فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا
ترجمه : و از پى آنها جانشينانى آمدند كه نماز را ترك كردند. پيرو شهوات نفس شدند، به زودى در گمراهى ماند.
تفسير آيه
در اين شريفه درباره گروهى از كسانى كه از مكتب انسان ساز انبياء سلف خدا شدند و پيروانى ناخلف از آب در آمدند سخن مى گويد و قسمتى از اعمال زشت آنهارا برمى شمرد ومى گويد:((بعد از آنها فرزندان ناشايسته اى روى كار آمدند كه نماز را ضايع كردند، و از شهوات پيروى نمودند كه به زودى مجازات گمراهى خود را خواهند ديد ))
(فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا)
((خلف )) (بر وزن برف ) به معنى فرزندان ناصالح و به اصطلاح (نا خلف ) است در حالى كه ((خلف ))(بر وزن صدف ) به معنى فرزند صالح است اين جمله ممكن است اشاره به گروهى از بنى اسرائيل باشد كه در طريق گمراهى گام نهاد،خدا را فراموش كردند،پيروى از شهوات را بر ذكر خدا ترجيح دادند،جهان را پر از فساد نمودند و سرانجام به نتيجه اعمال سوء خود در دنيا رسيدند و در آخرت نيز خواهند رسيد،در اينكه منظور از اضافه صلاة در اينجا ترك نماز است و يا تاخير از وقت آن و يا انجام دادن اعمالى كه نماز را در جامعه ضايع كند،مفسران احتمالهاى مختلفى داده اند، ولى معنى اخير صحيحتر به نظر مى رسد چرا از ميان ما عبادات روى نماز در اينجا انگشت گذارده شده ؟ شايد دليل آن اين باشد كه نماز چنانكه مى دانيم سدى است در ميان انسان و گناهان ،هنگامى كه اين سد شكسته شد، غوطه ور شده در شهوات نتيجه آنست و به تعبير ديگر همانگونه كه پيامبران ،ارتقاء مقام خود را از ياد خدا شروع كردند و به هنگامى كه آيات خدا بر آنها خوانده مى شد به خاك مى افتادند و گريه مى كردند،اين پيروان ناخلف سقوط و انحرافشان از فراموش كردن ياد خدا شروع شد. (294)
نكته اى در آيه
در حديثى كه بسيارى از كتب دانشمندان اهل سنت آمده ، چنين مى دانيم پيامبر صلى الله عليه و آله هنگامى كه آيه ( فخلف من بعدهم خلف ...) همين آيه مورد بحث را تلاوت كرده فرمود:((يكون خلف من بعد ستين سنه اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا ثم يكون خلف يقرئون القران لا يعدوا تراقيهم و يقرء القران ثلاثه مومن و منافق و فاجر ))
((بعد از شصت سال ،افرادى به روى كار مى آيند كه نماز را ضايع مى كند و در شهوات غوطه ور مى شوند و به زودى نتيجه گمراهى خود را خواهند ديد،و بعد از آنها گروه ديگرى روى كار مى آيند كه قرآن را (با آب وتاب ) مى خوانند ولى از شاخه هاى آنها بالاتر نمى رود( چون نه از روى ى اخلاص است و نه براى تدبر وانديشه و به خاطر عمل بلكه از روى ريا و تظاهر است و يا قناعت كردن به الفاظ ،و به همين دليل اعمال آنها به مقام قرب خدا بالا نمى رود.(295)
قابل توجه اينكه اگر مبدء شصت سال را هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله بگريم درست منطبق بر زمانى مى شود كه ((يزيد )) بر اريكه قدرت نشست و سالار شهيدان امام حسين عليه السلام و يارانش شربت شهادت نوشيدند، و بعد از اين ، باقيمانده دوران بنى اميه و دوران بنى عباس است كه از اسلام به نامى قناعت كرده بودند و از قرآن به الفاظى و پناه مى بريم به خدا كه ما جزء چنين گروه ناخلفى باشيم (296)
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2910065
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396