يكى از آداب مهمه قرائت قرآن كه انسان را به نتايج بسيار و استفادات بى شمار نائل كند، تطبيق است. و آن چنان است كه در هر آيه از آيات شريفه كه تفكر مىكند، مفاد آن را با حال خود منطبق كند، و نقصان خود را به واسطه آن مرتفع كند و امراض خود را بدان شفا دهد. مثلاً، در قصه شريفه حضرت آدم (عليه السلام) ببيند سبب مطرود شدن شيطان از بارگاه قدس با آن همه سجدهها و عبادتهاى طولانى چه بوده، خود را از آن تطهير كند؛ زيرا مقام قرب الهى جاى پاكان است. با اوصاف و اخلاق شيطانى قدم در آن بارگاه قدس نتوان گذاشت.
از آيات شريفه استفاده شود كه مبدأ سجده ننمودن ابليس، خود بنى و عجب بوده كه كوس انا خير منه خلقنى من نار و خلقته من طين(69) زد، و اين خود بينى، اسباب خود خواهى و خود فروشى - كه استكبار است - شد؛ و آن، اسباب خودرأيى - كه استقلال و سرپيچى از فرمان است - شد، پس مطرود درگاه شد.
ما از اول عمر، شيطان را ملعون و مطرود خوانديم و خود به اوصاف خبيثه او متصف هستيم. و در فكر آن برنيامديم كه آن چه سبب مطروديت درگاه قدس است در هر كسى باشد مطرود است؛ شيطان خصوصيتى ندارد، آنچه او را از درگاه قرب دور كرد ما را نگذارد كه به آن درگاه راه يابيم. مىترسم لعن هايى كه به ابليس مىكنيم خود نيز در آن شرك باشيم.
بالجمله، كسى كه بخواهد از قرآن شريف حظ و افر و بهره كافى بردارد، بايد هر يك از آيات شريفه را با حالات خود تطبيق كند تا استفاده كامله كند. مثلاً، در آيه شريفه در سوره انفال فرمايد: انما المؤمنون الذين اذا ذكر الله وجلت قلوبهم و اذا تليت عليهم آياته زادتهم ايماناً و على ربهم يتوكلون...(70). شخص سالك بايد اين اوصاف ثلاثه را ببيند با او منطبق است[يانه]؟ آيا وقتى ذكر خدا مىشود، قلب او فرو مىريزد و ترسناك مىشود؟ و وقتى آيات شريفه الهيه بر اوخوانده مىشود، نور ايمان در قلبش افزايش پيدا مىكند؟ و اعتماد و توكلش به حق تعالى است؟ يا در هر يك از مراتب راجل، و از هر يك از اين خواص محروم است.
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2908309
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396