در رابطه با شیوه آموزش نماز و سایر عبادات به كودكان رعایت نكات زیر ضرورى است:
1- نماز خواندن در حضور كودك و نوجوان:
به دلیل وجود حسّ تقلید و الگوگیرى در كودكان، نماز والدین در حضور كودك مىتواند سهم بسزایىدر تربیت دینى كودكان به ویژه تعلیم نماز، داشته باشد.
2- بردن كودك به مساجد و مجالس مذهبى:
این روش نیز در ایجاد علاقه به نماز و... در كودك تأثیر فراوانى خواهد داشت. البته به شرطىكه این كار با
محبت و نرمش انجام گرفته و فارغ از هر نوع اجبار و تحمیلى باشد و نیز به خستگى و آزردگى كودك منجر نشود.
3- ایجاد جاذبه ظاهرى:
شما مىتوانید بر اساس میل فرزندتان مقنعه و چادر مناسب و زیبا و نیز مهر و تسبیح و سجاده و...
دلخواهش را تهیهكنید و نیز رعایت والدین نسبت به ظواهر دینى همانند پوشیدن لباس زیبا هنگام نماز
و برپایى نماز در مكان تمیز و شایسته و... به نوبه خود تأثیراتمثبتى در رفتار و تربیت دینى كودك خواهد داشت.
4- چون بلوغ شرعى دختران از سن 9 سالگى آغاز مىگردد.
از این رو بر اساس روایات لازم است از سن 6 سالگى آنان را به خواندن نماز و...وادار كرد.
چنان كه امام صادق(ع) فرمود: »از سن 6 تا 7 سالگى كودك را به نماز وادارید و در ترك آن مؤاخذهاش كنید.«
البته لازم است اجبار به نماز، توأم با محبت و رأفت نیز باشد؛
در غیر این صورت آثار منفى چنین روشى بیش از آثار مثبتش خواهد بود.
در موردعبادات دیگر نیز باید اجبار نمودن متناسب با ظرفیّت و توان كودك باشد مثلاً نسبت به روزه از او خواسته شود كه چند ساعت روزه بگیرد و...
5- تشویق:
تشویق كودكان مهمترین نقش را در تربیت دینى آنان خواهد داشت.
اگر تشویق كودكان در حضور دیگران صورت گیرد تأثیراتشبیشتر از روشهاى دیگر خواهد بود.
از طرفى تشویقها را مىتوان از طریق دادن جایزه، خریدن اسباب بازى مناسب، خوراكى دادن، پول و... انجامداد.
(البته در بین تشویقها، تشویق لفظى و دادن مسئولیت، بیشترین اثر را دارند)
6- گفت و گو درباره نماز و... بین اعضاى خانواده:
این روش نیز در تعمیق اعتقادات دینى كودكان بسیار مؤثر است؛ البته لازم است مباحث درسطح متناسبى بوده و با قصه و شعر و... همراه باشد تا در قلب كودك و نوجوان نفوذ كند.
انشاء الله در زندگىتان موفق باشید
منبع : وبلاگ وصال پروانه ها
:: ادامه مطلب
سوال «روشهای مؤثر در جذب کودک به نماز و آموزه های دینی کدام است؟»، دغدغه بسیاری از مادران و مربیان در جامعه امروزی است و از آنجا که درباره روشهای موثر در جذب کودک به آموزههای دینی سخن فراوان است و بنای ما بر اختصار است، به صورت مختصر چند روش کاربردی که والدین میتوانند، با به کارگیری آنها اثر مثبت در نهادینه نمودن نماز در فرزند خود به جا بگذارند، توضیح داده میشود.
از روشهایی که امروزه بیشترین خروجی و تاثیر را در جامعه ما دارد میتوان موارد زیر را نام برد:
الف) الگو دهی
از جمله روشهای مؤثر و سریعالانتقال مطرح در روانشناسی رشد، روش الگوپذیری است، اگر پدر و مادر، والدین و اولیاء قبل از اینکه بخواهند کودک را با آداب اسلامی آشنا کنند، خود متخلق به اخلاق نبوی و اسلامی باشند و خود عمل کنند، کودک نیز تقلید کرده و عمل خواهد کرد، زیرا از سن 1 تا 7 سال کودک بدون دانستن فلسفه کار صرفاً آن را تکرار میکند و این مساله در همه جوامع پذیرفته شده است و حتی نسبت به افراد بزرگسال نیز تاثیرگذار است، لذا در آموزههای دینی بر آن تاکید شده است، مثلاً در روایتی از صادق آل محمد علیهمالسلام آمده است «کونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیرِ اَ لسِنَتِكُم، لِيَرَوا مِنكُم الوَرَعَ وَالجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَیرَ، فَاِنَّ ذلِكَ داعيَةٌ»؛ «مردم را به غیر از زبان خود، دعوت کنید، تا پرهیزکارى و کوشش در عبادت و نماز و خوبى را از شما ببینند، زیرا اینها خود دعوت کننده است».[1]
بنابراین اگر در محیط خانواده فرهنگ نماز گسترش و ژرفا یابد، اگر ترنم نماز فضای خانه را معطر کند، اگر فرزندان پدر و مادر را به قصد نماز بیابند، بی هیچ تردید آنان نیز الگوی خویش را از خانواده خواهند گرفت و انس و الفت با نماز خواهند یافت که ره آور آن پرهیز از فحشا و منکر و گریز از آلودگی و همسایگی با پاکی و تهذیب صفا و صداقت خواهد بود.
ب) فضاسازی معنوی
فرزندی که در خانوادهای لبریز از یاد و محبت خدا به دنیا میآید، هیچگاه نیازی ندارد که آموزش ویژه برای نماز ببیند، زیرا از همان آغاز تولد در گوشش اذان و اقامه میگویند و او را به «صلوه» و «فلاح» و «خیرالعمل» دعوت میکنند، در خانهای که والدین به مناجات شبانه بر میخیزند و اهل خانه همگی معتقد و مقید به آداب دینی هستند، چگونه ممکن است فرزندشان گریزان و روی گردان از خدا باشد؟
جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا سوال کرد «یا رسول الله! دانستیم که چگونه خود را از آتش جهنم نگه داریم؟ با انجام واجبات و پرهیز از محرمات! اما ندانستیم که فرزندان و خانواده خود را چگونه از آتش جهنم حفظ کنیم؟»، آن حضرت در پاسخ فرمودند:
«1- اعملو الخیر، خود عامل عمل خیر باشید،
2- واذکروهم بالله، یاد خدا را در دلهایشان زنده کنید،
3- وامروا هم بالمعروف، (این گونه نباشید که آنها را رها کنید، بلکه با رفق و مدارا و ملایمت) آنها را به معروف هدایت و راهنمایی کنید؛
4- وانهاهم عن المنکر،(آنها را در میان امواج متلاطم دنیا رها نکنید)بلکه او را از آنچه فساد و تباهی میکشد، بازدارید».
وقتی فرزند محبت لازم را داشت، آرام، آرام به این کار انس میگیرد، لطف خدا را در نماز در مییابد و پرده غفلت برای او کنار میرود.
ج) پاسخ به کنجکاویهای کودک
کنجکاوی کودک یک ویژگی طبیعی اوست که پاسخ آن ضمن ایجاد آرامش روحی و روانی کودک، فرصت مناسب در اختیار والدین قرار میدهد تا بتوانند رفتارهای مناسب و مطلوب در او به وجود آورند، بر این اساس وقتی که فرزندان از مادر در مورد مسائل اعتقادی و نماز میپرسند، فرصت مناسب برای ما به وجود آوردهاند، تا بتوانیم با پاسخهای مناسب و یا طرح سؤالات مؤثر در او اثر تربیتی بگذاریم، به عنوان مثال وقتی که فرزندی از پدر یا مادر خود سوال میکند « این میوه چقدر شیرین و خوشمزه است، از کجا آمده و یا درست شده است؟، این ماهی چگونه در آب زندگی میکند و نمیمیرد؟، این آسمان و ستارههای زیبا را چه کسی آفریده است؟ و هزاران سؤال دیگر، به همین شکل که همه ناشی از حس کنجکاوی کودک است، از طریق همین سوالها با همان زبان کودکانه که مناسب دریافت اوست میتوان او را به سازنده و خالق رهنمون کرد، به او در مقابل همه این دادهها و نعمتها آموخت که چگونه باید تشکر و قدردانی کرد و به نماز به عنوان بهترین شیوه تشکر کردن اشاره کرد.
د) آموزش مستقیم
پدر و مادر باید این را باور کنند که همان گونه که در تامین نیازهای مادی کودک مسؤولیت دارند، در قبال تامین نیازهای معنوی نیز موظف هستند، امام باقر علیهالسلام در یک گفتار حکیمانه مراحل تربیت معنوی فرزندان را شرح داده و چگونگی تربیت آنان را در سنین مختلف بیان میدارد، طبق رهنمود آن حضرت، والدین باید در سه سالگی کلمه توحید «لا اله الا الله» را به کودک یاد دهند، در چهار سالگی کلمه رسالت «محمد رسول الله» را به او بیاموزند و در پایان پنج سالگی او را آزمایش کنند، اگر راست و چپ را میشناسد، صورتش را به سوی قبله متوجه ساخته و به او بگویند رو به سوی قبله سجده کند، در شش سالگی اجزاء نماز، رکوع و سجده صحیح را یادش دهند تا سن او به آخر سال هفتم برسد، در آن موقع به او بگویند: دستها و صورتش را بشوید و آنگاه به نماز بایستد».[2]
ه) حضور در مجامع و محافل نماز
مشاهدات انسان یکی از عوامل مؤثر در تربیت انسان است، قرآن در آیات متعدد انسان ها را به «دیدن» و «فکر کردن» دعوت میکند، بین «دیدن» و «باور کردن» رابطه مستقیم وجود دارد، باید کاری کنیم که فرزند ما با صحنههای گوناگون اقامه نماز و آماده شدن برای اقامه نماز مواجه شود، شرکت در نمازهای جماعت مسجد محله، شرکت در نماز جمعه و موارد مشابه آن میتواند در تقویت روحیه نمازگزاردن فرزندان ما مؤثر باشد.
و) زیبا سازی نماز
انسان یک موجود زیبا دوست است و به دنبال زیباییها میرود و این ویژگی را خداوند در وجود آدمی قرار داده است، به خصوص کودک و نوجوان که بیش از بزرگسالان زیباییها را میبیند و دوست دارد، با ترتیب دادن یک سجاده زیبا و چادر نمازی قشنگ برای دختران، جانماز و لباس زیبا برای پسران میتوان رغبت آنها به نماز خواندن و حضور در جمع نمازگزاران را فزونی بخشد، هرقدر والدین بتوانند زیباییها را با نماز خواندن پیوند بزنند، به همان اندازه موفقتر خواهند بود.
ز) تشویق
همان گونه که قرآن انسانها را به انجام اعمال پسندیده ترغیب میکند و از ارتکاب اعمال زشت به شدت بر حذر میدارد، سخنان پدر، مادر و مربی نیز باید این گونه باشد، جای جای قرآن کریم وعده به بهشت است که نمونهای بارز برای تشویق به عبادت است،
پدر و مادر نیز با روشهای مختلف و وعده برآورده ساختن نیازهای فرزند به اسباب بازی و رفتن به سینما، پارک شادی و ... او را به نماز تشویق کنند، البته این تشویق نباید به گونهای باشد که فرزند برآورده شدن نیازها را نتیجه نماز بداند که این آسیب جدی در امر تشویق است.
ح) انسان دائم در معرض فراموشی و اشتباه است
لذا در قرآن کریم مدام سخن از تنبیه خداوند نسبت به افراد ناشایست است، همین تنبیه برای انسان نیاز است تا او را به کار ناشایستش آگاه سازد، برای همین در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم آمده است « أدب صغار أهل بیتک بلسانک علی الصلاه و الطهور، فاذا بلغوا عشر سنین، فاضرب و لا تجاوز ثلاثا»؛[3] «فرزندان خردسالت را با زبان بر نماز و وضو انس و عادت دهید و آن گاه که به ده سالگی رسیدند، آنها را به خاطر سستی و سهل انگاری در نماز بزن، ولی از سه ضربه فراتر نرو».
از این روایت استفاده میشود که قبل از ده سالگی، زدن کودک برای نماز جایز نیست،. البته سنی که بدین منظور مشخص شده، در روایات، متفاوت ذکر شده است -هفت، هشت، نه و سیزده سالگی-بنابراین، لزوم رعایت جانب احتیاط اقتضا دارد که تا آن جا که ممکن است از زدن اجتناب کرده و از روشهای مناسبتر استفاده کرد.
اما در مورد تنبیه، توجه به سه نکته زیر الزامی است:
1. روایات اسلامی تنبیه بدنی را فقط در موردی تجویز میکند که جنبه تربیتی و هدایتی داشته باشد، نه این که هرگاه فرزند به دلخواه پدر و مادر و طبق سلیقههای شخصی یا تمایلات نفسانی آنان عمل نکرد، مجاز باشند، او را تنبیه بدنی بکنند؛ زیرا دیگر تنبیه به عنوان عامل بازدارنده از کارهای بد و وادار شدن به کارهای خوب مطرح نیست، بلکه فقط وسیله ای است، برای فرو نشاندن خشم و غضب والدین.
2. والدین مجاز نیستند، کودکان کمتر از هفت سال (و بلکه برای رعایت احتیاط، کودکان کمتر از سیزده سال) خود را برای وادار کردن به نماز خواندن کتک بزنند.
3. حداکثر تنبیه بدنی کودکان شش ضربه است، البته معلم و مربی حق ندارد، بیش از سه ضربه بزند و اگر بیشتر از این اندازه بزند، علاوه بر این که مرتکب حرام شده، بلکه باید قصاص هم بشود.
آری انسان بر فطرتی پاک آفریده شده است، بنابراین فقط لازم است آن زنگارهایی که روی آن را پوشانده، کنار زنیم، تحقیقات میدانی حاکی از آن است بیش از 70 در صد افرادی که میل به نماز ندارند، بر اساس عدم تربیت صحیح خانواده به نماز بیرغبت شدهاند.
پی نوشتها:
[1] کافى، ج 2، ص 78، ح 14
[2] مکارم الاخلاق، ص 222 .
[3]مجموعه
منبع : وبلاگ وصال پروانه ها
:: ادامه مطلب
کودکان بیش از همه نیاز به تشویق و تأیید دارند . وقتی که کودکی روی زمین دراز می کشد و صورتش را به سجاده و مهر می مالد ، به جای آن که پای او را گرفته ، حالتش را به صورت سجده بزرگسالان درآوریم ، بهتر است همان رفتار کودکانه اش را تشویق و تأیید کنیم .
تشویق باعث می شود که این رفتار مطلوب بارها و بارها تکرار شود و به موازات رشد ذهنی و حرکتی کودک زمینه یادگیری « سجده کردن » هم فراهم گردد.
اگر کودک جمله ای و یا حتی کلمه ای از نماز را به زبان آورد باید او را جداً مورد تشویق قرار داد .
هنگامی که کودک کلمهالله اکبر و یالااله الاالله را به زبان جاری می کند مستحق تشویق و پاداش پدر و مادر است.
توجه به توانمندیهای کودکان و نوجوانان در اقامه نماز
در یادگیری نماز شایسته است توانمندیهای کودک را مدنظر قرار داد ، نه ناتوانی ها و ضعف های او را .
لازم است همواره در ارتباط با یادگیری نماز در کودکان ، بخصوص در مورد آنهایی که به سن تکلیف نرسیده اند ، آنچه که خوب می دانند مورد توجه باشد و نه ضعفها و ناتوانایی ها. تأکید ما بر نکات مثبت رفتار کودکان سبب می شود که اعتماد به نفس آنها قویتر شده ، با احساس خود ارزشمندی ، انگیزه غنی و توجه بیشتر ، موضوعات و مطالب مورد نظر را بهتر بیاموزند و با آمادگی و جرئت ، موفق به انجام آنها بشوند.
اگر در مورد نماز خواندن بر کودکان سخت بگیریم و در ارتباط با نماز آنها را مورد تشویق و تایید قرار ندهیم ، بتدریج در وجودشان احساس ناخوشایندی نسبت به نماز پیدا می شود و نه تنها در یادگیری اذکار ، آداب و ترتیب نماز بیشتر دچار مشکل می شوند ، بلکه آن را یک تکلیف سخت پنداشته ، زمینه سستی و یا گریز از نماز در آنها به وجود می آید.
باید سعی کنیم با تشویق و ترغیب ، قدرت تحمل کودکان و نوجوانان را افزایش دهیم و از تحقیر شخصیت آنها خودداری نماییم.
هرگز نباید نماز خواندن کودکان دیگر را به رخ فرزندمان بکشیم و احساس حسادت ، حقارت ، خودکم بینی و گریز از نماز را در او ایجاد کنیم ، بلکه به گونه ای که قبلاً ذکر شد ، صرفاً با تشویق و تأیید رفتار و تأکید بر نقاط مثبت و توانایی ها و همراه نمودن او با افرادی که از ملاقات با آنها خرسند است، رفتارهای مطلوب و بویژه نماز خواندن را در وی افزایش دهیم .
منبع : وبلاگ وصال پروانه ها
:: ادامه مطلب
صبح فرزند نوجوانم را بیدار مىکنم و به آرامى براى نماز آماده مىسازم، وقتى نماز را بر پا مىکند به او اقتدا مىکنم و پس از نماز مىگویم: «عزیزم! دوست دارم به نمازى اقتدا کنم که فرشتگان آسمان به آن افتخار مىکنند».
به گزارش فارس، چرا فرزندان ما نسبت به نماز صبح سستتر هستند و چگونه آنها را برای نماز صبح بیدار کنیم؟ چرا کودکان و نوجوانان براى اداى فریضه نمازصبح بر نمىخیزند یا به سختى و با غرولند و پرخاشگرى بر مىخیزند؟ محمدرضا سنگرى کارشناس مرکز تخصصی نماز این گونه به این پرسش پاسخ میدهد:
کم نیستند کودکان و نوجوانانى که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را -باوجود تعداد بیشتر رکعات- مىخوانند، اما از خواندن نماز صبح اکراه دارند، حقیقت این است که خواب صبحگاهى شیرین و دلچسب است و به قول صائب: آدمى پیر چو شد حرص جوان مىگردد / خواب در وقت سحرگاه گران مىگردد
اما تنها دلیل برنخاستن براى نماز همین نیست، بسیار اتفاق افتاده است که براى برنامهاى دلچسب و موردعلاقه، فرزندان توصیه مىکنند، صبح زود ما را بیدار کنید یا خود تمهیداتى براى بیدار شدن مىاندیشند.
پس باید دید علل و عوامل سهل انگارى یا بى رغبتى نسبت به نماز صبح چیست؟ چرا گاهى فرزندانمان نماز نمىخوانند؟
پیش از پرداختن به این پرسش که چگونه فرزندانمان را به برپایى نماز صبح دعوت کنیم، باید بپرسیم چرا، گاه فرزندان نماز نمىخوانند؟ علل و عواملى چند در این بازدارندگى یا سهل انگارى و بى رغبتى مؤثرند:
۱- عوامل و علل اعتقادى
وقتى کودک و نوجوان فاقد باور عمیق و ریشه دار نسبت به خدا و معاد باشد، نه پشتوانهاى از عشق دارد تا او را برانگیزد و نه انگیزهاش چون خوف و هراس از بازخواست اخروى تا او را به اداى تکلیف دینى وادارد، آن که صبحگاهان با وجود همه جاذبههاى خواب، بستر را رها مىکند و به نماز مىایستد یا از سر عشق و شیفتگى و معرفت به پروردگار است یا لااقل ترس از مجازات و آن که روشنى یقین در دل ندارد، شوق برپایى نماز نخواهد داشت.
۲- نمادها و نمودهاى نامطلوب دینداران
کودکان و نوجوانان کنجکاوانه و دقیق زندگى ما را مىکاوند، اگر ما به نمازشان بخوانیم و آنها ما را به عنوان نمازگزار در ارتکاب گناه و ناشایسته بى پروا ببینند، میان «نماز» و «رفتار» به جست و جوى رابطه مىپردازند و احیاناً چنین داورى و نتیجهگیرى مىکنند که نمازگزاران چنیناند، همین کافى است که نماز را متهم کنند و از آن گریز و پرهیز پیدا کنند.
۳- رفتارهاى گناه آلود و ناروا
اگر نماز از فحشا و منکر باز مىدارد، فحشا و منکر نیز مىتواند بازدارنده از نماز باشد! وقتى فضاى زندگى ما از دروغ، فریب، حرام خوارى، غیبت و حرمت شکنى تباه و سیاه شود، بازتاب آن نه تنها در نماز ما که در نماز و کنشهاى دینى فرزندانمان محسوس و مشهود است، نه خود گناه کنیم و نه فضایى لغزاننده و گناهزا براى فرزندانمان فراهم کنیم، رهاورد چنین فضاى مهذبى اقبال فرزندان به نماز خواهد بود.
هنگام نشاط، بهترین فرصت براى عبادت
۴- جزر و مدها و زیر و بم هاى درونى
روح انسان دستخوش دگرگونىهاى دائمى است، عناصر و عوامل گوناگونى در جان انسان آشوب مىآفرینند، در هنگام اقبال و نشاط بهترین فرصت براى دعوت به عبادت حتى عبور از مرز «فرائض» به نوافل است و در هنگام بىنشاطى یا ادبار، خط قرمز ورود به حوزه نوافل و درنگ و توقف در قلمرو فرائض، شناخت این جزر و مدها و ایجاد ارتباط سنجیده در آن موقعیت، در رفتارها، موضع گیرى ها و نگرشهاى آینده فرد بسیارمؤثر است.
والدین از نماز استفاده ابزارى نکنند
۵- انتظار و تلقى ناروا از نماز
وقتى جایگاه نماز درست تحلیل و تبیین نشود، ممکن است بعد از مدتى نماز کنار گذاشته شود یا منظم برپا نشود که این نیز به حذف نماز مىانجامد، گاه از نوجوان مىپرسیم، چرا نماز نمىخوانى؟ و پاسخ این است که هرچه از خدا خواستم که به فلان خواسته و آرزویم برسم، نرسیدم و دیگر نماز نمىخوانم، یا مدتى نماز خواندم و دیدم مشکلم حل نشد یا به خواستهام نرسیدم، دیگر نمىخوانم! استفاده ابزارى از نماز، القاى خانوادهها که اگر نماز بخوانى، در امتحان قبول مى شوى و نماز را درحد مشکل گشاى مسائل عادى زندگى -حتى گاه خواستههاى نامعقول- تلقى کردن، آفت و آسیب بزرگ براى نماز خواندن است، مشهور آن است که در فصل امتحان، نماز خواندن دانش آموزان رایجتر مى شود و پس از امتحان- به خصوص اگر با ناکامى مواجه شوند- تعطیل مىشود!
چنین تصویر و تصورى از نماز و فرو کشیدن آن در حد گره گشایى از مشکلات معمول، ستمى بزرگ است، گزارشهایى از مدارس دریافت مىشود که گاه معلمان و مربیان در چنین القائاتى با دیگران هم داستان و هم زبان مىشوند.
۶- تجربه هاى تلخ از نماز یا محیط مذهبى
کودک و نوجوان با اشتیاق به مسجد مىآید، اما در مسجد با برخورد ناروا مواجه مىشود، گاه فضاى مسجد ذوق و شوق و طبع حساس او را بر نمىانگیزد و خاطره تلخ، چاشنى آمدن مىشود، این رویداد که گاه تا همیشه بر روح و نگرش انسان سایه مىاندازد، گریزگاه وى مىشود و جدایى و حتى نفرت وى را بر مىانگیزاند، باید تجربههاى نخستین کودکان از مسجد با شیرینى و لطافت همراه باشد و از تحقیر، تمسخر، توهین و هر حرکتى یا حادثهاى که تند و تلخ و شکننده باشد پرهیز شود.
قدرت گروه همسالان را دست کم نگیرید
۷- تأثیر منفى دوستان و گروه همسالان
کودک و نوجوان چشم به دهان دوستان مىدوزند و رفتارهاى «جمعى دوستان» آنان را به شدت جذب و به همسانى رفتار مىکشاند، آنها مىخواهند صرفاً به کارهایى بپردازند که «همه» آن را انجام مىدهند، بى تردید شما نیز مىتوانید به یاد بیاورید که زمانى چنین بودهاید، هیچگاه قدرت گروه همسالان را دست کم نگیرید، آسان نیست که متفاوت عمل کنیم و یا این که در مقابل اکثریت باشیم، مراقبت در طیف دوستان، مداخله سنجیده و هشیارانه در انتخاب دوستان و حتى تأثیر در حلقه آنان، نوعى مصونیت بخشى معنوى خواهد آفرید که نمازگزارى فرزندان را تضمین مىکند، خانوادههایى که فرزندان رها شده دارند و مراقبت و دقت در معاشرتها و روابط فرزندان ندارند، دچار مشکلات حاد رفتارى و ریزشهاى معنوى فرزندان خواهند شد.
۸- انباشت پرسش ها و تردیدها
کودک و نوجوان پرسشگر و کنجکاوند، براساس حق پرسشگرى و کنجکاوى، کودک و نوجوان از نماز هم مىپرسند، چرا نماز؟ چرا این گونه؟ چرا هر وقت دلم خواست نخوانم؟ چرا به هر سمت نخوانم؟ چرا هر مقدار دوست داشتم و کشش داشتم نخوانم؟ اصلاً چرا بخوانم؟ و چرا... اگر این پرسشها، پاسخ دقیق و مجاب کننده نیابند یا پرسشگر به دلیل سؤال، تحقیر و تمسخر و متهم شود و یا پاسخها انحرافى باشد، موریانه تردید، شک، تزلزل و در نهایت پرهیز و ستیز وجود وى را پر خواهد کرد، ایجاد موقعیتها و فرصتهایى براى سؤال، حتى طرح سؤالات احتمالى در فضایى سرشار از عاطفه و محبت، تشویشها و تردیدها را مىزداید.
در هنگام خستگى اصرار در برپایى نماز نکنیم
۹- خستگى و سستى
نماز باید با نشاط و سرزندگى برپاشود، در سستى و رخوت، در بىحالى و بى رغبتى حتى اگر نماز بر پا شود، چندان مناسب نیست، در هنگام خستگى و رخوت اصرار در برپایى نماز نکنیم، حتى توصیه کنیم که هم اکنون نماز نخوان، خستهاى، به استراحت نیاز دارى، خودم براى نماز بیدارت مىکنم، این جملات ملاطفت آمیز و آرام به جاى نمازى شتاب زده، نمازى با آرامش را رقم مىزند.
نماز اول وقت باید به فرهنگ تبدیل شود
۱۰- تأخیر و تسویف
گاه به هر دلیل، نماز به تأخیر مىافتد، جاذبههاى فراوان در زندگى کودک و نوجوان، مشغولیتهاى آنى، قرارگرفتن در موقعیتهاى لذت بخش به ویژه بازى با دوستان موجب مى شود که نماز به بعد موکول شود! اول وقت خواندن نماز باید به فرهنگ تبدیل شود، وقتى ما بزرگترها و مربیان و متولیان تربیت به نوعى تقیید در نماز اول وقت برسیم و فضاى مناسب را نیز فراهم کنیم، از چنین ضایعهاى جلوگیرى خواهیم کرد، باید دقت شود، نماز اول وقت طولانى یا همراه با چاشنىهاى وقت گیر نباشد.
۱۱- بى اعتنایى خانواده به نماز
مشاهده و تقلید رفتارهاى والدین در دوران کودکى، بارزترین رفتار کودک در خانه است، کودکان و نوجوانان گاه دچار تعارضها و ناهمخوانىهاى خانه و مدرسه هستند، در مدرسه نماز جماعت هست، اما در خانه از این فضیلتها و ارزشها نیست، خانوادههایى که به نماز بىاعتنا باشند، هرگز نمىتوانند انتظار داشته باشند که فرزندانشان به نماز پایبند و متعهد باشند،
صبح را با خبرهاى هیجان آمیز و شیرین همراه کنید.
در خانوادههاى ما بسیارى اوقات، شب لبریز از خبر و خاطره است، تلفن زدنها، شوخىها، میهمانىها و گفت وگوها در شب اتفاق مىافتد، اگر صبح با برخى خبرهاى هیجان آمیز و شیرین همراه باشد، باز کردن یک هدیه به صبح موکول شود و... انگیزههایى براى بیدارى کودک و نوجوان فراهم مىشود.
شب ها زودتر بخوابید!
زندگى مدرن امروز، چند شغلگى و دیر به منزل رسیدن پدر و مادر و دیگر اعضاى خانواده، میهمانىهاى شبانه، تماشاى برنامههاى تلویزیون و دیگر سرگرمىهاى شبانه در برنامه خواب فرزندان نیز اثر مىگذارد، در خانوادههاى امروزى گاه صداى قاشق و چنگالها در نیمه شب شنیده مىشود، معلوم است که این خانوادهها چه وقت مىخوابند و صبح با چه وضعیتى بیدار مىشوند، فرزندان به تبع این نوع زندگى، حتى صبح براى مدرسه رفتن هم مشکل دارند، به دلیل کم خوابى، خستگى و شرایط پشت سر گذاشته شبانه، از خوردن صبحانه نیز مىپرهیزند.
در شب توصیه بر سبک خوردن، اوایل شب خوردن و خواب به موقع باید کرد، اگر برنامه زمانى خواب معین شود و خانواده به نظم و انضباط در این باره برسد به حل یکى از عناصر تأثیرگذار در دیر برخاستن و ادا نکردن فرضیه صبح رسیده است، تصویرهاى برگرفته در شب، در جریان خواب و صدالبته در همه زندگى بازتاب خواهد داشت، به عبارت دیگر فرزندان ما با چه تصورهایى تا رختخواب بدرقه مىشوند؟ اگر وقت خواب، کنار کودک باشیم و با قصههایى دلنشین بیدارىاش را به خواب گره بزنیم و در آخرین لحظهها بگوییم که منتظرم صبح فرشتهها در اتاقت نماز قشنگت را گوش بدهند یا ان شاءالله صبح صدایت مىزنم تا با خداى مهربان گفت و گو کنى، مطمئن باشیم صبح براى بیدار کردن کمتر با مشکل مواجه مىشویم.
نبود صمیمیت و صراحت در طرح مسأله بلوغ
یکى از مشکلات فرهنگى جامعه ما نبود آموزههاى درست، به موقع و همه جانبه بلوغ است، در نظام آموزش و پرورش هنوز هیچ برنامه مشخص و روشنى در این باره وجود ندارد، شرم و حجب و حیاى حاکم بر خانوادهها مانع طرح این مسأله مى شود، دوران بلوغ دختران مسئولیتهاى ویژه شرعى و موقعیتهاى خاصى را همراه دارد و اگر پدر و مادر، آگاهى بخشى و آگاهى یابى کافى از این مسأله نداشته باشند، ممکن است به تعطیلى تکالیف در دیگر موقعیتها منجر شود. در مدارس راهنمایى، پسران جوان صبح وقتى بر مىخیزید و نیازمند نظافت و غسل هستند، به علت نبود زمینهسازى خانوادهها دچار مشکل مىشوند و گاه به ناگزیر با همان وضعیت نماز برپا مىکنند، بلوغ مثل هر رویداد دیگر باید در خانوادهها مطرح شود و پدر و مادر راهنمایىهاى لازم و درست در اختیار فرزندان قرار دهند. اگر چندبار نوجوان صبح نتواند نماز بخواند به علت احتلام صبحگاهى، ممکن است نه تنها نماز صبح که به «همه نماز» آسیب برساند.
پرتگاه افراط و تفریط در مسیر تربیت نسل جدید قربانى فراوان مىگیرد، گاه خانوادهها همه «شدت»اند و گاه همه «رحمت»، مهربانى و رحمت، انعطاف و نرمش لازمه تربیت سازندهاند اما نباید غافل بود که گاه «قاطعیت» ضرورت تربیت است، جالب است که در روایات بارها به جدى گرفتن نماز در کودکى و دوران بلوغ تأکید شده است.
امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب علیهالسلام فرمود «از هفت سالگى نماز را به بچهها آموزش دهید، ولى از وقتى که به تکلیف رسیدند، بسیار جدى بگیرید».
اگر خانوادهها براى نماز جدى باشند و خود در وقت نماز به هیچ چیز دیگر نپردازند و با لحنى آمیخته با جدیت و قاطعیت - نه تندى و خشونت و تحقیر- دیگران را به نماز دعوت کنند، فرزندان در مىیابند که نماز، از برنامههاى خانواده است و به آن پایبند خواهند شد، فقدان جدیت که گاه خود را در قالب جملاتى چون دلم نمىآید، صبح بیدارش کنم، عیب ندارد وقتى بلند شد، مى گویم قضایش را به جا آورد، خدا مىبخشد و غیره موجب مىشود که نماز، محذوف زندگى باشد، بى آنکه پدر و مادر خود را مقصر بدانند!
وقتى از قاطعیت سخن مىگوییم، بال دوم تربیت، یعنى رحمت و محبت بیشتر باید دیده شود، وقتى صبح با محبت، نرمى و مهربانى، کشیدن دست لطف بر پیشانى و بوسه کودک را بیدار مىکنیم و سپس نماز او را ستایش مىکنیم، خاطرهاى شیرین و موقعیتى مثبت براى استمرار برپایى نماز فراهم کردهایم، یکى از دوستان مىگفت «گاه صبح فرزند نوجوانم را بیدار مىکنم و به آرامى براى نماز آماده مىسازم، وقتى نماز را بر پا مىکند به او اقتدا مى کنم و پس از نماز مىگویم «عزیزم نماز تو با این دل پاک پذیرفته است، دوست دارم به نمازى اقتدا کنم که فرشتگان آسمان به آن افتخار مىکنند».
انتظارات ناهمخوان با واقعیت
آنچه ما از دیگران به ویژه از فرزندان مىطلبیم، عمدتاً آرمان طلبانه است تا واقع بینانه، وقتى انتظارات بالا مىرود و کودک و نوجوان نمىتوانند، انتظارات را برآورده کنند، ممکن است مورد تحقیر و شماتت قرار گیرند، به طور مثال میزان خواب در بزرگسالى همچون کودک نیست.
انگاره و فهم آنان از نماز معادل درک و بینش بزرگترها نیست، نباید انتظار داشت مثل ما بستر را رها کنند، گاه همین انتظارات فراتر از واقعیت به تعطیلى نماز مىانجامد، گاه کودک و نوجوان قول نماز خواندن مىدهند و اندکى بعد دوباره که به سراغشان مىرویم، به خواب رفتهاند، در چنین مواقعى نباید خشمگینانه برخورد کرد، ایجاد فضایى مناسب براى گذر از نماز شتاب زده و رخوتناک لازم است.
پیش زمینه نماز صبح از شب فراهم نشود
اگر بگوییم هر کس مىخواهد صبح اول وقت بیدارش کنم، اعلام کند، از همان شب زمینه فراهم شده است، این برخاستن دیگر تحمیل نیست، «خواسته» است، اگر بگوییم ساعت را تنظیم کنید یا اراده کنید که صبح برخیزید، نوعى تلقین فراهم شده است. مراقب باید بود نماز صبح، نماز شروع است، اگر برپا نشود، به برپایى نماز ظهر و عصر چندان امیدى نیست. بهتر است «ما» بیدار نکنیم یا لااقل همیشه ما این مسئولیت را به عهده نگیریم، گاه فرزندان خود مسئول و چارهاندیش بیدارى خودشان باشند.
منبع : سایت ا
:: ادامه مطلب
ليث بن سعد ميگويد : « روزي پيامبر (ص) نماز جماعت ميخواندو جمعي به وي اقتدا كرده بودند . حسين (ع) كه كودك بود، در همان نزديكيها بود؛ وقتي رسول خدا (ص) به سجده ميرفت، حسين (ع) آمد و به پشت پيامبر (ص) سوار ميشد و پاهايش را حركت ميداد و ميگفت :
« حُلْ ... حُلْ » ( كه شتر را با تكرار اين واژه ميرانند) هنگامي كه رسول خدا (ص) ميخواست سر از سجده بردار، حسين را ميگرفت و آرام به زمين ميگذاشت و بلند ميشد و وقتي كه به سجده مي رفت، باز حسين بر پشت رسول خدا (ص) سوار ميشد و پاهايش را حركت ميكند و گفت: « حُلْ ... حُلْ »
اين موضوع تا آخر نماز تكرار شد؛ يك نفر يهودي اين منظره را ميديد، به عنوان اعتراض نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت : « اي محمد !شما با كودكان به گونهاي رفتار ميكنيد، كه ما اينگونه رفتار نميكنيم.»
پيامبر (ص) فرمود :«اگر شما به خدا و سولش ايمان داشته باشيد، به كودكان خود مهرباني ميكنيد و با مهر و نوازش با آنها رفتار مينماييد.»
يهودي از دستور مهرانگيز تربيتي اسلام و بلند نظري پيامبر (ص) مجذوب اسلام شد و همان دم قبول اسلام كرد و به صف مسلمين پيوست
منبع : وبلاگ وصال پروانه ها
:: ادامه مطلب
اگر انسان صبورانه نماز خوانده خشوع و خضوع داشته باشد، در زندگی نیز صبور شده و دچار عصبانیت نمیشود.
به گزارش نقدنیوز به نقل از مرکز خبر حوزه، خانم دکتر سیما فردوسی در همایش مهارتهای فرزندپروری که با موضوع ارتباط با فرزند در سالن همایشهای اداره کل تبلیغات اسلامی قم برگزار شد، با بیان اینکه تربیت فرزند و ارتباط با آن یکی از مسائل مهم جامعه امروزی است،اظهار داشت: برای این که بتوانیم در امر باید اصول این کار را بدانیم و آن را تمرین کنیم.
*نماز با حوصله، تمرین صبر
وی صبورانه نماز خواندن را یکی از راههای جلوگیری از عصبانیت برشمرد و اذعان داشت: اگر انسان صبورانه نماز بخواند و با خضوع و خشوع اعمال آن را به جا بیاورد، در زندگی نیز صبور میشود و زود عصبانی نخواهد شد.
دکتر فردوسی با بیان این که در تربیت کودک انسان باید ابتدا خود را تربیت نماید، خاطرنشان کرد: ما نمیتوانیم به یک باره به کودک خود بگوییم که این کار را بکن یا آن کار را نکن! اگر ما پرخاشگر و عصبانی باشیم، کودک ما نیز با چنین روحیهای تربیت میشود.
*تربیت بیانی به تنهایی پاسخگوست
وی با تأکید بر این که در جامعه امروزی دیگر تربیت بیانی نمیتواند به تنهایی پاسخگویی نیازهای کودکان باشد، بیان کرد: ما باید اصول تربیتی را بیشتر در رفتارمان به کودکان ارائه نماییم تا آنها رفتار ما را الگویی برای علمکرد خود قرار دهند.
این کارشناس امور تربیتی، همسو و هماهنگبودن والدین را از دیگر ضروریات تربیتی برای کودکان معرفی و اظهار کرد: والدین باید پیش از تربیت کودکان با هم صحبت کرده و قوانینی را برای کودک در نظر بگیرند و هر دو بر اساس آن پیش روند. اگر هر کدام از والدین حرفی را بزند، کودک به سوی کسی میرود که امور را سادهتر میگیرد.
وی با بیان این که مادر به تنهایی نمیتواند کودک را تربیت کند، خاطرنشان کرد: این که مادر فکر کند، باید به تنهایی تربیت کودک را عهدهدار باشد، اشتباه است؛ هرچند که در سالهای ابتدایی زندگی بتواند موفقیتهایی را کسب کند، ولی در سالهای نوجوانی او دیگر به تنهایی نمیتواند فرزندش را تربیت نماید.
دکتر فردوسی در ادامه سخنان خود به دیگر ضرورتهای تربیت کودکان اشاره و خاطرنشان ساخت:والدین در تتربیت فرزندان موفق باشیم، در ابتدا باید بدانیم با آنها چگونه رفتار نماییم.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، صبوری را نخستین گام در ایجاد ارتباط با فرزندان معرفی و بیان کرد: والدین برای این که بتوانند فرزندان خوبی تربیت کنند، باید صبور بوده و زود عصبانی نشوند؛ برای تحقق این ربیت کودکان باید مهربان، جدی و منطقی عمل کنند؛ نباید نسبت به کودکان خود سرد باشند یا حرفهایی غیر منطقی به آنها بگویند.
منبع : نقد نیوز
:: ادامه مطلب
پيش از پرداختن به اين پرسش که چگونه فرزندانمان را به برپايي نماز صبح دعوت کنيم، بايد بپرسيم چرا، گاه فرزندان نماز نمي خوانند؟
علل و عواملي چند در اين بازدارندگي يا سهل انگاري و بي رغبتي مؤثرند:
۱- عوامل و علل اعتقادي: وقتي کودک و نوجوان فاقد باور عميق و ريشه دار نسبت به خدا و معاد باشد نه پشتوانه اي از عشق دارد تا او را برانگيزد و نه انگيزه اش چون خوف و هراس از بازخواست اخروي تا او را به اداي تکليف ديني وادارد.
آن که صبحگاهان با وجود همه جاذبه هاي خواب، بستر را رها مي کند و به نماز مي ايستد يا از سر عشق و شيفتگي و معرفت به پروردگار است يا لااقل ترس از مجازات و آن که روشني يقين در دل ندارد شوق برپايي نماز نخواهد داشت.
۲- نمادها و نمودهاي نامطلوب دينداران:
کودکان و نوجوانان کنجکاوانه و دقيق زندگي ما را مي کاوند، اگر ما به نمازشان بخوانيم و آنها ا را به عنوان نمازگزار در ارتکاب گناه و ناشايسته بي پروا ببينند ميان "نماز" و "رفتار" به جست وجوي رابطه مي پردازند و احيانا چنين داوري و نتيجه گيري مي کنند که نمازگزاران چنين اند.
همين کافي است که نماز را متهم کنند و از آن گريز و پرهيز پيدا کنند.
۳- رفتارهاي گناه آلود و ناروا:
اگر نماز از فحشا و منکر باز مي دارد، فحشا و منکر نيز مي تواند بازدارنده از نماز باشد!
وقتي فضاي زندگي ما از دروغ، فريب، حرام خواري، غيبت و حرمت شکني تباه و سياه شود، بازتاب آن نه تنها در نماز ما که در نماز و کنش هاي ديني فرزندانمان محسوس و مشهود است.
نه خود گناه کنيم و نه فضايي لغزاننده و گناه زا براي فرزندانمان فراهم کنيم. رهاورد چنين فضاي مهذبي اقبال فرزندان به نماز خواهد بود.
هنگام نشاط، بهترين فرصت براي عبادت
۴- جزر و مدها و زيرو بم هاي دروني: روح انسان دستخوش دگرگوني هاي دائمي است.
عناصر و عوامل گوناگوني در جان انسان آشوب مي آفرينند.
در هنگام اقبال و نشاط بهترين فرصت براي دعوت به عبادت حتي عبور از مرز "فرائض" به نوافل است و در هنگام بي نشاطي يا ادبار، خط قرمز ورود به حوزه نوافل و درنگ و توقف در قلمرو فرائض.
شناخت اين جزر و مدها و ايجاد ارتباط سنجيده در آن موقعيت، در رفتارها، موضع گيري ها و نگرش هاي آينده فرد بسيار مؤثر است.
والدين از نماز استفاده ابزاري نکنند
۵- انتظار و تلقي ناروا از نماز:
وقتي جايگاه نماز درست تحليل و تبيين نشود ممکن است بعد از مدتي نماز کنار گذاشته شود يا منظم برپا نشود که اين نيز به حذف نماز مي انجامد.
گاه از نوجوان مي پرسيم چرا نماز نمي خواني؟ و پاسخ اين است که هرچه از خدا خواستم که به فلان خواسته و آرزويم برسم، نرسيدم و ديگر نماز نمي خوانم، يا مدتي نماز خواندم و ديدم مشکلم حل نشد يا به خواسته ام نرسيدم، ديگر نمي خوانم! استفاده ابزاري از نماز، القاي خانواده ها که اگر نماز بخواني، در امتحان قبول مي شوي و نماز را در حد مشکل گشاي مسائل عادي زندگي حتي گاه خواسته هاي نامعقول تلقي کردن، آفت و آسيب بزرگ براي نماز خواندن است.
مشهور آن است که در فصل امتحان، نماز خواندن دانش آموزان رايج تر مي شود و پس از امتحان به خصوص اگر با ناکامي مواجه شوند تعطيل مي شود! چنين تصوير و تصوري از نماز و فرو کشيدن آن در حد گره گشايي از مشکلات معمول، ستمي بزرگ است.
گزارش هايي از مدارس دريافت مي شود که گاه معلمان و مربيان در چنين القائاتي با ديگران هم داستان و هم زبان مي شوند.
۶- تجربه هاي تلخ از نماز يا محيط مذهبي:
کودک و نوجوان با اشتياق به مسجد مي آيد اما در مسجد با برخورد ناروا مواجه مي شود، گاه فضاي مسجد ذوق وشوق و طبع حساس او را برنمي انگيزد و خاطره تلخ، چاشني آمدن مي شود.
اين رويداد که گاه تا هميشه بر روح و نگرش انسان سايه مي اندازد، گريزگاه وي مي شود و جدايي و حتي نفرت وي را برمي انگيزاند، بايد تجربه هاي نخستين کودکان از مسجد با شيريني و لطافت همراه باشد و از تحقير، تمسخر، توهين و هر حرکتي يا حادثه اي که تند و تلخ و شکننده باشد پرهيز شود.
قدرت گروه همسالان را دست کم نگيريد
۷- تاثير منفي دوستان و گروه همسالان:
کودک و نوجوان چشم به دهان دوستان مي دوزند و رفتارهاي "جمعي دوستان" آنان را بشدت جذب و به همساني رفتار مي کشاند. آن ها مي خواهند صرفا به کارهايي بپردازند که "همه" آن را انجام مي دهند.
بي ترديد شما نيز مي توانيد به ياد بياوريد که زماني چنين بوده ايد.
هيچ گاه قدرت گروه همسالان را دست کم نگيريد.
آسان نيست که متفاوت عمل کنيم و يا اين که در مقابل اکثريت باشيم. مراقبت در طيف دوستان، مداخله سنجيده و هشيارانه در انتخاب دوستان و حتي تاثير در حلقه آنان، نوعي مصونيت بخشي معنوي خواهد آفريد که نمازگزاري فرزندان را تضمين مي کند. خانواده هايي که فرزندان رها شده دارند و مراقبت و دقت در معاشرت ها و روابط فرزندان ندارند دچار مشکلات حاد رفتاري و ريزش هاي معنوي فرزندان خواهند شد.
۸- انباشت پرسش ها و ترديدها:
کودک و نوجوان پرسشگر و کنجاوند. براساس حق پرسشگري و کنجکاوي، کودک و نوجوان از نماز هم مي پرسند، چرا نماز؟ چرا اين گونه؟ چرا هر وقت دلم خواست نخوانم؟ چرا به هر سمت نخوانم؟ چرا هر مقدار دوست داشتم و کشش داشتم نخوانم؟ اصلا چرا بخوانم؟ و چرا ....
اگر اين پرسش ها، پاسخ دقيق و مجاب کننده نيابند يا پرسشگر به دليل سؤال، تحقير و تمسخر و متهم شود و يا پاسخ ها انحرافي باشد، موريانه ترديد، شک، تزلزل و در نهايت پرهيز و ستيز وجود وي را پرخواهد کرد
. ايجاد موقعيت ها و فرصت هايي براي سؤال، حتي طرح سؤالات احتمالي در فضايي سرشار از عاطفه و
محبت، تشويش ها و ترديدها را مي زدايد.
در هنگام خستگي اصرار در برپايي نماز نکنيم
۹- خستگي و سستي:
نماز بايد با نشاط و سرزندگي بر پا شود. در سستي و رخوت، در بي حالي و بي رغبتي حتي اگر نماز برپا شود چندان مناسب نيست.
در هنگام خستگي و رخوت اصرار در برپايي نماز نکنيم.
حتي توصيه کنيم که هم اکنون نماز نخوان، خسته اي.
به استراحت نياز داري، خودم براي نماز بيدارتمي کنم. اين جملات ملاطفت آميز و آرام به جاي نمازي شتاب زده نمازي با آرامش را رقم مي زند.
نماز اول وقت بايد به فرهنگ تبديل شود
۱۰- تاخير و تسويف:
گاه به هر دليل، نماز به تاخير مي افتد. جاذبه اي فراوان در زندگي کودک و نوجوان، مشغوليت هاي آني، قرار گرفتن در موقعيت هاي لذت بخش بويژه بازي با دوستان موجب مي شود که نماز به بعد موکول شود!
اول وقت خواندن نماز بايد به فرهنگ تبديل شود.
وقتي ما بزرگ تر ها و مربيان و متوليان تربيت به نوعي تقييد در نماز اول وقت برسيم و فضاي مناسب را نيز فراهم کنيم از چنين ضايعه اي جلوگيري خواهيم کرد.
بايد دقت شود نماز اول وقت طولاني يا همراه با چاشني هاي وقت گير نباشد.
۱۱- بي اعتنايي خانواده به نماز:
مشاهده و تقليد رفتارهاي والدين در دوران کودکي، بارزترين رفتار کودک در خانه است.
کودکان و نوجوانان گاه دچار تعارض ها و ناهمخواني هاي خانه و مدرسه هستند، در مدرسه نماز جماعت
هست اما در خانه از اين فضيلت ها و ارزش ها نيست.
خانواده هايي که به نماز بي اعتنا باشند هرگز نمي توانند انتظار داشته باشند که فرزندانشان به نماز پايبند و متعهد باشند.
صبح را با خبرهاي هيجان آميز و شيرين همراه کنيد
در خانواده هاي ما بسياري اوقات، شب لبريز از خبر وخاطره است، تلفن زدن ها، شوخي ها، ميهماني ها و گفت و گوها در شب اتفاق مي افتد، اگر صبح با برخي خبرهاي هيجان آميز و شيرين همراه باشد، باز کردن يک هديه به صبح موول شود و ... انگيزه هايي براي بيداري کودک و نوجوان فراهم مي شود.
شب ها زودتر بخوابيد!
زندگي مدرن امروز، چند شغلگي و دير به منزل رسيدن پدر و مادر و ديگر اعضاي خانواده، ميهماني هاي شبانه، تماشاي برنامه هاي تلويزيون و ديگر سرگرمي هاي شبانه در برنامه خواب فرزندان نيز اثر مي گذارد.
نبود صميميت و صراحت در طرح مساله بلوغ
يکي از مشکلات فرهنگي جامعه ما نبود آموزه هاي درست، بموقع و همه جانبه بلوغ است.
در نظام آموزش و پرورش هنوز هيچ برنامه مشخص و روشني در اين باره وجود ندارد.
شرم و حجب و حياي حاکم بر خانواده ها مانع طرح اين مساله مي شود.
دوران بلوغ دختران مسئوليت هاي ويژه شرعي و موقعيت هاي خاصي را همراه دارد و اگر پدر و مادر، آگاهي بخشي و آگاهي يابي کافي از اين مساله نداشته باشند ممکن است به تعطيلي تکاليف در ديگر موقعيت ها منجر شود.
در مدارس راهنمايي، پسران جوان صبح وقتي برمي خيزيد و نيازمند نظافت و غسل هستند به علت نبود زمينه سازي خانواده ها دچار مشکل مي شوند و گاه به ناگزير با همان وضعيت نماز برپا مي کنند.
بلوغ مثل هر رويداد ديگر بايد در خانواده ها مطرح شود و پدر ومادر راهنمايي هاي لازم و درست در اختيار فرزندان قرار دهند. اگر چند بار نوجوان صبح نتواند نماز بخواند به علت احتلام صبحگاهي، ممکن است نه تنها نماز صبح که به "همه نماز" آسيب برساند.
پرتگاه افراط و تفريط در مسير تربيت نسل جديد قرباني فراوان مي گيرد.
گاه خانواده ها همه "شدت" اند و گاه همه "رحمت".
مهرباني و رحمت، انعطاف و نرمش لازمه تربيت سازنده اند اما نبايد غافل بود که گاه "قاطعيت" ضرورت تربيت است. جالب است که در روايات بارها به جدي گرفتن نماز در کودکي و دوران بلوغ تاکيد شده است.
اميرالمؤمنين" فرموده اند:
از هفت سالگي نماز را به بچه ها آموزش دهيد ولي از وقتي که به تکليف رسيدند بسيار جدي بگيريد.
" اگر خانواده ها براي نماز جدي باشند و خود در وقت نماز به هيچ چيز ديگر نپردازند و با لحني آميخته با
جديت و قاطعيت – نه تندي وخشونت و تحقير – ديگران را به نماز دعوت کنند، فرزندان در مي يابند که نماز، از برنامه هاي خانواده است و به آن پايبند خواهند شد.
وقتي از قاطعيت سخن مي گوييم، بال دوم تربيت يعني رحمت و محبت بيشتر بايد ديده شود.
وقتي صبح با محبت، نرمي و مهرباني، کشيدن دست لطف بر پيشاني و بوسه کودک را بيدار مي کنيم و سپس "نماز" او را ستايش مي کنيم، خاطره اي شيرين و موقعيتي مثبت براي استمرار برپايي نماز فراهم کرده ايم.
انتظارات ناهمخوان با واقعيت
آنچه ما از ديگران بويژه از فرزندان مي طلبيم عمدتا آرمان طلبانه است تا واقع بينانه. وقتي انظارات بالا مي رود و کودک و نوجوان نمي توانند انتظارات را برآورده کنند ممکن است مورد تحقير و شماتت قرار گيرند.
پيش زمينه نماز صبح از شب فراهم نشود
اگر بگوييم هر کس مي خواهد صبح اول وقت بيدارش کنم، اعلام کند، از همان شب طمينه فراهم شده است، اين برخاستن ديگر تحميل نيست، "خواسته" است.
اگر بگوييم ساعت را تنظيم کنيد يا اراده کنيد که صبح برخيزيد، نوعي تلقين فراهم شده است.
مراقب بايد بود نماز صبح، نماز شروع است، اگر برپا نشود، به برپايي نماز ظهر و عصر چندان اميدي
نيست. بهتر است "ما" بيدار نکنيم يا لااقل هميشه ما اين مسئوليت را به عهده نگيريم. گاه فرزندان خود مسئول و چاره انديش بيداري خودشان باشند.
محسن کاظمی/گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2902977
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396