آموزش وضوء به پير مرد
پير مردى مشغول وضو بود،اما طرز صحيح وضو گرفتن را نمى دانست . اما حسين عليه السلام و امام حسين عليه السلام كه در آن هنگام طفل بودند، وضو گرفتن پيرمرد را ديدند. جاى ترديد نبود، تعليم امام مسائل و ارشاد جاهل واجب است ،بايد وضوى صحيحى را به پير مرد ياد داد،اما اگر مستقيما به او گفته شود وضو تو صحيح نيست ،گذشته از اينكه موجب رنجش خاطر او مى شود، براى هميشه خاطره تلخى از وضو خواهد داشت بعلاوه از كجا كه او اين تذكر را براى خود تحقير نكند و يكباره روى دنده لجبازى نيفتد و هيچ وقت زير بار نرود اين دو طفل انديشيدند تا به طور غير مستقيم او را تذكر كنند در ابتدا با يكديگر به مباحثه پرداختند و پير مرد مى شنيد يكى گفت ((وضوى من از وضوى تو كاملتر است )) ديگرى گفت ((وضوى من از وضوى تو كاملتر است )) بعد توافق كردند در حضور پير مرد هر دو نفر وضو بگيرند و پير مرد داورى كند طبق قرار عمل كردند و هر دو نفر وضوى صحيح و كاملى جلو چشم پيرمرد گرفتند و پيرمرد تازه متوجه شد كه وضوى صحيح چگونه است . به فراست مقصود اصلى دو طفل را دريافت و سخت تحت تاثير محبت بى شائبه و هوش و فطالت آنها قرار گرفت و گفت ((وضوى شما صحيح و كامل است من پيرمرد نادان هنوز وضو ساختن را نمى دانم به حكم محبتى كه بر امت جد داريد، مرا متنبه ساختيد، متشكرم . (125)
وضو و ميرزا حبيب الله رشتى
وقتى ميرزا حبيب الله رشتى در حال نزع و جان كندن بود، هر چه او را به قبله دراز مى كردند،او پاى خود را جمع و چيزى هم نمى گفت چون چندين بار اين كار تكرار شد ،از ميرزا علت را پرسيدند به زحمت قبل از فوت گفت ((چون وضو ندارم )) پايم را رو به قبله دراز نمى كنم . (126)
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2908591
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396