من از اين مسجد - مسجد دانشگاه تهران - خاطرههاى زيادى هم از پيش از انقلاب و هم از دورههاى مختلف انقلاب دارم كه بد نيست يكى از آنها را براى شما نقل كنم: سال پنجاه و هشت من در يكى از روزهاى هفته - فكر مىكنم يكشنبه يا دوشنبه - به همين مسجد مىآمدم و نماز ظهر مىخواندم.
دانشجويان جمع مىشدند، به سؤالات پاسخ مىدادم و برايشان سخنرانى مىكردم. در همان سال، اين دانشگاه تهران، سنگر گروهكهاى مسلّحى شده بود كه تحت عناوين و اسمهاى گوناگون، با ژ - 3 و كلاشينكف، از داخل دانشگاه به جان مردم بيرون دانشگاه و به جان دانشجويان مسلمان افتاده بودند! يكى از روزها كه در دانشگاه بهشدّت درگيرى حقيقى وجود داشت، من طبق معمول، اوّل ظهر به اينجا آمدم. وقتى وارد دانشگاه مىشدم، چند نفر دانشجو آمدند گفتند امروز خطرناك است، اينجا نياييد. من گفتم نه؛ برنامهام را تعطيل نمىكنم. لذا وارد شدم. دانشگاه خلوت بود، هيچ كس تقريباً نبود، خيلى تك و توك آدم ديده مىشد؛ چون وضع خطرناكى بود. از آن مسيرى كه مىآمديم، دانشجويان به مسجد آمدند. شايد آن روز ده نفر در مسجد جمع نشده بودند؛ همه فرار كرده بودند. به نظرم نماز را خوانديم و رفتيم؛ يعنى ما هم در حقيقت قدرى ترسيديم. متعاقب آن، مدّتى دانشگاه تعطيل شد. شايد حدود يك سال، دانشگاه در كشور ما تعطيل بود. ببينيد؛ اين نوزده سال، چنين دورههايى در خود داشته است؛ دوران درگيريها، دوران درس نخواندن، دوران تظاهرات و اعتصابهايى كه هر روز بر دانشگاه تحميل مىشد.
بيانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران ۱۳۷۷/۰۲/۲۲
::
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2917636
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2917636
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396
تمام حقوق اين وب سايت و مطالب آن متعلق به محبوب خدا | وبلاگ تخصصی نماز | مي باشد