| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
رابطه‌ نماز شب‌ با ظرف‌ شستن‌
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : جمعه 20 بهمن 1391 

نادر محمدی‌ از بچه‌ هایی‌ بود که‌ نماز شبش‌ ترک‌ نمی‌شد؛ ولی‌ سعی‌می‌کرد کسی‌ متوجه‌ نشود. در عین‌ حال‌ اعتقاد سختی‌ داشت‌ به‌ اینکه‌ «کسی‌که‌ نماز شب‌ می‌خواند باید از همه‌ لحاظ‌ خود را در اختیار خدا قرار دهد وسر بر فرمان‌ او باشد و نماز شب‌ در کارهای‌ یومیه‌اش‌ اثر مثبت‌ داشته‌ باشد.»

نادر محمدی‌ از بچه‌ هایی‌ بود که‌ نماز شبش‌ ترک‌ نمی‌شد؛ ولی‌ سعی‌می‌کرد کسی‌ متوجه‌ نشود. در عین‌ حال‌ اعتقاد سختی‌ داشت‌ به‌ اینکه‌ «کسی‌که‌ نماز شب‌ می‌خواند باید از همه‌ لحاظ‌ خود را در اختیار خدا قرار دهد وسر بر فرمان‌ او باشد و نماز شب‌ در کارهای‌ یومیه‌اش‌ اثر مثبت‌ داشته‌ باشد.»
بعضی‌ از بچه‌ها بودند که‌ به‌ قول‌ خودشان‌ با تیزبازی‌ از زیر کار در رویی‌می‌کردند و هنگامی‌ که‌ نوبت‌ شستن‌ ظرف‌ غذای‌ دسته‌ سی‌ چهل‌ نفری‌ به‌آنها می‌رسید، به‌ بهانه‌ای‌ جیم‌ می‌شدند و خواه‌ ناخواه‌ بار این‌ مسئله‌ می‌افتادبر دوش‌ عده‌ای‌ از نیروهای‌ مخلص‌ که‌ در این‌ گونه‌ مواقع‌ همیشه‌ داوطلب‌بودند و بدون‌ هیچ‌ ادعا و یا کلامی‌ کارهای‌ دیگران‌ را هم‌ بر عهده‌ می‌گرفتند.
بعضی‌ شبها که‌ نادر برای‌ خواندن‌ نماز شب‌ می‌رفت‌، چراغ‌ قوه‌ای‌ همراه‌می‌برد و می‌رفت‌ سراغ‌ کسانی‌ که‌ به‌ قول‌ خودشان‌ خیلی‌ تیز بودند و در آن‌نیمه‌ شب‌ مشغول‌ خواندن‌ نماز شب‌. جلوی‌ دیگران‌، نور چراغ‌ را به‌ صورت‌آنها می‌انداخت‌ و خیلی‌ سریع‌ و تند می‌گفت‌:
«بی‌ خودی‌ برای‌ خدا خالی‌ نبند. کی‌ گفته‌ که‌ از زیر شستن‌ ظرف‌ غذای‌خودت‌ و دیگران‌ در بروی‌ و بیایی‌ نماز شب‌ بخونی‌؟ جمعش‌ کن‌ ببینم‌. فرداحالت‌ را می‌گیرم‌.»
صبح‌ که‌ می‌شد، نادر با همان‌ صراحت‌، سر سفره‌ جلوی‌ همه‌ نیروهافریاد می‌زد:
ـ آی‌ بچه‌ها… برادر فلانی‌ که‌ از زیر کار در می‌رود و می‌گذارد ظرف‌غذایش‌ را شما بشورید و محل‌ استراحت‌ را جارو کنید و همه‌ کارهای‌ دیگر راشما انجام‌ بدهید، شبها خیلی‌ مخلص‌ می‌شود و می‌رود نماز شب‌ می‌خواندو کلی‌ برای‌ خدا خالی‌ می‌بندد.
اینجا بود که‌ طرف‌ از خجالت‌ آب‌ می‌شد و از آن‌ به‌ بعد از تیزبازی‌ِ گذشته‌خبری‌ نبود و زودتر از بقیه‌ داوطلب‌ می‌شد برای‌ شستن‌ ظروف‌ غذا.
البته‌ همین‌ مسئله‌ بعدها شد نقل‌ کلام‌ و شوخی‌ بچه‌ها و نادر با همان‌بچه‌ها خودمانی‌ و دوست‌ جداناشدنی‌ می‌شد.

حمید داودآبادی



::
 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2898599
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396