در حالات ميرزا آقا ملكى تبريزى ؛ (متوّفى 1343 ه .ق ) آمده است كه : شبها براى تهجد و نماز شب بر مى خواست ابتداء در بسترش مدّتى صدا به گريه بلند مى كرد، سپس بيرون مى آمد و نگاه به آسمان مى كرد و آيات ((إِنَّ فِى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَرْضِ وَ اخْتِلفِ الَّيْلِ وَالنَّهارِ لَمَايتٍ لِّماُوْلِى الْمأَلَببِ الذّينِ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِى خَلْقِ السَّمواتِ وَالاَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هَذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ))(120) را مى خواند و سر به ديوار مى گذاشت و مدّتى گريه مى كرد و پس از تطهير نيز كنار حوض مدّتى پيش از وضو مى نشست و مى گريست و خلاصه از هنگام بيدار شدن تا آمدن به محل نماز و خواندن نماز شب ، چند جا مى نشست و بر مى خواست و گريه سر مى داد و تا به مصلاّيش مى رسيد و آن جا كه ديگر حالش قابل وصف نبود.(121)
آه از آن نرگس جادو كه چه بازى انگيخت |
واى از آن مست كه با مردم هشيار چه كرد؟ |
برقى از منزل ليلى بدرخشيد سحر |
وه كه با خرمن مجنون دل افكار چه كرد؟ |
برق عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت |
يار ديرينه ببينيد كه با يار چه كرد؟ |
((حافظ))
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2947286
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396