسالت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميدهد.
بر پيامبرش درود ميفرستد و دست به درگاه خداي برميدارد كه در زمره بندگان صالح او قرار گيرد (تشهد و سلام).
همه اين امور موجي از معنويت در وجود او ايجاد ميكند، موجي كه سد نيرومندي در برابر گناه محسوب ميشود.
اين عمل چند بار در شبانه روز تكرار ميگردد، هنگامي كه صبح از خواب برميخيزد در ياد او غرق ميشود.
در وسط روز هنگامي كه غرق زندگي مادّي شده ناگهان صداي تكبير مؤذن را ميشنود، برنامه خود را قطع كرده، به درگاه او ميشتابد، و حتّي در پايان روز و آغاز شب پيش از آن كه به بستر استراحت رود با او راز و نياز ميكند و دل را مركز انوار او ميسازد.
از اين گذشته به هنگامي كه آماده مقدّمات نماز ميشود خود را شستشو ميدهد پاك ميكند، حرام و غصب را از خود دور ميسازد و به بارگاه دوست ميرود، همه اين امور تأثير باز دارنده در برابر خط فحشاء و منكرات دارد.
منتها هر نمازي به همان اندازه كه از شرايط كمال و روح عبادت برخوردار است نهي از فحشا و منكر ميكند، گاه نهي كلّي و جامع و گاه نهي جزئي و محدود.
ممكن نيست كسي نماز بخواند و هيچگونه اثري در او نبخشد هر چند نمازش صوري باشد هر چند آلوده گناه باشد، البتّه اين گونه نماز تأثيرش كم است، اين گونه افراد اگر همان نماز را نميخواندند از اين هم آلودهتر بودند.
روشنتر بگوييم: نهي از فحشاء و منكر سلسله مراتب و درجات زيادي دارد و هر نمازي به نسبت رعايت شرايط داراي بعضي از اين درجات است.[2]
در تفسير نمونه آمده:
مهمترين فلسفه و آثار نماز بازدارندگي از زشتيها و گناهان است.
منظور از (نهي نماز) هم نهي تشريعي است،يعني صحت و كمال نماز مشروط به ترك گناهان است و هم نهي تكويني، يعني نماز ذاتاً اثر بازدارندگي از گناهان دارد.
فحشاء اشاره به گناهان بزرگ پنهاني است.[3]
منكر اشاره به گناهان بزرگ و آشكار است.
ميگويند فحشاء گناهاني است كه بر اثر غلبه قواي شهويه دامنگير انسان ميشود.
ولي منكر، يعني گناهاني كه بر اثر غلبه قوه غضبيّه صورت ميگيرد.
ابن عباس گويد: نماز پاسداري است كه شخص را از معصيت خدا دور ميسازد، پس هر كه را نماز از معصيت دور ننمايد معلوم ميشود كه آن را با كهولت و بياعتنايي انجام داده و براي ساختن خود استفاده نكرده و بيشتر از خدا دور ميگردد.
كسي كه نمازش او را از فحشاء و منكر دور نسازد پس نمازش در حقيقت نماز نيست.
از ابن مسعود و او از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ روايت نمود. كسي كه مطيع نماز نباشد نمازش كامل نيست و اطاعت از نماز همان دوري از فحشاء و منكر است مقصود روايت اين است كه نماز وقتي شخص را از معصيتها دور ندارد و نمازگزار از گناهان دوري نكند پس نماز او متصف به صفتي كه خداوند فرمود: (ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر) نميباشد.
ولي ممكن است اگر توبه كند و از معصيت، نفس خويش را باز دارد نمازش مفيد باشد.
سياق آيات شاهد بر اين است كه مراد به اين بازداري، بازداري طبيعت نماز از فحشاء و منكر است، البته بازداريش هم به نحو اقتضاء است نه عليّت تامه، كه هر كس نماز خواند ديگر نتواند گناه كند.[4]
چطور نماز از فحشاء و منكرات نهي ميكند؟
در جواب ميگوييم اين عمل به خصوص كه انسان آن را در هر روز پنج بار به جا بياورد و همه عمر ادامه دهد و مخصوصاً اگر آن را همه روزه در جامعهاي صالح به جا بياورد و افراد آن جامعه نيز مانند او همه روزه به جا بياورند و مثل او نسبت به آن اهتمام بورزند طبعاً با گناهان كبيره سازش ندارند.[5]
آري، توجه به خدا از در بندگي، آن هم در چنين محيط و از چنين افراد، طبيعتاً بايد انسان را از هر معصيتي كبيره و هر عملي كه ذوق ديني آن را شنيع ميداند از قبيل قتل نفس، تجاوز به جانها، مال ايتام و زنا و لواط باز بدارد بلكه نه تنها از ارتكاب آنها، بلكه حتي از تلقين آن نيز جلوگيري ميكند. براي اينكه نماز مشتمل است بر ذكر خدا، و اين ذكر، اولاً ايمان به وحدانيّت خدايتعالي و رسالت و جزاء روز قيامت را به نمازگزار تلقين ميكند و به او ميگويد: كه خداي خود را با اخلاص در عبادت مخاطب قرار داده، از او استعانت بنما و در خواست كن، كه تو را به سوي صراط مستقيم هدايت نموده، از ضلالت و غضبش پناه دهد.
و ثانياً او را وادار ميكند به اين كه با روح و بدن خود متوجه عظمت و كبريايي خدا شده، پروردگار خود را با زبان، حمد و ثنا و تسبيح و تكبير ياد آورد، و در آخر بر خود و هم مسلكان خود و بر همه بندگان صالح سلام بفرستد.
علاوه بر اين كه او را وادار ميكند از حدث (كه نوعي آلودگي روحي است) و از خبث يعني آلودگي بدن و جامعه خود را پاك كند و نيز از اين كه لباس و مكان نمازش غصبي باشد بپرهيزد و رو به سوي خانه پروردگارش بايستد.[6]
پس اگر انسان مدتي كوتاه بر نماز خود پايداري كند و در انجام آن تا حدّي نيّت صادق داشته باشد،اين ادامه در مدت كوتاه به طور مسلّم باعث ميشود كه ملكه پرهيز از فحشاء و منكر در او پيدا شود، (مثال) به طوري كه اگر فرضاً آدمي شخصي را موكّل بر خود كند كه دائماً ناظر بر احوالش باشد و او را آن چنان تربيت كند كه اين ملكه در او پيدا شود و به زيور ادب عبوّديت آراسته گردد، قطعاً تربيت او مؤثرتر از تربيت نماز نيست و به بيش از آن مقدار كه نماز به رياضت وادارش ميكند وادار نخواهد كرد.[7]
اشكال
در اينجا لازم است اشكالي كه به آيه شريفه شده، و جوابش را خاطر نشان سازيم بعضي بر اين آيه اشكال كردهاند كه اين آيه ميفرمايد: نماز از فحشاء و منكرات نهي ميكند و حال آنكه ما بسياري از نمازگزاران را ميبينيم كه از ارتكاب گناهان بزرگ پروايي ندارند، چرا نماز آنان را از فحشاء و منكرات بازشان نميدارد.
جواب
هر نمازي به همان اندازه كه از شرايط كمال و روح عبادت برخوردار است نهي از فحشا و منكر ميكند گاه نهي كلي و جامع و گاه نهي جزئي و محدود.[8]
ممكن نيست كسي نماز بخواند و هيچ گونه اثري در او نبخشد هر چند نمازش صوري باشد، هر چند آلوده به گناه باشد، البته اين گونه نماز تأثيرش كم است، اين گونه افراد اگر همان نماز را نميخواندند از اين هم آلودهتر بودند.[9]
روشنتر بگوييم: نهي از فحشاء و منكر سلسله مراتب و درجات زيادي دارد و هر نمازي به نسبت رعايت شرايط داراي بعضي از اين درجات است.[10]
آنچه از سياق برميآيد اين است كه اگر دستور دادهاند به اين كه مردم نماز بخوانند براي اين بوده كه نماز آنان را از فسق و فجور باز ميدارد و اين تعليل ميفهماند كه نماز عملي است عبودي، كه به جا آوردنشان صفتي در روح آدمي پديد ميآورد، كه آن صفت به اصطلاح معروف پليسي است غيبي، و صاحبش را از فحشاء و منكرات باز ميدارد و در نتيجه جان و دلش از قذارتهاي گناهان و آلودگيهايي كه از اعمال زشت پيدا ميشود پاك ميماند.[11]
مقصود از نماز چيست؟
پس معلوم ميشود مقصود از نماز رسيدن به آن صفت است، (يعني صفت باز داري از گناه) چيزي كه هست در جواب از آن اشكال ميگوييم: پيدايش اين صفت اثر طبيعي نماز هست و لكن به نحو اقتضاء، نه به نحو عليت، پس اين كه در جواب دومي گفتند در بعضي افراد اثر دارد صحيح نيست، بلكه در همه اثر دارد و لكن بنحو اقتضاء.
پس حق در جواب همان است كه گفتيم: بازداري از گناه اثر طبيعي نماز است، چون نماز توجه خاصي است از بنده به سوي خداي سبحان،
لكن اين اثر تنها به مقدار اقتضاء است، نه عليت تامه، تا تخلف نپذيرد و نمازگزار ديگر نتواند گناه كند، نه، بلكه اثرش به مقدار اقتضاء است، يعني اگر مانع و يا مزاحمي در بين نباشد اثر خود را ميبخشد و نمازگزار را از فحشاء باز ميدارد ولي اگر مانعي يا مزاحمي جلو اثر آن را گرفت ديگر اثر نميكند و در نتيجه نمازگزار آن كاري كه انتظارش را از او ندارند ميكند،
خلاصه ياد خدا و موانعي كه از اثر او جلوگيري ميكنند مانند دو كفه ترازو هستند، هر وقت كفه ياد خدا چربيد نمازگزار گناه نميكند و هر جا كفه آن موانع چربيد كفه ياد خدا ضعيف ميشود و نمازگزار از حقيقت ياد خدا منصرف ميگردد و گناه را مرتكب ميشود و اگر خواننده عزيز بخواهد اين معنا را لمس كند بايد حالا بعضي از افراد كه نام مسلمان دارند و در عين حال نماز نميخوانند در نظر بگيرد كه اگر رفتار آنها را زير نظر قرار دهد ميبيند:
كه به خاطر نخواندن نماز، روزه را هم ميخورد، و حج هم نميرود، و زكات هم نميدهد و بالأخره ساير واجبات را هم ترك ميكند و هيچ فرقي بين پاك و نجس و حلال و حرام نميگذارد و خلاصه در راه زندگي همچنان پيش ميرود، هر چه پيش آيد خوش آيد و هيچ چيزي را در راه خود مانع پيشرفت خود نميبيند، نه ظلم، نه زنا، نه ربا، نه دروغ،و نه هيچ چيز ديگري.[12]
پی نوشت ها:
[1] . فرق ميان «فحشاء» و «منكر» در جلد 11 صفحه 370 ذيل آيه 90 سوره نحل آمده است كه در يك عبارت كوتاه ميتوان گفت:«فحشاء» اشاره به گناهان بزرگ پنهاني، و «منكر» گناهان بزرگ آشكار است، و يا فحشاء گناهاني است كه بر اثر غلبه قواي شهويه، و منكر بر اثر غلبه قوه غضبيه صورت ميگيرد.
[2] . تفسير نمونه، ج 16 ص 284.
[3] . 2 ـ 3 ـ تفسير نمونه، ج 16، ص 284.
[4] . الميزان، ج 16، ص 209.
[5] . الميزان، ج 16. ص 209.
[6] . الميزان، ج 16، ص 210.
[7] . الميزان، ج 16، ص 210.
[8]. تفسير نمونه، ج 16، ص 285.
[9] . تفسير نمونه، ج 16، ص 285.
[10] . تفسير نمونه، ج 16، ص 285.
[11] . الميزان، ج 16، ص 212.
[12] . الميزان، ج 16، ص 212.
پایگاه مذهبی صلات
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2943939
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396