چگونگی گسترش و ترویج فرهنگ نماز
ربّ اجعلنی مقیم الصّلوه و من ذریتی ربّنا و تقبّل دعاء
بنده راجع به فلسفه نماز، ضرورت نماز و اهمیت نماز صحبت نمیكنم؛ چون موضوع برای جامعه ما بسیار روشن و واضح است. از طرف دیگر كتابها و سخنان فراوانی در اینباره نوشته و گفته شده است. مشكل دیگری را در تبیین این مسائل نمیدانم؛ به ویژه در كشوری كه تأسیس آن بر مبنای دستورات وحیانی آسمانی و الهی است.
طبعاً نماز یكی از زیباترین جلوههای این نظام آسمانی است و همه مردم ما هم مسلمانند و در اهمیت و ضرورت نماز مطالبی را میدانند. مسأله و مشكل اصلی چگونگی گسترش و ترویج فرهنگ نماز و اعتلای این فریضه الهی در میان نسل جوان و نوجوان، حتی كودكان ما است.
فلسفه تشكیل این اجلاس به نظر بنده ایجاد حساسیت عمومی در مجموعه كشور است، سپس ایجاد عزم ملی و مهمتر از آن پیدا كردن راهكارهای درست و عملی برای اقامه این فریضه الهی در سطح كشور به ویژه در بین جوانان و نوجوانان است. عرایض بنده در این جمع محترم و فرصت كم به ویژه با حضور مدیران كل آموزش و پرورش، معاونان پرورشی و مسؤولان ستاد اقامه نماز در آموزش و پرورش دربارهی نكاتی است كه میتواند ایمان و باور به نماز و تجلی نماز را در كردار و رفتار دانشآموزان عزیز متجلی و عملی كند و یك تحول عملی ایجاد نماید.
به نظر بنده مهمترین عامل تأثیرگذار بر اهتمام و توجه و اعتلای این فریضه الهی در سطح كشور به ویژه دانشآموزان عزیزمان، ایمان و باور مسؤولان تعلیم و تربیت به این نكته است كه مسؤولان آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت و معلمان و مربیان عزیز و مدیران گرامی تعیین كنند كه وظایف آنها فقط یك سری آموزشهای خشك كلاسیك نیست كه فقط به جنبهای علمی و دانشافزایی دانشآموزان عزیز توجه كنند. آموزشهای كلاسیك، خواندن و نوشتن و این مفاهیم نظری علمی كلاسیك اولین و ابتداییترین وظیفه تعلیم و تربیت است؛ این هدف نیست و نباید ما به این حد اكتفا كنیم؛ بلكه رسالت تعلیم و تربیت یك رسالت سه بعدی و همه جانبه است. یكی از آن مراحل، تربیت علمی است كه باید به آن توجه كنیم و مهمترین آن تربیت دینی و معنوی و اخلاقی نسل جوان و نوجوان است. در حقیقت انسانسازی و آدمسازی وظیفه بزرگ و مهم آموزش و پرورش است.
این امر، بیشتر ناظر بر این بعد انسانی و این بعد روحانی است كه باید به آن توجه بشود. بعد سوم توانمندسازی نسل جوان به عنوان تربیت یك شهروند است كه بتواند زندگی فردی و اجتماعی خودش را دنبال كند. هم تلاش برای اعتلای علم، دانش، اطلاعات و آگاهیها و هم تلاش برای رشد استعدادهای معنوی، اخلاقی و دینی نسل جوان است. همچنین تلاش برای تربیت اجتماعی نسل جوان از وظایف بسیار مهم تعلیم و تربیت است كه باید به آن توجه كند. در حقیقت توجه به تربیت عالمانی دیندار و خداپرست و خداپرستانی عالم و اندیشمند و شهروندانی توانمند و كارآمد و جامعهپذیر، رسالت سه بعدی است كه میتواند فضای تعلیم و تربیت را بهتر سامان بدهد و جهتگیریها را ناظر بر همه استعدادهای نسل جوان كند كه نگاه یك بعدی باعث رشد سرطانی در ابعاد روحانی و به اصطلاح معنوی فرد نشود. بدیهی است وقتی كه این باور در معلمان، مربیان و مدیرانمان پیدا شود همان طوری كه برای كلاسهای درس و آموزشهای نظری برنامهریزی میكنند به همین اندازه بلكه بیشتر، باید به تربیت معنوی و اخلاقی اهتمام ورزند، چرا كه هویت انسان به ابعاد روحانی وی وابسته است. این باور اگر در او ایجاد بشود، طبعاً نسبت به برنامهریزی و سیاستگذاری اهتمام میورزد و همه نیروهای مدرسه را برای تحقق این اهداف الهی بسیج مینماید و باور میكند كه وقتی تربیت دینی یك ركن شد، نماز زیباترین تجلّی پرستش و عبودیت میشود؛ پس حتماً برای آن برنامهریزی جدّیتری را انجام میدهد. این نگاه اوّل، نگرش و بینش مدیران، معلمان و مربیان نسبت به كار خودشان است.
نكتهی دوم، تأثیر الگوهای عملی و رفتاری دانشآموزان عزیز است. نسل جوان ما الگوپذیر و به دنبال الگوهاست و از الگوها تأثیر میپذیرد. جوانان و نوجوانان به ویژه آنهایی كه در سنین پایینتر قرار دارند، معلمان را بهترین الگوی عملی و رفتاری خودشان میدانند. اگر یك معلم یا مربّی یا مدیری كه در عرصه آموزش و پرورش و مدرسه كار میكند به صورت عملی در كنار گفتارها و مفاهیم نظری كه دربارهی اهمیت نماز، دین، معنویت و اخلاق به بچهها منتقل میكند، عملاً این اعتقادات را در رفتار خود پیاده كند و در كنار دانشآموزان برای تجلّی معنویت، دین و اخلاق مشاركت كند، این كار تأثیر بسیار شگرفی در رفتار و گفتار و منش و شخصیت دانشآموز خواهد گذاشت. طبعاً وقتی كه صدای اذان در مدرسه بلند میشود، اگر معلم و مربی و مدیر دستش را بالا بزند و به وضو بپردازد و آماده باشد در كنار دانشآموزان نماز را اقامه كند، یك انقلاب عظیم درونی در دانشآموزان ایجاد میشود كه شاید با صدها كتاب و گفتار و نوشتار، این هدف محقق نشود.
مسأله سوم، استفاده از روشهای فرهنگی و تبلیغی مناسب برای احیای این فریضه الهی است. بحث روشها اصولاً در تعلیم و تربیت یكی از مهمترین مباحث است. بسیاری از مفاهیم درست با روشهای غلط نتیجه مطلوبی نمیدهد. روشها خیلی مهم است. البته مطالب خیلی فراوانی برای تحقق ارزشهای علمی، دینی و اخلاقی وجود دارد كه باید یك معلم رعایت كند. تناسب پیام با سن، نیاز و استعداد دانش آموز و نظایر اینها همه مهم است، امّا مهمتر از آنها روشهایی است كه ما و معلم و مربی ما برای انتقال یك مفهوم به اصطلاح زیبا و مهم به كار میبرد. حالا شیوه پیام رسانی چطور باشد، اینها قابل بحث است. مستقیم یا غیر مستقیم باشد، یا تحكّمی، دستوری و آمرانه باشد، یا تقلیدی و بر اساس متابعت پذیری باشد، یا دستو رالعملی و بخشنامهای باشد، یا عقلانی و اقناعی و توجیهی باشد، همه اینها از مسائلی است كه در بحث روشهای تعلیم و تربیت میتواند مورد بحث قرار بگیرد. اگر چه بحث روشها در همه مسائل مهم است در مسأله تعلیم و تربیت مهمتر است؛ امّا وقتی كه به مفاهیم دینی و اخلاقی و معنوی میرسیم، از اهمیت مضاعفی برخوردار است؛ زیرا حساسیتهای خاصی دارد. ما میخواهیم نماز را در روح و جان بچهها نهادینه كنیم، هم آموزش بدهیم و هم پرورش تا به آن عمل كنند و در عمق جان و اندیشه آنها نهادینه بشود. چقدر از این روشها و شیوهها، میتوانیم استفاده كینم؟ در این زمینه برای روشن شدن مسأله، من دوسه نكته را به صورت خلاصه عرض میكنم؛ هم در مورد نماز و هم در مورد همه مفاهیم دینی و اخلاقی و معنوی. ما باید به نكتهای توجه كنیم و آن شیوه پیام رسانی به نسل جوان است؛ آن هم پیام معنوی، الهی و اخلاقی. بعضی از پیامها فقط مبتنی بر یك حس یا بر حواس است.
پیام مبتنی بر حواس یعنی پیامی كه به سمع و نظر و رؤیت فرد میرسد و به فرد ابلاغ میشود مانند برگه احضاریه و بخشنامهای كه برای فرد صادر میشود. پیام به حس با نوشتن، كتابت، خواندن، شنیدن و گفتن، منعكس و منتقل میشود. بدیهی است این نوع پیام كه در حد سمع و نظر و حواس است، كارآیی خاص خودش را دارد. كارآیی آن در حد همان حواس است؛ یعنی اطلاعات عمومی را افزایش میدهد و به آگاهیها میافزاید. این مرحله اوّل پیام و شاید به اصطلاح ابتداییترین پیام باشد؛ امّا برخی پیامها نیاز به مرحله بالاتر دارد و آن پیام و ابلاغ پیام به عقل است. در اینجا پیام به نحوی است كه علاوه بر اینكه حواس یعنی جسم و گوش و چشم را متأثر میكند، عقلها و اندیشهها را نیز متحول و متأثر میكند و انسان را به تفكر و تعقل وا میدارد. نهایتاً او را به منطق و استدلال و استنتاج میكشاند. این كار دانش آموز و متربّی را به این سو سوق میدهد و نهایتاً فرد را توجیه عقلانی میكند؛ این عمل بالاتر از حواس است.
این پیام منتقل میشود و در درون و عقل دانش آموز تأثیر میگذارد. ابزار پیام به عقل، ابزار برهان و استدلال و منطق و بیان حكیمانه است كه مربیان و معلمان عزیز باید به آن توجه كنند. البته بخش مهمی از پیام اولیاء و پیامبران بزرگ الهی هم پیام و ابلاغ به عقل بوده است. آنجایی كه در نهج البلاغه فلسفه بعثت را میخوانیم«و یثیروا لهم دفائن العقول» مربی و معلم هم باید بخش مهمی از پیامهایش به نحوی باشد كه عقل دانش آموز را متأثر كند تا بتواند نتیجهی عمیقتری داشته باشد و امّا پیامرسانی باز به این حد خلاصه نمیشود. بعضی ا زپیامها باز عمیقتر از آن است. اگر كسی بخواهد ریاضی یا فیزیك یا شیمی درس بدهد، آنجا علاوه بر آن كه باید به سمع و نظر دانش آموز برسد، معلم باید بیاید پای تخته بنویسد، استدلال كند، فرمولها را اثبات و پیام عقلانی را مطرح كند؛ امّا بعضی پیامها فراتر از این است و باید به آن توجه كنیم و آن پیام به دلها است. باید یك معلم، یك هادی و یك مربی به آن عمیقاً توجه كند. ابلاغ پیام به دل و به قلب در حقیقت ابلاغ پیام به روح و جان نسل جوان و دانش آموزان است. این روش علاوه بر آن كه عقلها را متأثر میكند و با استدلال و منطق در فهم عقلانی یك پیام تلاش میشود، این پیام در مرحله بالاتری قرار میگیرد.
البته این پیام رسانی ابزار ویژهای دارد. در پیام عقلانی، استدلال و توجیه و منطق و نظایر اینها به اصطلاح ابزار پیام رسانی است. در اینجا نكات دیگری دخالت دارد كه باز من اشاره به آن میكنم. بخشی از آن مربوط به شخصیت پیام رسان میباشد. یك معلم و مربی میخواهد پیام نماز و معنویت را به جان و اندیشه و دل یك متربّی و دانشآموز منتقل كند. شخصیت پیامرسان، مقبولیت، ایمان، صداقت، علم و عمل او یكی از مهمترین ابزارهایی است كه تأثیر خودش را در رساندن پیام به عقل میكند. مسأله دیگر نكاتی است كه باید مربی به آن توجه كند و آن توجه به تكریم شخصیت و عشق و محبت و رأفت نسبت به متربّی است. همان اكسیر محبتی كه میتواند بسیاری از دلها را تسخیر كند و تحت تأثیر قرار دهد و حرف و سخن معلّم و مربی را در عمق جان و دل دانشآموز منعكس كند. طبعاً زمانی میتواند آن بیانهای نوشتاری و گفتاری و شنیداری و آن استدلالهای عقلانی در عمل و رفتار متربّی متجلّی و نهادینه بشود كه این بخش سوم پیام توسط پیامرسان به پیامگیرندگان مطرح بشود و در حقیقت با تسخیر روح و جان متربّی، بتواند اعضا و جوارح او را در برابر ایمان و معنویت و اخلاق به تمكین وادار كند. اخلاص معلم در پیامرسانی از مهمترین مسائلی است كه باید به آن توجه شود.
خلوص و پاكی و صداقتی كه باید یك معلم و یك مربی در پیامرسانی خودش داشته باشد لازمه كار اوست. او باید از سر نُصح و خیرخواهی پیامش را برساند و ارشاد كند، از سوز دل و عمق جان با متربّی سخن بگوید. همانگونه كه گفتهاند: «انّ الكلام اذا خرج من القلب دخل فی القلب و اذا خرج من اللسان لم یتجاوز الآذان». این نكتهای است كه باید به آن توجه بشود. نكته دیگر مسأله نقش تشویق و انذار به خصوص در انتقال پیامهای معنوی است. البته تشویق و انذار نباید به عنوان یك عامل بیرونی فقط تلقی بشود، به لحاظ تلاشی كه ما انجام میدهیم، باید ارزشها را درونی كنیم. باید در درونسازی ارزشها تلاش كنیم و به آن توجه كنیم. باید انگیزه تشویق و انذار به انگیزههای درونی وصل شود. چون ما نكاتی را بعضاً درست رعایت نمیكنیم.
لذا تشویق و انذارهای ما هم نتیجه مثبت نمیدهد. بشارت دادن در حقیقت تشویق كردن در دل دانشآموز است و انذار به معنای هشدار دادن و اعلام خطر است. شهید مطهّری (اعلی الله مقامه الشریف) در زمینه این تبشیر و انذار نكته خوبی را اشاره میكند. خوب است اینجا هم به آن اشارهای بشود. ایشان میفرمایند: «این انذار با ترساندن تفاوت دارد. (بعد هم مثالی میزنند و میفرمایند) تبشیر حكم قائد را دارد؛ یعنی از جلو كشاندن و ایجاد رغبت و انگیزه كردن كه برای فرد ایجاد رغبت كند و از جلو حركت كند و بیاید؛ اما حكم انذار سائق را دارد یعنی از پشت سر او را هل دادن و به حركت در آوردن.» در مسیر تعلیم و تربیت معلمان و مربیان ما باید به هر دو توجه كنند. معلمان باید برای نسل جوان و برای توجه به نماز، قرآن و معنویات ایجاد انگیزه كنند. مسائل معنوی سربالایی است. من بارها گفتم: مسائل علمی در نظام تعلیم و تربیت چون بر مبانی آموزشی و علوم كلاسیك استوار شده سرازیری است. آنچه كه به اصطلاح مشكل و سخت است، بحثهای معنوی است. معلم ما باید هم حكم قائد را داشته باشد و هم حكم سائق را، در این زمینه باید انذار و تبشیر هم داشته باشد.
اما سختگیریهای بیجا، ملامتها و تكالیف زیاد، تحكمی و با فشار و زور برخورد كردن، گروكشی كردن حتی در مورد نماز برای بعضی از مسائل دیگر شاید كار درستی نباشد و جواب مناسبی ندهد. این معلم است كه باید این شیوههای درست را رعایت كند تا بتواند موفق عمل كند. من اینجا در آخرین كلام و صحبتم به معلمان و مدیران و مربیان عزیز خطاب میكنم توجه داشته باشند؛ به خصوص مدیران كل و معاونین آموزش و پرورش كه در اینجا حضور دارند. ما باید تبیین كنیم كه مهمترین رسالت ما پرورش استعدادهای معنوی و عقلانی و روحانی و اخلاقی نسل جوان است. ما باید این فرهنگ را تبلیغ و ترویج كنیم. معلمان و مدیران مدرسههای ما اینكار را جزء برنامههای اساسی خودشان قرار بدهند. البته بنده در این سه سال یكسره تلاش كردم كه همه ما یك نگاه سه بعدی داشته باشیم. اما مدیران ما معمولاً اول سال برنامهریزی آموزشی میكنند، كه ما بچهها را میخواهیم از اینجا به آنجا برسانیم؛ چه نمرهای را به كجا برسانیم؛ چه سطح علمی را به چه سطحی برسانیم؛ اما متأسفانه در مسائل معنوی و اخلاقی و دینی درست برنامهریزی نمیكنیم تا ببینیم بچهها را امسال میخواهیم از كجا به كجا برسانیم؛ نماز و قرآن را میخواهیم یاد بدهیم؛ باید انس با مسجد و الفت با مسائل دینی و معنوی و هویت دینی را در دل بچهها تقویت كنیم.
من اینجا به همه كارگزاران نظام اسلامی به ویژه دوستان آموزش و پرورش پیام امیر مؤمنان و امیر موحدان عالم حضرت علی ـ علیه السّلام ـ را خطاب به یكی از والیانش عرض میكنم كه به عنوان دستورالعمل كاری ما در سال جدید باشد. وقتی كه ما صحبت از روش خوب، برخورد خوب، سختگیری نابجا و تحكم نابجا میكنیم، مربوط به برخورد دانشآموز است. مدیر ما، رئیس آموزش و پرورش ما، مدیر كل ما و وزیر آموزش و پرورش ما حق ندارد برخورد مسامحهآمیز داشته باشد. مسائل دینی و معنوی باید با زمینهسازی و با اختیار باشد. من و شما موظفیم برنامهریزی و عمل كنیم. مأمور به این كار هستیم. من و شما برای همین استخدام شدیم. تا الآن آموزش و پرورش اشتباه كرده است و در مسیر یك بعدی قرار گرفته است. پرورش علمی خواندن و نوشتن و دانشافزایی، ابتداییترین كار تعلیم و تربیت است. ما مدرسهها را كارخانه آدمسازی میدانیم. مدرسه باید فرهنگسازی كند، باید فراز و فرودهای غیرمتعادل فرهنگ جامعه را سامان دهد، خودش متأثر از سیاستهای كنشدار نشود و خودش بتواند به اخلاق و معنویت و فرهنگ بچهها با روش خردمندانه و با روش متعادل سامان ببخشد؛ نه افراط و نه تفریط.
لذا در اینجا برنامهریزی الزامی است. یك موقع تصور نشود كه این هم یك توصیه است. امیر مؤمنان به یكی از والیانش (محمد بن ابیبكر)، زمانی كه او را به فرمانروایی مصر گماشت نكاتی را فرمود. حضرت اول دو سه نكته را میگوید. این هم چون برای ما مهم است عرض میكنم؛ بعد آن جمله را. اول مبارزه با نفس را اشاره میكنند؛ با نفس خویش پیكار نمایید. مبارزه با نفس اولین گام برای تعلیم و تربیت و برای اصلاح است. تا درون اصلاح نشود نمیتوانیم بیرون خود را اصلاح كنیم. ثانیاً از دین خدا حمایت كنید. امیر مؤمنان وقتی كه والی را انتخاب میكند و میفرستد، اولین پیامش خودسازی است. دومین پیام حراست و حفاظت و حمایت از دین خداست. مدیران آموزش و پرورش؛ رؤسای آموزش و پرورش؛ معاونان پرورشی؛ معلمان و مربیان عزیز و مسؤولان تعلیم و تربیت! كار ما حمایت از دین خدا، حمایت از آرمانها و حمایت از ارزشهای الهی و معنوی است كه با قیمت گران و اهداء220000 شهید به دست ما رسیدهاست. كار ما فقط تدریس فیزیك و شیمی نیست. اگرچه آن هم ابتدای كار ما است. از دین خدا حمایت كنید. سوم، خدا را به خاطر مردم به خشم نیاورید؛ چون هیچ چیز خشم خدا را جبران نمیكند.
بعد از این سه پیام، این پیام كه شاهد عرض من و مثال من است عرض میكنم. فرمود:
«صل الصّلوه لوقتها المؤقّت لها و لا تعجّل وقتها لفراغ و لاتؤخرها عن وقتها لاشتغال و اعلم انّ كلّ شیءٍ من عملك تبعٌ لصلوتك». حضرت میفرمایند: ای محمد بن ابیبكر! اولاً نماز را در وقتی كه خدا برایش تعیین كرده بخوان. هرگز به خاطر بیكاری آن را به تعجیل مینداز و زودتر آن را به جای نیاور و هرگز به خاطر كار و اشتغال آن را به تأخیر مینداز. جمله زیبای شهید رجایی یادتان هست؟ «به نماز نگویید كار دارم، به كار بگویید نماز دارم». جمله بسیار زیبایی است. سپس حضرت این نكته را توصیه میكند: ای محمد بن ابیبكر! بدان كه هر عملی كه انجام میدهی، تابع نماز توست. اگر نمازت را درست بخوانی، حتماً اعمال دیگرت هم درست خواهد شد و اگر نمازت را ضایع كردی، همه اعمال تو ضایع خواهد شد. ما این پیام را پوستر و تراكت كردیم. گفتیم امسال این پیام، دستورالعمل آموزش و پرورش قرار بگیرد، برای توجه به این فریضه الهی. البته ما كارهای دیگری نیز انجام دادیم كه در مسیر همین امر است.
قرآن را در پایههای اول و دوم آوردیم كه دیگر ما بحث قرائت قرآن را انشاءالله در همین پایه دبستان تمام كنیم و در راهنمایی تجوید و تندخوانی و مقداری معارف در دبیرستان به تفسیر و معارف الهی بپردازیم و قرآن و عترت را در آنجا با هم ببینیم . زشت است در نظام اسلامی كه در دبیرستانش هنوز قرآن را به منظور یادگیری بخوانند! یك موقع قرآن میخوانند برای ارتقاء فهم معرفت دینی، كه خوب است و باید هم داشته باشیم. ما باید قرآن را تمام كنیم؛ یا مثلاً كتابت عربیمان را، به جای آن ادبیات بیمحتوای به اصطلاح كوچه و بازاری، تمام محتوای عربیمان را از كتاب اول و دوم راهنمایی شروع كردیم و در مسیر آیات و روایات قرار دادیم؛ یعنی همان نكات دستوری را هم در همین آیات و روایات دیدیم.
انشاءالله دوستان توجه میكنند.
من دو سه نكته دیگر از كارهای آموزش و پرورش را راجع به نماز عرض كنم و عرضم را به پایان برسانم. جناب آقای قرائتی، تقریباً ما در تمام پایههای درسی از نماز سخن گفتهایم. در برگزاری جشن تكلیف تلاش وسیعتری با همكاری صدا و سیما انجام شده است و حتی برای پسران راهنمایی هم برنامهای داریم كه دنبال خواهیم كرد. مسابقات احكام و نماز، احكام نماز را یاد میدهد، در مسابقات اذان كه در سال گذشته داشتیم بیش از یك میلیون و دویست هزار نفر دانشآموز شركت كردند.
اگر مساجدی باشد كه در كنارش یك زمین باشد ما در آنجا حاضریم مدرسهای درست كنیم.
برای اینكه ارتباط مدرسه و مسجد تقویت بشود. ما حاضریم در كنار مساجد اگر زمینهای مناسبی وجود دارد به این امر اختصاص داده شود كه در این زمینه اقدام كنیم. در مورد نمازخانهها هم كه عرض كردم اقداماتی داریم انجام میدهیم و نیاز به كمك مالی بیشتر داریم. برای رفت و آمد روحانیون عزیزی كه در مدارس نماز میخوانند هزینه بسیار زیادی بر ما تحمیل میشود. كارهای آموزش و پرورش به گونهای است كه یك كار كوچكش ضرب در یك حجم بزرگی میشود و اعتبار و حجم عظیمی را در برمیگیرد. باید ما حساب كنیم كه حتی اگر8 ماه بخواهیم نماز جماعت بخوانیم و هر ماه 25 روز ضرب در12 هزار روحانی كنیم، برای رفت و آمد آنها500 تك تومانی فقط هزینه كنیم 5/1 میلیارد تومان میشود. واقعاً برای همین حدش هم ماندهایم و اعتبار ویژهای در نظام برنامهریزی بودجهای نداریم. متأسفانه در بحث نمازخانه هم همینطور.
به هیچ عنوان نه تنها وظیفه نماز حذف نخواهد شد، بلكه باید با قوت و قدرت، نماز، قرآن، انس با مساجد، انس با معنویت و تربیت معنوی و اخلاقی به عنوان بهترین رسالت ما دنبال شود. ان شاء الله همه دوستان به آن توجه و عنایت داشته باشند.والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته .
آقاي حسين مظفر(وزير اسبق آموزش و پرورش)
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2903122
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396