سر آن رجوع از وقوف در كثرات اسمائيه است؛ زيرا كه پس از حصول حال صحو از فناى اسمائى، عبد سالك قصور و تقصير خود را مشاهده كند؛ چه كه مبدأ خطيئه آدمى، كه ذريه او بايد جبران آن كند توجه به كثرات اسمائيه كه باطن شجره است مىباشد.
و چون خطيئه خود، كه ذريه است، و خطيئه آدم، كه اصل خود است، دريافت، به مقام تذلل و نقصان خود پى برد و مهياى براى رفع خطيئه، كه به خفض جناح در حضرت كبرياء است، شود؛ و اقامه صلب از اين مقام نمايد، و با تكبير بعد از ركوع رفع كثرات اسمائيه نمايد، و صفراليد متوجه منزل ذلت و مسكنت و اصل ترابيت شود.
و آداب مهمه آن، يافتن خطر بزرگ مقام، و چشاندن به قلب است با تذكر تام، و مجاهده در توجه به حضرت ذات و ترك توجه به خود، حتى به مقام ذلت خويش است.
و بدان اى عزيز! كه تذكر تام از حضرت حق و توجه مطلق به باطن قلب به آن ذات مقدس، موجب گشوده شدن چشم باطنى قلب شود كه به آن لقاء الله، كه قرة العين اولياء است، حاصل گردد: والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا(88)
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2897893
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396