| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
107 - فيوضات سحر
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : شنبه 28 بهمن 1391 

حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى ؛ روزى پى از پايان درس ، عازم حجره يكى از طلبه ها (كه در مدرسه دارالشفاء قم بود) شد و من در خدمتش بودم . به حجره آن طلبه وارد شد و پس از به جا آوردن مراسم احترام و اندكى جلوس برخاست و حجره را ترك گفت . هدف از اين ديدار را پرسيدم . در پاسخ فرمودند: (شب گذشته هنگام سحر، فيوضاتى بر من افاضه شد كه فهميدم از ناحيه خودم نيست و چون توجه كردم ديدم اين آقاى طلبه به تهجّد برخاسته ، و در نماز شبش به من دعا مى كند و اين فيوضات ، اثر دعاى اوست . اين بود كه به خاطر سپاسگذارى از عنايتش به ديدارش رفتم .(115)

سرّ خدا كه عارف سالك به كس نگفت
در حيرتم كه باده فروش از كجا شنيد

((حافظ))



:: ادامه مطلب
106 - اخلاص در عمل
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : شنبه 28 بهمن 1391 

طّى مسافرتى ، در محضر آية ا... بهاءالدينى (1287 - 1376 ه‍ .ش ) بوديم . در آن روز براى سخنرانى به شهرستان (شال ) قزوين رفتيم و بسيار خسته بوديم . در برگشت ، براى استراحت به منزلى كه در تهران مهيّا شده بود رفتيم . صبح از خواب بيدار شدم و ديدم موقع اذان صبح است . به آقا عرض كردم : آقا! شما حالا براى نماز بيدار شديد؟! فرمودند: ما بيدار بوديم . مشاهده كردم كه اين پير مرد الهى در وقت نماز شب بيدار بوده ولى از جا بلند نشده است ، مبادا كه دَر صدا كند و من بيدار شوم .(114)



:: ادامه مطلب
105 - لذّت معنوى
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : شنبه 28 بهمن 1391 

ما يك سلسله لذتهاى معنوى داريم كه معنويت ما را بالا مى برد. براى كسى كه اهل تهجّد و نماز شب است ، جزو صادقين و صابرين و مستغفرين بالاسحار باشد، نماز شب لذّت و بهجت دارد، آن لذّتى كه يك نفر نماز شب خوان حقيقى و واقعى از نماز شب خودش مى برد.
هيچ وقت يك آدم اهل دنيا و ماديات احساس نمى كند. لذّت آن نماز شب خوان خيلى عميق تر و نيرومندتر و نشاط بخش تر است .
چه مانعى دارد كه من ذكر خيرى از پدر بزرگوار خودم بكنم حداقل از چهل سال پيش من مى ديدم اين مرد بزرگ و شريف (حاج شيخ محمد حسين مطهرى (ره )) هيچ وقت نمى گذاشت خوابش از سه ساعت از شب گذشته تاءخير بيفتد. شام را سر شب مى خورد و سه ساعت از شب گذشته مى خوابيد، و حداقل دو ساعت به طلوع صبح مانده و در شب هاى جمعه از سه ساعت به طلوع صبح مانده بيدار مى شد. و حداقل قرآنى كه قرائت مى كرد يك جزء بود و با چه فراغت و آرامشى نماز شب مى خواند. در سالهاى اخير با وجود اينكه تقريباً صد سال از عمرش مى گذشت هيچ وقت من نديدم كه يك ناآرامى داشته باشد. اين همان لذت معنوى بود كه وى را چنين نگه اش مى داشت . يك شب نبود كه پدر و مادرش را دعا نكند. خويشاوندان و نزديكان و بستگان دور و نزديكش را همچنين از ياد نمى برد حتى يك شب هم نشد كه همه آنها را دعا نكند، اينها دل را زنده مى كند.(113)



:: ادامه مطلب
104 - علامه امينى
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : شنبه 28 بهمن 1391 

عده اى از علماى اهل سنت به علاّمه امينى (1320 - 1390 ه‍ .ق ) صاحب كتاب ارزشمند ((الغدير)) مراجعه نمودند و گفتند: در حالات على عليه السّلام آمده است كه بعضى شبها هزار ركعت نماز مى خواند، در حالى كه براى هيچ انسانى ممكن نيست كه از اول شب تا صبح بتواند هزار ركعت نماز بخواند. بنابراين ما اين ادّعا را قبول نداريم .
علاّمه به آنان گفت : من به شما ثابت مى نمايم كه اين عمل نه تنها براى على عليه السّلام بلكه براى افراد ديگر بشر ممكن است . علاّمه امينى به آنها پيشنهاد كرد كه شبى به منزل او آمده تا ايشان از اول شب تا به صبح هزار ركعت نماز بخواند. علماى اهل سنّت قبول نموده و به منزل علاّمه آمدند، و ايشان از اول شب مشغول نماز شد و تا اذان صبح هزار ركعت نماز را خواند و بدين وسيله ثابت نمود كه اين عمل ممكن است .(112)



:: ادامه مطلب
103 - از سر شب تا سحر در حال ركوع
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : شنبه 28 بهمن 1391 

سركشيك آستان قدس رضوى نقل كرد كه :
شبى از شبهاى زمستان كه هوا خيلى سرد بود و برف مى باريد، نوبت كشيك من بود. اول شب خدّام آستان مباركه به من مراجعه كردند و گفتند كه به علت سردى هوا و بارش برف زائرى در حرم نيست ، اجازه دهيد حرم را ببنديم ، من نيز به آنان اجازه دادم . مسئولين بيوتات درها را بستند و كليدها را آوردند. مسئول بام حرم مطهّر آمد و گفت : حاج شيخ حسنعلى اصفهانى (1279 - 1361 ه‍.ق ) از اول شب تاكنون بالاى بام و در پاى گنبد مشغول نماز مى باشند و مدّتى است كه در حال ركوع هستند، و چند بار كه مراجعه كرده ايم ايشان را به همان حال ركوع ديده ايم . اگر اجازه دهيد به ايشان عرض كنيم كه مى خواهيم درها را ببنديم . گفتم : خير، ايشان را به حال خود بگذاريد، و مقدارى هيزم در اطاق پشت بام كه مخصوص ‍ مستخدمين است بگذاريد كه هرگاه از نماز فارغ شدند استفاده كنند و درِ بام را نيز ببنديد. مسئول مربوطه مطابق دستور عمل كرد و همه به منزل رفتيم .
آنشب برف بسيارى باريد. هنگام سحر كه براى باز كردن درهاى حرم مطهّر آمديم ، به خادم گفتم برو ببين حاج شيخ در چه حالند. پس از چند دقيقه خادم بازگشت و گفت : ايشان همانطور در حال ركوع هستند و پشت ايشان با سطح برف مساوى شده است . دانستيم كه آن مرد الهى از اول شب تا سحر در حال ركوع بوده اند و سرماى شديد آنشبِ سخت زمستانى را هيچ احساس نكرده اند.(111)

بر لبش قفل است و در دل رازها
لب خموش و دل پر از آوازها
عارفان كه جام حق نوشيده اند
رازها دانسته و پوشيده اند
هر كه را اسرار حق آموختند
مهر كردند و زبانش دوختند

مولوى



:: ادامه مطلب
102 - پشيمانى عابد از عبادت
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : شنبه 28 بهمن 1391 

عابدى بعد از سالها عزلت گزينى و شب زنده دارى ، عاقبت شبى بر اثر وسوسه شيطان دست از دعا و عبادت بر كشيد و گفت : چرا اينهمه الله الله مرا لبيك نمى آيد؟
با دل افسرده به فكر فرو رفت و به خواب شد. در خواب حضرت خضرعليه السّلام را ديد و گفت خضرش كه خدا اين گفت به من ، بلكه آن الله تو لبيك ماست .

آن يكى الله مى گفتى شبى
تا كه شيرين مى شد از ذكرش لبى
گفت شيطان آخر اى بسيار گو
اين همه الله را لبيك گو
مى نيايد يك جواب از پيش تخت
چند الله مى زنى با روى سخت
او شكسته دل شد و بنهاد سر
ديد در خواب او خضر را در خُضر
گفت هين از ذكر چون وامانده
چون پشيمانى از آن كس خوانده اى
گفت لبيكم نمى آيد جواب
ز آن همى ترسم كه باشم رد باب
گفت خضرش كه خدا اين گفت به من
كه برو با او بگو اى ممتحن
بلكه آن الله تو لبيك ما ماست
و آن نياز و درد و سوزت پيك ماست
نى ترا در كار من آورده ام
نه كه من مشغول ذكرت كرده ام
حيله ها و چاره جوئيهاى تو
پيك ما بوده گشاده پاى تو
درد عشق تو كمند لطف ماست
زير هر يا رب تو لبيك ماست (110)

 



:: ادامه مطلب
101 - زيارت يك عالم نورانى
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : شنبه 28 بهمن 1391 

آية ا... محمد هادى معرفت گويد: صرفاً براى ديدار با علاّمه محمّد تقى شوشترى (1320 - 1451 ه‍ .ق ) از قم به شوشتر عزيمت كردم . به هنگام ملاقات با معظم له ايشان را در اثر كهولت سنى ، روى صندلى نشاندند. من خواهش كردم كه دعايى در حق بنده بكنند.
نكته در خور ذكر در آن سفر اين بود كه با كمال تعجب شاهد بودم كه ايشان با كهولت سنى 80 سالگى حتى نماز شب را با مساعدت ديگران ايستاده مى گزارد.
زيارت يك عالم نورانى و ديدن اين اندازه تقيّد به عبادات و روحانيتى كه ايشان داشتند خاطره اين سفر را هميشه براى من زنده نگاه مى دارد.(109)

از حالها سراسر دانى چه حال خوشتر؟
وقت سحر زبستر؟ از شوق پا كشيدن
در گوشه اى به زارى ، با دوست راز گفتن
وز او نويد رحمت با گوش جان شنيدن
گاهى پى سجودش رُخ بر زمين نهادن
گاهى پى ركوعش همچون فلك خميدن

((صغير اصفهانى ))



:: ادامه مطلب
 

 


 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2895512
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396