| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
68 - لحظه هاى سبز
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : شنبه 28 بهمن 1391 

شيخ جعفر كاشف الغطاء (1294 - 1373 ه‍ .ق ) مرجع بزرگ و محقق عاليقدر شيعه ، در يكى از مساجد نجف اشرف اقامه نماز جماعت مى نمود و در ظهر يكى از روزها، مردم به مسجد آمدند و در صفوف جماعت در انتظار آمدن آقا نشستند، ولى آمدن او طول كشيد و آنها برخاستند و نماز خود را فرادى خواندند. در بين نماز شيخ جعفر به مسجد آمد و ديد مردم فرادى نماز مى خوانند، بسيار ناراحت شد و آنها را سرزنش كرد و گفت : آيا در ميان شما يك نفر مورد اطمينان نيست كه هر گاه من به مسجد نرسيدم به او اقتدا كنيد، و نماز را به جماعت بخوانيد؟! در اين حال ، چشمش به مرد تاجر نيكوكارى افتاد كه (نزد شيخ جعفر مورد وثوق بود)، ديد در گوشه اى از مسجد نماز مى خواند. نزد او رفت و به او اقتدا نمود. مردم نيز به پيروى از شيخ ، صفها را منظم كرده و به آن تاجر صالح ، اقتدا كردند. آن تاجر احساس ‍ كرد كه شيخ و مردم به او اقتدا كرده اند، بسيار شرمنده شد. از طرفى شرعاً نمى توانست نماز خود را قطع كند. نماز را با زحمت به پايان رساند، بعد از نماز فوراً برخاست كه به كنارى برود، آمد كه دست شيخ را ببوسد، شيخ دست او را گرفت و اصرار كرد كه بايد نماز عصر را نيز بخواند و او قبول نمى كرد، سرانجام شيخ گفت ، يا بايد نماز جماعت را تو بخوانى و ما به تو اقتدا كنيم ، و يا بايد دويست لباس شامى به اينجا (براى فقرا) بياورى . آن تاجر با خوشحالى گفت : حاضرم آن لباسها را به اينجا بياورم و امامت نماز جماعت را قبول نكنم . شيخ گفت : بايد قبل از نماز آن لباسها را بياورى . تاجر قبول كرد و شخصى را فرستاد و آن لباسها را از مغازه اش به مسجد آورد و شيخ جعفر آن لباسها را ميان فقرا تقسيم نمود. سپس برخاست و اقامه نماز جماعت را كرد و مردم نماز عصر را با امامت شيخ بجاى آوردند.(74)



::
 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2910245
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396