| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
اخلاص، روحی در کالبد تبلیغ
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1391 

 

سرمقاله: اخلاص، روحی در کالبد تبلیغ
پدید آورنده : نبوی، محمد حسین ، صفحه 4
 
یکی از ویژگیهای درونی مبلغ، اخلاص در کل فرایند تبلیغ می باشد. اخلاص تبلیغ را نور می بخشد، نفوذ می دهد، اعماق جان مخاطبان را به اصلاح می کشاند، روح گوینده و شنونده را سیقل می دهد و بالاخره رضای الهی را موجب می گردد.
اخلاص در لغت
اخلاص در کتاب معتبر مقاییس این گونه معنا شده است «تنقیة الشی ء و تهذیبه؛ پاک کردن و منزّه کردن چیزی را گویند.»
امام صادق علیه السلام در حدیث جنود عقل و جهل می فرمایند: «اَلْإِخْلَاصُ وَ ضِدُّهُ الشَّوْب؛(1) ضد اخلاص شوب است.»
شوب در کتب العین، لسان العرب، و مجمع البحرین به معنای مخلوط بودن است.
پس اخلاص به معنای پاکی و منزه بودن و عدم مخلوط شدن با چیز دیگری است.
مجمع البحرین می نویسد:
«مَعْنَی الأِخْلاصِ هِیَ الْقُرْبَةُ الَّذی یُذْکِرُها اَصْحابُنا فی نِیّاتِهِمْ وَ هُوَ ایقاعُ الطّاعَةِ خالِصا لِلّهِ؛ معنای اخلاص به همان
______________________________
1. بحارالأنوار، ج1، ص109.
 

 

 

معنای قربتی است که اصحاب ما در نیتهای [عبادت] خود می گویند که همان انجام عبادت فقط برای خداوند است.»
لسان العرب می گوید:
«اَلأِْخْلاصُ فِی الطّاعَةِ تَرْکُ الرِّیا؛ اخلاص در عبادت پرهیز از ریا است.»
به خوبی معلوم است که دو مورد آخر که از لسان العرب و مجمع البحرین ذکر گردید، دو مورد شاخص از مصادیق اخلاص می باشد.
پس از مشخص شدن معنای اصلی اخلاص، موارد استعمال در فرهنگ آیات و روایات مشخص می گردد.
اخلاص نتیجه تعقّل
آدمی اگر عمیق بنگرد و به حاکمیّت مطلق الهی باور یابد، از ژرفای جان به خوبی درک می کند که هیچ موجودی در مقابل قدرت الهی کمترین نیرویی ندارد. اراده، توان و قلبهای همه انسانها به دست اوست و هر چه او بخواهد تحقق می یابد و اگر تمام عالمیان خلاف اراده او بر کاری تصمیم بگیرند، تحقق نخواهد یافت.
اما افراد سطحی نگر خدا را فراموش کرده هر لحظه به دنبال فردی و جذب علاقه انسانی و یا پول و امکانات موجودی ناچیز، خود را به خفّت و خواری می افکنند که این خود نوعی کفر و بی توجهی به قدرت لایزال الهی است. خلاصه آنکه توجّه به غیر خدا از کم خردی و ضعف تعقّل آدمی است.
عن ابی عبداللّه علیه السلام قال: «لَیْسَ بَیْنَ الْإِیمَانِ وَ الْکُفْرِ إِلَّا قِلَّةُ الْعَقْلِ قِیلَ وَ کَیْفَ ذَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ الْعَبْدَ یَرْفَعُ رَغْبَتَهُ إِلَی مَخْلُوقٍ فَلَوْ أَخْلَصَ نِیَّتَهُ لِلَّهِ لَأَتَاهُ الَّذِی یُرِیدُ فِی أَسْرَعَ مِنْ ذَلِکَ؛(1) فاصله ای بین ایمان و کفر به جز کم عقلی نیست، گفته شد این امر چگونه است ای فرزند رسول خدا؟ حضرت فرمودند: بنده ای توجه خود را به مخلوق معطوف می دارد، پس اگر نیت خود را برای خدا خالص می ساخت، خداوند آنچه را که اراده می کرد با سرعت بیشتری به او می داد.»
اگر انسان برای حل مشکل و یا رفع نیازی به مخلوقی تمسّک
______________________________
1. الکافی، ج1، ص 28.
می جوید و به خداوند که همه قدرتها در اختیار اوست توجه نمی کند، از کم عقلی اوست.
ثمره اخلاص
مبلّغ که منادی توحید و هدایتگر انسانها به سوی خداوند است، خود بیش از دیگران باید در اعماق جان خویش خدا را باور داشته و هرگز کم توجهی به غیر خداوند نداشته و دنیاجویی در نیت، اعمال و رفتارش راه نیابد. هدایتگرانی که با تبلیغ خویش جوامع را متحوّل ساخته اند، علاوه بر تسلط بر علوم و اصطلاحات، از طریق اخلاص به جوشش حکمت در قلب خویش رسیده، زبان آنان از چشمه ساران حکمت قلبشان حکایت می کرد.
«عَنِ الرِّضَا علیه السلام عَنْ آبَائِهِ: قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِهِ؛(1) حضرت رضا علیه السلام از پدرانشان: و آنان از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل کردند که: هیچ بنده ای چهل روز خود را برای خداوند عزوجلّ خالص نساخت مگر آنکه چشمه ساران حکمت از قلب او بر زبانش جاری گشت.»
همنشینی با عالمان مخلص
همه مردم، طلاّب و علماء اگر بخواهند راه نجات بپیمایند، باید از همنشینی با عالمان سوء و دنیامدار و طمع ورز بپرهیزند؛ زیرا این افراد در دوستان خویش همانند ویروسی خطرناک نفوذ بیماری زا داشته و هیچ کس به جز انسانهای بسیار پارسا از خطر آنان در امان نخواهند بود.
مبلّغ مخلص منطقه ای را احیاء و عالمی دنیا دوست برای دنیای خویش دین خود و مردم را به حراج می گذارد. مبلّغ مخلص در پاداش اعمال پاک مردم شریک است و دنیامداران با وزر ترویج دنیاگرائی دست به گریبان خواهند بود.
«قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله و سلم لَا تَجْلِسُوا عِنْدَ کُلِّ دَاعٍ مُدَّعٍ یَدْعُوکُمْ مِنَ الْیَقِینِ إِلَی الشَّکِّ وَ مِنَ الْإِخْلَاصِ إِلَی الرِّیَاءِ وَ مِنَ التَّوَاضُعِ إِلَی الْکِبْرِ وَ مِنَ النَّصِیحَةِ إِلَی الْعَدَاوَةِ وَ مِنَ الزُّهْدِ إِلَی الرَّغْبَةِ وَ تَقَرَّبُوا إِلَی عَالِمٍ یَدْعُوکُمْ مِنَ الْکِبْرِ
______________________________
1. بحارالأنوار، ج67، ص242.
إِلَی التَّوَاضُعِ وَ مِنَ الرِّیَاءِ إِلَی الْإِخْلَاصِ وَ مِنَ الشَّکِّ إِلَی الْیَقِینِ وَ مِنَ الرَّغْبَةِ إِلَی الزُّهْدِ وَ مِنَ الْعَدَاوَةِ إِلَی النَّصِیحَةِ وَ لَا یَصْلُحُ لِمَوْعِظَةِ الْخَلْقِ إِلَّا مَنْ خَافَ هَذِهِ الآْفَاتِ بِصِدْقِهِ وَ أَشْرَفَ عَلَی عُیُوبِ الْکَلَامِ وَ عَرَفَ الصَّحِیحَ مِنَ السَّقِیمِ وَ عِلَلَ الْخَوَاطِرِ وَ فِتَنَ النَّفْسِ وَ الْهَوَی؛(1) پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: با هر مبلّغ مدعی مجالست نداشته باشید؛ [کسی که] شما را از یقین به شک می خواند و از اخلاص به ریا و از تواضع به کبر و از نصیحت به دشمنی و از بی رغبتی نسبت به دنیا شما را به دوستی دنیا فرا می خواند. بلکه خود را به عالمی نزدیک کنید که شما را از تکبّر به تواضع و از ریاء به اخلاص و از شک به یقین و از دنیاطلبی به بی میلی به دنیا و از دشمنی به نصیحت می خواند. و برای موعظه مردم صلاحیّت ندارد مگر کسی که از این آفتها به راستی بترسد و بر عیوب سخن آگاه باشد و صحیح را از باطل و بیماریهایی که به قلب نفوذ می کند و فتنه های نفس و هواها را بشناسد.»
اخلاص شرط تبلیغ
کسی که می خواهد مردم را به خدا دعوت کند و از شرک و ریا به توحید و اخلاص فرا خواند، لازم است قبل از هرچیز به درون خویش بیدار باش دهد. در غیر این صورت موجب گمراهی مردم گشته، آنان در تطبیق گفتار و کردار گوینده حیران و برخی به انحراف کشیده می شوند. چنین افرادی نباید به خود اجازه موعظه مردم دهند.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«أَحْسَنُ الْمَوَاعِظِ مَا لَا یُجَاوِزُ الْقَوْلُ حَدَّ الصِّدْقِ وَ الْفِعْلُ حَدَّ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّ مَثَلَ الْوَاعِظِ وَ الْمَوْعُوظِ کَالْیَقْظَانِ وَ الرَّاقِدِ فَمَنِ اسْتَیْقَظَ عَنْ رَقْدَتِهِ وَ غَفْلَتِهِ وَ مُخَالَفَتِهِ وَ مَعَاصِیهِ صَلَحَ أَنْ یُوقِظَ غَیْرَهُ مِنْ ذَلِکَ الرُّقَادِ وَ أَمَّا السَّائِرُ فِی مَفَاوِزِ الِاعْتِدَاءِ وَ الْخَائِضُ فِی مَرَاتِعِ الْغَیِّ وَ تَرْکِ الْحَیَاءِ بِاسْتِحْبَابِ السُّمْعَةِ وَ الرِّیَاءِ وَ الشُّهْرَةِ وَ التَّصَنُّعِ فِی الْخَلْقِ الْمُتَزَیِّی بِزِیِّ الصَّالِحِینَ الْمُظْهِرُ بِکَلَامِهِ عُمَارَةَ بَاطِنِهِ وَ هُوَ فِی الْحَقِیقَةِ خَالٍ عَنْهَا قَدْ غَمَرَتْهَا وَحْشَةُ حُبِّ الْمَحْمَدَةِ وَ غَشِیَتْهَا ظُلْمَةُ الطَّمَعِ فَمَا أَفْتَنَهُ بِهَوَاهُ وَ أَضَلَّ النَّاسَ بِمَقَالِهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَبِئْسَ الْمَوْلی وَ لَبِئْسَ الْعَشِیرُ وَ أَمَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ بِنُورِ التَّأْیِیدِ وَ حُسْنِ التَّوْفِیقِ وَ طَهَّرَ قَلْبَهُ مِنَ
______________________________
1. همان، ج2، ص52.
الدَّنَسِ فَلَا یُفَارِقُ الْمَعْرِفَةَ وَ الْتُّقَی فَیَسْتَمِعُ الْکَلَامَ مِنَ الْأَصْلِ وَ یَتْرُکُ قَائِلَهُ کَیْفَ مَا کَانَ قَالَتِ الْحُکَمَاءُ خُذِ الْحِکْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَفْوَاهِ الْمَجَانِین؛(1) بهترین مواعظ آن است که سخن از راستگوئی تجاوز نکند و در عمل حد اخلاص را پشت سر نگذارد، همانا مثال موعظه کننده و موعظه شونده همانند بیدار و خواب است. پس کسی که از خواب و غفلت و مخالفت و معصیت خود بیدار شود، صلاحیّت دارد که دیگری را از خواب بیدار کند؛ اما کسی که خود در مهلکه ستم حرکت می کند و در چراگاه گمراهی می چرد و کسی که بی حیاء، سمعه و ریا و شهرت و صالح جلوه دادن خویش در مردم را دوست دارد و کسی که خود را به قیافه صالحین در می آورد؛ ظاهر کلامش نشانگر پاکی باطن اوست ولی او از آبادی باطن بی بهره است، همانا تنهایی علاقه به تمجید و تعریف باطن او را احاطه کرده است، تاریکی طمع او را پوشانده است، چقدر فریب هوای نفس خویش خورده و مردم را با گفته های خود گمراه می سازد. خداوند می فرماید: چه بد دوست و همراهی است.
اما کسی که خداوند او را به نور تأیید و توفیق نیکو حفظ کرده و قلب او را از کثافات پاک گردانده باشد، از معرفت و تقوی دور نمی شود؛ پس سخن را از اصل می شنود و گوینده را هر طور باشد رها می کند. حکماء گفته اند: حکمت را گرچه از دهان دیوانه گان باشد، یاد گیر.»
در این روایت نکات بسیار زیبایی وجود دارد که در اینجا به مواردی اشاره می کنیم.
1. برخی در موعظه برای اینکه مخاطب را تحت تأثیر قرار داده و اصلاح کنند، در گفته های خویش دقت نکرده گاهی به دروغ و خلاف واقع گویی روی می آورند؛ مانند: خوابهای دروغ، خبر از عذابهای غیرواقعی، نقل حکایات بی پایه و...
مبلغ حق ندارد در تبلیغ بیش از آنچه از آیات قرآن و روایات فهمیده می شود بیان کند که مصداق
______________________________
1. همان، ج97، ص84.
دروغ گویی و ارتکاب حرام است.
2. بعضی می گویند: چون می خواهیم مردم را هدایت کنیم، اشکالی ندارد که برخی از عبادات را مقابل مردم انجام دهیم تا آنان نسبت به روحانیت خوش بین شده و هدایت شوند. این خود آغاز گمراهی مبلّغ است. مبلّغ نباید برای موعظه دیگران در اعمال خود از حدود اخلاص تجاوز کند که اگر به جای اخلاص، ریا، شهرت و خود نمایی جایگزین شد، او حق موعظه دیگران را ندارد؛ زیرا مردم را با گفتار خویش به گمراهی می کشاند.
3. در پایان روایت تکلیف مردم بیان شده است که چون در همه ادوار تاریخ مبلّغان اهل تزویر و ریا و طمع و دنیا پرست و زاهدنما بوده و هستند؛ اگر خود پاک و اهل باشند، سعی کنند آیات و یا روایاتی که خوانده می شود را بدون توجّه به گوینده، به اصل پاک و نورانی کلام که قرآن و معصومین: هستند برگردانند و از جانب آنان تلقی کنند.
کنکاش در نیّت
از مباحث گذشته دانستیم که اخلاص یک دستی، یک رنگی و مخلوط نداشتن است، و اخلاص در مسائل معنوی توجّه ناب به خداوند داشتن و برای رضای او عمل کردن است.
توجّه به رضای الهی و عمل برای جلب خشنودی حق، در هر کاری پسندیده و زمینه ساز عروج عمل می گردد و گاهی یک عمل مباح بدون قصد قربت کاری نیکو است، لیکن تنها با تفاوت نیّت و برای رضای خدا عمل کردن، همان کار را از فرش به عرش می برد و زمانی در اعمال عبادی فقط به دلیل نبودن این نیّت، کار ارزشمندی از عرش به فرش سقوط کرده و در برخی از موارد موجب وزر و عذاب الهی می گردد.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
«إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ وَ إِنَّمَا لِکُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَی فَمَنْ کَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَهِجْرَتُهُ إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَنْ کَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَی أَمْرِ دُنْیَا یُصِیبُهَا أَوِ امْرَأَةٍ یَنْکِحُهَا فَهِجْرَتُهُ إِلَی مَا هَاجَرَ إِلَیْهِ؛(1) اعمال تنها در گرو
______________________________
1. همان، ج67، ص 249.
ْنیتها است و برای هر کس آنچه نیّت کرده باقی می ماند؛ پس کسی که به سوی خدا و رسولش هجرت کرده باشد، هجرت او به سوی خدا و رسول او به حساب می آید و کسی که به سوی امر دنیایی هجرت کرده، به همان می رسد و کسی که برای ازدواج با زنی هجرت کرده هجرت به سوی همان محسوب می گردد. (نه هجرت به سوی خدا و رسول).»
مؤمن زیرک همواره به نیّت خود در اعمال توجّه دارد و با نیّت خالص از کارهای خویش بیشترین بهره را می برد و دنیا و آخرت خویش را آباد می سازد. و افرادی که به غیر خدا توجه دارند، با زحمات زیاد همچنان عمر خویش را بر باد داده و از رشد معنوی بی نصیب هستند.
نمود اخلاص
همان گونه که بیان شد، اخلاص یک امر درونی است و تنها خدا می داند که نیّت انسانها چیست و برای چه تلاش می کنند. در بین عالمان انسانهایی یافت می شوند که نه تنها درون خویش را آلوده کرده اند، بلکه این عدم خلوص در رفتارهای بیرونی آنان نیز نفوذ کرده، بی پروا این رذیله اخلاقی را نشان می دهند. گاهی برای ریاست، زمانی برای پول، در مواردی برای جلب توجّه مردم و... می کوشند که به خوبی عدم اخلاص آنان برای مردم روشن می گردد. مردم هم آرام و خاموش بدون اینکه سخنی بگویند رفتار مبلغ را با گفتارش به تحلیل می گذارند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
«عُلَمَاءُ هَذِهِ الْأُمَّةِ رَجُلَانِ رَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ عِلْماً فَطَلَبَ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ وَ الدَّارَ الآْخِرَةَ وَ بَذَلَهُ لِلنَّاسِ وَ لَمْ یَأْخُذْ عَلَیْهِ طَمَعاً وَ لَمْ یَشْتَرِ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَذَلِکَ یَسْتَغْفِرُ لَهُ مَنْ فِی الْبُحُورِ وَ دَوَابُّ الْبَحْرِ وَ الْبَرِّ وَ الطَّیْرُ فِی جَوِّ السَّمَاءِ وَ یَقْدَمُ عَلَی اللَّهِ سَیِّداً شَرِیفاً وَ رَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ عِلْماً فَبَخِلَ بِهِ عَلَی عِبَادِ اللَّهِ وَ أَخَذَ عَلَیْهِ طَمَعاً وَ اشْتَرَی بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَذَلِکَ یُلْجَمُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِلِجَامٍ مِنْ نَارٍ وَ یُنَادِی مَلَکٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ عَلَی رُءُوسِ الْأَشْهَادِ هَذَا فُلَانُ بْنُ فُلَانٍ آتَاهُ اللَّهُ عِلْماً فِی دَارِ الدُّنْیَا فَبَخِلَ بِهِ عَلَی عِبَادِهِ حَتَّی یَفْرُغَ مِنَ الْحِسَابِ؛(1) علماء این امت بر دو
______________________________
1. همان، ج2، ص54.
دسته اند: یکی مردی که علمی را می یابد پس برای رضای خداوند و قیامت آن را فرا می گیرد و آن علم را برای مردم بیان می کند و از روی طمع چیزی برای آن دریافت نمی کند و به ثمن ناچیزی آن را نمی فروشد، این همان کسی است که موجودات دریاها و جنبندگان دریا و خشکی و پرنده در آسمان برای او استغفار می کنند و بر خداوند وارد می شود در حالی که آقای شریف است.
و دیگری کسی که خداوند به او علم می دهد پس در بیان آن برای بندگان خداوند بخل می ورزد و برای بیان آن طمع داشته به بهای ناچیزی آن را می فروشد، پس این فرد را در روز قیامت به افسار آتشین لجام می زنند و یکی از ملائکه در مقابل مردم صدا می زند این فلان کس و فرزند فلانی است خدا در دنیا به او علمی داد و او در بیان آن برای بندگان خدا بخل ورزید [او این ندا را می گوید] تا حساب وی تمام شود.»
گاهی اتفاق می افتد که فردی به روحانی می گوید مسئله ای، روایتی و تفسیر آیه ای برای ما بگویید. ممکن است مبلّغ بگوید اگر برای او بگویم سخنرانی شب را مطرح کرده ام، از این رو از بیان علم می پرهیزد که این هم یکی از مصادیق بخل ورزیدن است. چه کسی می تواند تضمین کند که شما تا شب زنده باشید و آن مطلب را بگویید.
زمانی اتفاق می افتد که بر روی منبر مطلب مناسبی به حافظه سخنران خطور می کند و گاهی این مطلب رزق یکی از شنوندگان است که بهتر است مبلغ از بیان آن پرهیز نکند.
اجرت برای تبلیغ
پیامبران بسیاری از جمله پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و سلم موظف بودند اعلان کنند که هیچ پاداشی برای دعوت مردم به خداپرستی دریافت نخواهند کرد.
خداوند به پیامبرانی دستور می دهد که «قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْرا؛ بگو بر رسالت خود اجر و پاداشی از شما نمی خواهم.»
درباره عالمان دینی و دریافت اجرت برای تبلیغ دین روایاتی از
معصومین: به ما رسیده است که می توان آن روایات را به دو دسته تقسیم کرد:
1. دسته اوّل روایاتی است که بر منع دریافت اجرت برای تبلیغ دلالت دارد. در اینجا به دو نمونه از این روایات اشاره می شود.
از امام صادق علیه السلام نقل گردیده است: «مَنْ أَرَادَ الْحَدِیثَ لِمَنْفَعَةِ الدُّنْیَا لَمْ یَکُنْ لَهُ فِی الآْخِرَةِ نَصِیبٌ وَ مَنْ أَرَادَ بِهِ خَیْرَ الآْخِرَةِ أَعْطَاهُ اللَّهُ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الآْخِرَةِ؛(1) کسی که برای منافع دنیوی به دنبال روایت رود، در آخرت بهره ای نخواهد داشت و اما کسی که برای خیر اخروی به دنبال روایت رود، خداوند به او خیر دنیا و آخرت عطا خواهد فرمود.»
و در روایت دیگری نیز از آن حضرت نقل شده است که: «مَنِ احْتَاجَ النَّاسُ إِلَیْهِ لِیُفَقِّهَهُمْ فِی دِینِهِمْ فَیَسْأَلُهُمُ الْأُجْرَةَ کَانَ حَقِیقاً عَلَی اللَّهِ تَعَالَی أَنْ یُدْخِلَهُ نَارَ جَهَنَّمَ؛(2) کسی که مردم به او نیاز داشته باشند که از معارف دین برای آنان بگوید و مردم از او درخواست کنند و او اجرت بخواهد، بر خداوند تعالی حق است که او را به آتش جهنّم داخل کند.»
2. دسته دوم از روایات مبیّن آنست که قبول وجه از مسلمانان برای تبلیغ بلااشکال است، که در اینجا دو نمونه ذکر می شود.
راوی می گوید: شنیدم که امام صادق علیه السلام می فرمود: «مَنْ اِسْتَأْکَلَ بِعِلْمٍ اِفْتَقَرَ؛ کسی که با علم اش روزی بخورد،فقیر می گردد.»
راوی می گوید، عرض کردم:
«جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ فِی شِیعَتِکَ وَ مَوَالِیکَ قَوْماً یَتَحَمَّلُونَ عُلُومَکُمْ وَ یَبُثُّونَهَا فِی شِیعَتِکُمْ فَلَا یَعْدَمُونَ عَلَی ذَلِکَ مِنْهُمُ الْبِرَّ وَ الصِّلَةَ وَ الْإِکْرَامَ فَقَالَ علیه السلام لَیْسَ أُولَئِکَ بِمُسْتَأْکِلِینَ إِنَّمَا الْمُسْتَأْکِلُ بِعِلْمِهِ الَّذِی یُفْتِی بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لَا هُدًی مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِیُبْطِلَ بِهِ الْحُقُوقَ طَمَعاً فِی حُطَامِ الدُّنْیَا؛(3) به فدایت شوم، در بین شیعیان و دوستان شما گروهی هستند که علوم شما را فرا گرفته و در بین شیعیان ترویج می کنند، شیعیان هم نسبت به آنان در صله و اکرام و نیکی کوتاهی نمی کنند.
______________________________
1. همان، ج2، ص158.
2. همان، ج2، ص 78.
3. همان، ج2، ص116.
امام علیه السلام فرمودند: اینان روزی خور به علم نیستند، کسانی به علم خود روزی می خورند که بدون علم و هدایتی از جانب خداوند عزوجل فتوی می دهند تا برای رسیدن به مطامع ناپایدار دنیوی حقی را باطل کنند.»
در روایت دیگری فضل ابن ابی قرّه می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم که اینان می گویند درآمد معلّم حرام است. حضرت فرمودند:
«کَذَبُوا أَعْدَاءُ اللَّهِ إِنَّمَا أَرَادُوا أَنْ لَا یُعَلِّمُوا الْقُرْآنَ وَ لَوْ أَنَّ الْمُعَلِّمَ أَعْطَاهُ رَجُلٌ دِیَةَ وَلَدِهِ لَکَانَ لِلْمُعَلِّمِ مُبَاحاً؛(1) دشمنان خدا دروغ گفتند، اینها می خواهند قرآن آموزش داده نشود. اگر مردی به معلّم دیه فرزندش را بدهد، برای معلم مباح است.»
اگر چه بین این دو دسته روایت در نگاه ابتدایی تنافی احساس می گردد، لیکن هیچ تنافی بین آنها نیست. از روایات دسته اوّل فهمیده می شود که مبلّغ نباید برای بیان معارف دین اجرت طلب کند، اما دسته دوم می گوید: اگر مبلّغ شرط اجرت نکرد، ولی مردم خود به او صله داده، اکرام کردند و یا وجهی به او پرداختند، گرفتن آن بلا اشکال است.
در تهذیب نیز همین جمع دلالی ذکر شده و بیان گشته است.
بدان امید که همگی از روی اخلاص و فقط برای رضای الهی، بدون هیچ پیش شرطی به نشر معارف دین پرداخته و برای حل مشکلات زندگی فقط بر او توکّل کنیم که (وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ)؛(2) «هرکس بر خدا توکّل کند، کفایتش خواهد کرد.»
______________________________
1. الکافی، ج 5، ص121.
2. طلاق/ 3.
 
مبلغان - مهر و شهریور 1385، شماره 82 


::
 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2909997
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396