ديل كارنگى نويسنده مشهور آمريكائى (1888 - 1955 م ) در مورد خاطرات خود مى نويسيد:
از مادرم و پدرم دور شده و وارد دانشگاه شدم و به مرور زمان تغييرى در افكار من پيدا شد. تحصيل علم الهيات ، علوم اساسى فلسفه و علم تطبيق اديان مرا نسبت به بسيارى از تعليمات دينى مشكوك ساخت . گيج و سرگردان شده بودم . نمى دانستم به چه چيز معتقد شوم و هيچگونه منظورى در زندگى بشر نمى ديدم . دست از نماز و دعا برداشتم و كافر و ملحد شدم . عقيده پيدا كردم كه حيات بشر سراسر خالى از هدف و نقشه است و خلقت بشر به همان اندازه فاقد منظور خدائى است كه حيوانات ما قبل تاريخ كه در دويست ميليون سال قبل در دنيا زندگى مى كردند و احساس مى كردم كه روزى نژاد بشر نيز مانند حيوانات ما قبل تاريخ كه امروز اثرى از آنها نيست معدوم خواهد شد. بر عقيده گروهى از مردم به خداوند مهربان و كريمى كه دنيا را مانند خود خلق كرده مى خنديدم . معتقد بودم كه ميليونها خورشيدى كه در فضاى تيره ، سرد و بى روح در گردشند بوسيله قوه اى كور و لاشعور به وجود آمده اند. شايد اصلاً خلق نگرديده و مانند زمان و فضا هميشه وجود داشته اند. آيا من مى خواهم ادّعا كنم كه اكنون جواب تمام سؤ الات را مى دانم ؟ خير، هيچكس تاكنون نتوانسته است پرده از روى اسرار خلقت و حيات بردارد.
اطراف ما را معمّا و اسرارى بى شمار احاطه كرده است . مثلاً بدن خود رمز و معمّاى بغرنج مى باشد و همچنين قوه برقى كه در منزل از آن استفاده مى كنيم و گلى كه در شكاف ديوار روئيده و علف سبزى كه در باغ خانه مى بينيم . آزمايشگاههاى تحقيقاتى سالى سى هزار دلار خرج مى كنند كه علت سبز بودن علف را كشف كنند. كيترينك مى گويد: اگر ما بدانيم كه گياهان چگونه مى توانند نور خورشيد، آب و اكسيد، و كربن را تبديل به قند خوراكى كنند، خواهيم توانست تمدن جهان را دگرگون سازيم . حتّى كار كردن موتور اتومبيل نيز يكى از اسرار بغرنج است . متصديان آزمايشگاههاى شركت بزرگ ژنرال موتور، سالها وقت و ميليونها دلار صرف كرده اند تا در بيابند چگونه و چرا به يك جرقه در سيلندر، انفجارى توليد مى كند كه باعث حركت ماشين مى شود و تازه هنوز هم موفق به كشف اين راز نشده اند. عدم وقوف ما بر اسرار و رموز بدن آدمى ، قوه الكتريك و يا موتور اتومبيل ما را مانع از استفاده كردن و متمتع شدن از آنها نمى شود، همچنين اگر من از كشف رموز دين و نماز و دعا عاجزم دليل بر اين نمى شود كه من از يك زندگى بهتر و سعادتمندانه ترى كه دين به همراه دارد بهره برنگيرم . مى خواستم بگويم كه من دوباره به طرف دين برگشته ام . برق و آب و غذا در فراهم ساختن يك زندگى بهتر و كاملتر و راحتتر به من كمك مى كند ولى فايده دين به مراتب از همه اينها براى من بيشتر است ...
امروز جديدترين علم ، يعنى روان پزشكى ، همان چيزهائى را تعليم مى دهد كه پيامبران تعليم مى داده اند، چرا به علت اينكه پزشكان روحى دريافته اند كه دعا و نماز و داشتن يك ايمان محكم به دين ، نگرانى ، تشويش ، هيجانات و ترس را كه موجب بيم بيشترى از ناخوشيهاى ماست برطرف مى سازد. اگر مذهب حقيقت نداشته باشد، زندگى بى معنى و پوچ است . و بازيچه اى بيش نخواهد بود. بسيارى از ما وقتى از زندگى بستوه مى آئيم و به آخرين حدّ نيروى خود مى رسيم در نااميدى و ياءس رو بسوى خدا بر مى گردانيم . البته در موقع گرفتارى هيچ كس منكر خدا نيست . امّا چرا تا مرحله نااميدى و ياءس تاءمّل كنيم ؟ چرا هر روز تجديد قوا ننمائيم ؟ چرا براى نماز و عبادت منتظر فرا رسيدن روز معينى شويم ؟ من با اينكه پروتستان هستم . امّا هر وقت احساس مى كنم كه احتياج به دعا و نماز دارم فوراً در اولين نماز خانه اى كه در سر راه خود بيابم به آنجا مى روم و به دعا و نماز مى پردازم .(16)
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2911622
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396