در ماههاى آخر عمر مرحوم علاّمه طباطبائى ؛ ديگر به امور دنيا توجهى نداشت . از امور دنيا غافل بود و در عالم ديگرى سير مى كرد. ذكر خدا بر لب داشت . در روزهاى آخر عمرشان حتى به آب و غذا هم توجه نداشت . چند روز قبل از وفاتش به يكى از دوستان فرموده بود: من ديگر ميل به چاى ندارم و گفته ام ميلم به غذا نمى كشد و بعد از آن هم غذا ميل نفرمود. با كسى سخن نمى گفت و حيرت زده به گوشه اتاق نگاه مى كرد.
در يكى از شبهاى آخر عمر در خدمت او بودم ، در بستر نشسته بود و با چشمهاى نافذش به گوشه اتاق نگاه مى كرد ولى ياراى سخن گفتن نداشت . خواستم دستورى و سخنى از او بشنوم و به يادگار داشته باشم ولى چندان اميدى به پاسخ شنيدن نداشتم . عرض كردم : براى توجه به خدا و حضور قلب در نماز چه راهى را توصيه مى فرمائيد؟ به سوى من متوجه شد و لبهايش حركت كرد و با آهستگى بسيار ضعيف كه با سختى شنيده مى شد، فرمود: ((توجه ، مراوده (172)، مراقبه ، توجه ، مراقبه ، توجه ، مراقبه ...)) و اين جمله را متجاوز از ده بار تكرار نمود(173)
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2901901
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396