و آن نزد اصحاب عرفان و ارباب قلوب، ترك خويشتن و چشم بستن از ماسوى (است.)؛ و به معراج يونسى- كه به فرو رفتن در بطن ماهى حاصل شد- متحقق شدن به توجه اصل خويش بى رؤيت حجاب. و در سر بر تراب نهادن، اشارت به رؤيت جمال جميل است و در باطن قلب خاك و اصل عالم طبيعت.
و آداب قلبيه آن، يافتن حقيقت خويش و اصل ريشه وجود خود است، و نهادن ام الدماغ، كه مركز سلطان نفس است و عرش الروح است، به ادنى عتبه مقام قدس، و ديدن عالم خاك است، عتبه مالك الملوك.
پس، سر وضع سجودى، چشم از خود شستن است؛ و ادب وضع رأس بر تراب، اعلى مقامات خود را از چشم افكندن و از تراب پستتر ديدن است. واگر در قلب از اين دعاوى كه به حسب اوضاع صلاتى اشارت به آنها است علتى باشد، پيش ارباب معرفت نفاق است. و چون خطر اين مقام بالاترين خطرات است، سالك الى الله را لازم است به جبليت ذاتى و فطرت قلبى متمسك به ذيل عنايت حق-جل وعلا- گردد و با ذلت و مسكنت، عفو تقصيرات را طلب كند، كه اين مقامى مخطور (پر خطر) است كه از عهده امثال ما خارج است.
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2909991
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396