| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
84 - مردان خدا
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : شنبه 28 بهمن 1391 

در سال 1318 ه‍ .ش ، از تهران براى ديدن پدرم ، آية ا... حاج آخوند ملاّ عباس تربتى (1251 - 1322 ه‍ .ق ) و مادرم به تربت رفتم . پدرم از تربت چند سالى بود به كاريزك بازگشته بود و در ده زندگى آرامى را مى گذرانيد. در بهار آن سال بارندگى زياد شده بود و چون خانه هاى ده همه خشتى است گنبدهاى كوچك بسيارى از خانه ها خراب شده بود. از جمله مسجد ده كه داراى چهار گنبد كم ارتفاع خشتى از اين قبيل بود. سه تا از گنبدها به كلى فرو ريخته بود و از يكى ديگر نيمى ريخته و نيمه ديگر آن باقى مانده بود. به سبب پيش آمدهاى آن چند سال مردم تقريباً در همه جا نسبت به امور دينى كم اعتناتر گشته بودند و از اين رو هنوز كسى براى نوسازى مسجد اقدام نكرده بود و آواره هاى فرو ريخته همچنان تپه خاكى ، در كف مسجد باقى بود. پدرم در زير همان قسمت كه نيمى از آن فرو ريخته بود، مقدارى از آوارها را كنار زده و حصير را پاكيزه كرده بود و سه نوبت نمازش ‍ را مى رفت و در همانجا مى خواند. روزى بعد از نهار خواستم استراحت بكنم ، پدرم برخاست و وضو گرفت و به مسجد رفت من نيز غنيمت دانستم كه نماز جماعتى پس از چند سال با آن مرد الهى بخوانم . وضو گرفتم و به مسجد رفتم . از جانبى وارد شدم كه مرا نديد و آهسته جلو رفتم . در ركعت دوم نماز بود و خدا مى داند كه ميان اين نمازش در حال تنهايى ، در ميان آوارهاى فرو ريخته مسجد اين ده ، با نمازى كه چند قبل در مسجد گوهرشاد (مشهد) به ايشان اقتدا كردم و نيمى از مسجد گوهر شاد و تمامى يك شبستان از جمعيتى كه به او اقتدا كرده پر بود از لحاظ طماءنينه و قرائت و همه ذكرهاى واجب و مستحب ذره اى تفاوت نداشت ... هو معكم اينما كنتم (90)

نيست بر لوح دلم جز الف قامت يار
چه كنم حرف دگر ياد نداد استادم

((حافظ))



::
 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2919072
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396