ضد ریا اخلاص است، و آن عبارت است از پاک و خالص ساختن قصد و نیت از غیر خدا. پس هر که از روی ریا طاعت کند مطلقا ریاکار و مرائی است، و اگر کسی طاعتی را بجا آورد و قصد قربت داشته باشد و لیکن با آن غرضی دنیوی بیامیزد عملش مشوب و غیر خالص است، مثل اینکه در روزه قصد فایده از پرهیز داشته باشد، یا برای خلاصی از خرج برده یا بد خلقی او وی را آزاد کند، یا در حج قصد صحت مزاج یا خلاصی از بعضی از گرفتاریهای وطن و شرور بدخواهان داشته باشد، یا در تعلم علم قصد برتری و عزت در میان مردمان یا سهولت طلب مال، یا در وضو و غسل قصد خنک شدن یا پاکیزگی، یا در صدقه دادن قصد رهائی از اصرار و ابرام سائل داشته باشد. بنابراین در این گونه موارد انگیزه طاعت تقرب است و لیکن بعضی از خواطر و اندیشه ها اضافه می شود و عمل او را از اخلاص خارج می کند و مشوب می سازد. پس اخلاص آنست که عمل از همه این شائبه ها، زیاد یا کم، خالی باشد. و مخلص کسی است که عملش فقط برای تقرب به خدای سبحان باشد، بدون قصد و نیت دیگر.
بالاترین مراتب اخلاص - یعنی اخلاص مطلق و اخلاص صدیقین - آنست که در عمل صرفا رضای خدای سبحان خواسته شود، بدون هر گونه غرض دنیوی و اخروی.
و این مرتبه تحقق نمی یابد مگر برای کسی که خدای تعالی را محب عاشق صادق و مستغرق دریای عظمت و جلال الهی باشد، و مطلقا توجه و التفاتی به دنیا نکند.
[531]
و کمترین درجه اخلاص، اخلاص نسبی است و آن به قصد ثواب و نجات از عذاب است، و سرور رسولان صلی الله علیه و آله و سلم به حقیقت اخلاص با این گفتار خود اشاره فرموده است که: «اخلاص این است که بگوئی پروردگار من الله است و آنگاه چنانکه فرمانت داده اند استوار بمانی(7)، برای خدا عمل کنی، و دوست نداشته باشی که تو را برای آن بستایند! یعنی هوای نفس خود را نپرستی، و جز پروردگارت را عبادت نکنی، و در عبادت خود چنانکه دستورت داده اند استقامت ورزی» . و این حدیث اشاره است به قطع نظر از ما سوی الله، و اخلاص حقا همین است و تحصیل آن به این است که لذات نفسانی و هوی و هوس شکسته شود و از دنیا طمع بریده گردد و تنها آخرت مورد توجه باشد، بطوری که این حالت بر قلب انسان غالب شود و به تفکر درباره صفات و افعال خدای تعالی پردازد و به مناجات او اشتغال ورزد تا نور جلال و عظمت او بر ساحت دلش پرتو افکند و حب و انس با او در جان وی جای گیرد.
و چه بسیار اعمالی که انسان در آنها خود را به تعب می افکند و گمان می کند که خالص برای خداست، و حال آنکه به سبب پی نبردن به آفات آنها مغرور و فریفته شده است، چنانکه یکی را حکایت می کنند که گفت: «سی سال نماز خود را که در مسجد به جماعت در صف اول گزارده بودم قضا کردم، زیرا یک روز به واسطه عذری دیر به مسجد رسیدم و [چون در صف اول جا نبود] در صف دوم ایستادم، در این حال در درون خود از مردم خجالت کشیدم که مرا در صف دوم می دیدند، پس دانستم که نگاه مردم به من در صف اول مرا خوشحال می کرده و سبب خوشدلی و اطمینان خاطر من چیزی بوده که از آن آگاه نبودم» . و این معنی دقیق و درک آن دشوار است و کم است اعمالی که از این آفات سالم باشد، و کم اند کسانی که از خواب غفلت بیدار شوند، و غافلان از این دقایق همه حسنات خود را در آخرت سیئات می بینند، چنانکه خدای تعالی می فرماید:
«و بدا لهم سیئات ما عملوا» (جاثیه، 33) «اعمال بدی که کرده اند برایشان هویدا شود» .
«و بدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون» (زمر، 47)
[532]
«از جانب خدا چیزهائی که به حساب نمی آوردند برایشان آشکار شود» .
«قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا؟ الذین ضل سعیهم فی الحیاة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا» (کهف، 103 و 104) «بگو می خواهید شما را از آنها خبر دهم که به عمل زیانکارترند؟ همان کسان که کوشش آنان در زندگی دنیا تباه شده و پندارند که کرداری نیکو دارند» .
7. اشاره است به قول خدای متعال خطاب به پیغمبر اکرم (ص) : «فاستقم کما امرت» .
منبع : حوزه نت
::
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2898438
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2898438
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396
تمام حقوق اين وب سايت و مطالب آن متعلق به محبوب خدا | وبلاگ تخصصی نماز | مي باشد