| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
70 - شمع جمع
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : شنبه 28 بهمن 1391 

در يكى از روزهاى سرد زمستانى دوران انقلاب مسئولان زندان براى آزار و اذيت زندانيان پتوهاى آنها را گرفتند و به هر كدام يك پتو دادند كه از آن ، هم زيرانداز و هم روانداز استفاده كنند. هيچ كس نمى توانست از شدّت سرما بخوابد. ساعت ده شب آية ا... حسين غفارى (1335 - 1394 ه‍ .ق ) به پشت دَرِ زندان رفت و دَر را محكم زد. چپى ها و مجاهدين هم ايستاده بودند. همه جا سكوت و هيچ كس اعتراضى نداشت .
مسئولان زندان حاضر شدند، شهيد غفارى به آنها گفت : اين آقايان سردشان است ، پتوهاى آقايان را بدهيد.
مسئول زندان براى آنكه نفاق ايجاد كند، گفت : آقاى شيخ ! شما ديگر چرا از اين منافقين و كمونيستها دفاع مى كنيد؟!
در جواب گفت : اگر قرار است زنده بمانند پتوهايشان را بدهيد، هوا سرد است . اگر شما فكر آنها را قبول نداريد من هم قبول ندارم ولى انسان بايد از شرايط انسانى برخوردار باشد، پتوهايشان را بدهيد.
مسئول زندان گفت : آقاى شيخ ، اگر جنجال راه بيندازى كتك مفصّل خواهى خورد.
كم كم صداى زندانيان در آمد و به تدريج صداها اوج گرفت و حياط زندان شلوغ شد. در نتيجه آنها مجبور شدند پتوها را برگردانند. پتوها كه به داخل زندان آورده شد، صداى صلوات كه سمبل بچه هاى مسلمان بود بلند شد. بعد از اين واقعه تعدادى از ماركسيستها به آقا مراجعه كردند تا نماز بخوانند و شهيد غفارى نماز را به آنها آموزش داد.
بسيارى از چپيها مسلمان شدند و تعدادى از مجاهدين از عقايدشان دست برداشتند. از آن پس اذان گفتن نيز شروع شد و به دنبال آن نماز جماعت برپا گرديد، كه شهيد غفارى امام جماعت آن بود.(76)



::
 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2911376
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396