| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
بعد از باران، نماز شکر خواندیم
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : جمعه 20 بهمن 1391 
یادم هست در لحظات اولیه عملیات فرمانده‌مان آمد و گفت: «همان‌طور که می‌دانید عملیات مهمی در پیش رو داریم و باید تمام تلاش‌تان را کنیم تا با موفقیت آن را به اتمام برسانیم.»

پس برنامه را برای ما تشریح کردند ولی همه ما و حتی خود فرماندهان در دل، انتظار یک عنایت الهی را داشتیم. خوشبختانه در همان لحظات ابتدایی عملیات آن‌چه که در انتظارش بودیم، رخ داد. همه در سنگرها منتظر بودیم که فرمانده با شور و شوق خاصی داخل شد و گفت: «بچه‌ها، همه نماز شکر بخوانید!» ما همه با تعجب یکدیگر را نگاه کردیم و به دنبال فرمانده از چادرها به بیرون آمدیم و با تعجب هر چه تمام‌تر دیدیم هوا دارد باران می‌بارد و چه بارانی! این همان چیزی بود که در انتظارش بودیم. باران بهترین وسیله‌ای بود که دشمن را درون سنگر نگه می‌داشت.

بعد از خط شکن‌ها، سوار قایق‌ها شدیم و به سوی ساحل دشمن حرکت کردیم. وقتی به خط رسیدیم با صحنه‌ای شیرین و خنده‌دار مواجه شدیم، عراقی‌ها پا به فرار گذاشته بودند! و جالب‌تر، صحنه‌ای برای این که بتوانند راحت‌ فرار کنند علاوه بر لباس‌ها پوتین‌ها را هم درآورده بودند! با فرار عراقی‌ها ما منطقه را در دست گرفتیم. وقتی تجهیزات و امکانات عراقی‌ها را دیدم گفتم: اگر ما این امکانات را داشتیم مسلماً کارمان در جنگ راحت‌تر می‌شد. سنگرهای بتون آرمه‌ و موانع‌های زیادی که تا به آن روز من ندیده بودم. اصلاً در حد تصور ما نبود. که با آن همه موانع سنگرها و سیم خاردارها آن مناطق را تصرف کنیم.

غنایم زیادی هم گرفتیم هر چند صدمتری که جلو می‌رفتیم کلی غنایم نظامی مانند توپ، تانک، اسلحه و ماشین به دست ما می‌افتاد. در حین عملیات بچه‌های زیادی مجروح و شهید ‌شدند. روحانیونی که همراه‌مان بودند علاوه بر کارهای تبلیغاتی در کنار ما می‌جنگیدند. یعنی هم به ما قوت قلب می‌دادند و انگیزه ما را مضاعف می‌کردند و هم در کنار دیگر رزمندگان اسلحه به دست می‌گرفتند و می‌جنگیدند. هیچ‌گاه یاد و خاطره هم‌رزمانم که مجروح و یا شهید شدند را فراموش نمی‌کنم آن‌ها دفاع از اسلام را بر همه چیز ترجیح دادند و برای همیشه زنده و ماندگار شدند.

براساس خاطره‌‌ای از جعفر جعفرنژاد ـ تنکابن

 



::
 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2898877
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396