روزى يكى از مقلّدين شيخ انصارى ؛ (متوفى 1281 ه.ق ) كه از تجار محترم و متدّين بود در مسير راه خود به مكّه به نجف اشرف وارد شد و به حضور شيخ انصارى آمد. مبلغى تقديم كرد و گفت اين مبلغ از مال خالص خودم مى باشد. آن را برداريد و براى خود خانه اى بخريد و از مستاءجرى راحت شويد. شيخ آن پول را پذيرفت و آن تاجر از شيخ خداحافظى و راهى سفر مكّه شد. شيخ با آن پول مسجدى در محله خويش در نجف اشرف بنا كرد كه اكنون به مسجد آذربايجانيها معروف است و از زمان تاءسيس تاكنون همواره محل درس و بحث علماء و مراجع تقليد بوده و مكان پر بركت مى باشد.
آن تاجر در مراجعت از مكّه به نجف اشرف آمد و براى ديدار به حضور شيخ شرفياب شد و پس از احوالپرسى متوجّه شد كه شيخ خانه نخريده است . سببش را پرسيد كه اگر لازم باشد باز پول اضافى بدهد. گفت : آيا خانه خريديد؟ شيخ گفت : آرى خريدم ، پس آن تاجر را با خود كنار آن مسجد آورد و آن را به او نشان داد و فرمود: اين مسجد را با آن پولى كه دادى بنا كردم . تاجر گفت : آن پول را براى خانه داده بودم نه براى مسجد! شيخ گفت : چه خانه اى بهتر از اين مكان مقدّس كه عبادت خدا در آن مى شود، ما بزودى از اين دنيا كوچ مى كنيم ولى اين مسجد باقى و ثابت است و به كسى منتقل يا بخشيده نمى شود و خريد و فروش نمى گردد. تاجر از اين عمل نيك و انسانى و اجتماعى شيخ شاد گرديد و علاقه اش به شيخ بيشتر شد.(170)
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2898221
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396