...از مقدمه می پرهیزیم و به اصل مطلب می پردازیم!
از نشانه های خلوص در مدّاحی امروز، یکی این است که خیلی از مدّاحان - بویژه جوانان که هنوز با برخی از دلبستگی های دنیایی دَمْ خور نشده اند، برای حفظ خلوص، حاضر نیستند در غیر مجلس تاریک بخوانند.
* حکایت (شهرت، عواقب دارد!)
دیدیم که یکی از مدّاحان بیرون مجلس هیأت ما ایستاده بود. هرچه پیغام و پس غام (!) می دادیم که مجلس دارد لنگ می شود، ایشان وارد مجلس نمی شد و می گفت تا مجلس را تاریک نکنید، وارد نمی شوم!
از دیگر نشانه های خلوص مدّاحان امروز این است که شعر را از رو می خوانند، تا کسی فکر نکند می خواهند مهارت خودشان را در مدّاحی به رخ مستمعان بکشند! چرا که این حرکت ناشایست از درجه ی خلوص آنها می کاهد...
از دیگر نشانه ها این که هیچ گاه کتابی هم به دست نمی گیرند تا مبادا مستمع با دیدن کتاب خیال کند، مدّاح کتاب دست گرفته تا مستمعانش بفهمند چقدر او برای مدّاحی اش زحمت می کشد و خرج می کند و دست به جیب می شود!
* حکایت (مدّاحی که کتاب می خواند!)
یکی از مدّاحان که ناگهان خلوص از یادش رفته بود، دیدیم کتابی در دست گرفته آن هم کتاب مقتل. با تعجّب به او نگاه کردیم. او هم که متوجه نگاه معنی دار ما شده بود، با نگاه عاقل اندر سفیه به ما نگاه کرد و گفت: ما (!) بیش از ده سال است که کتابی در دست نگرفته ایم؛ اتفاقی شده که...
از دیگر نشانه های خلوص در مدّاحی امروز این است که هیچکدام از مدّاحان به خود اجازه نمی دهند مشکلات زندگی شان را با دیگران - به جز مدیر هیأت که محرم اسرار او هست - درمیان بگذارند؛ این وجود سفارش می کنیم اگر دیدید و شنیدید که مدّاح جوانی از طرح تعمیر ساختمان و تحمل هزینه ی زندگی و خرج چند سر عیال، پوشک بچه و...صحبتی کرد، آن را به حساب بی توجهی او نسبت به مناسبت های ماه بگذارید و اصلا این موضوع ربطی به پاکت ندارد!
از نشانه های دیگر خلوص مدّاحان - بویژه جوانان - در مدّاحی امروز این است که کمتر هیأتی - و بویژه مدیر هیأت - از ایشان حرف پاکت شنیده است. اصولا «پاکت» - حتّی لفظ آن - بر اندام مدّاح رعشه می افکند واو را سست عنصر جلوه می دهد. بنا براین اکثر مدّاحان کشور- بویژه جوانان که صرفا به عشق امیرالمؤمنین حیدر پرشور می خوانند - اصلا میانه ای با این موضوع ندارند و به هیأتی ها هم سفارش می کنیم با آوردن حرف پاکت، موجبات ایجاد زلزله در وجود آنان و اسباب ناراحتی شان را فراهم نکنند. ممکن است عده ای از ناباوران که تک و توک از مدّاحان آتویی گرفته باشند، حرف ما را باور نکنند؛ بنابر این برای آن که حرف ما به اثبات برسد، پیشنهاد می کنیم درجه ی خلوص مدّاح مورد نظرشان را اندازه بگیرند.
* روش اندازه گیری خلوص
(به کار بستن این شیوه را به بانیان، بیشتر سفارش می کنیم)
* هنگام دعوت از مدّاح، زمینه ی بحث پاکت گرفتن را از بین ببرید تا اصلا در این باره، بحثی پیش نیاید!
* یکی دو روز به پایان برنامه ی دهگی هیأت، سعی کنید تا چند روز غیب تان بزند!
* بعد از مدتی، مدّاح محترم را دوباره دعوت کنید.
* حالا حرف های او را خوب گوش دهید و رفتار او را تحلیل کنید تا به میزان خلوص او - ادعای ما - پی ببرید!
* حکایت (گشنگی مردیم!)
در مغازه ی یکی از مجلس گردان های مهم - که هیأت عریض و طویلی راه انداخت و مدّاحان معروف و پرشور و پرهیاهو را دعوت کرد- نشسته بودیم. داشت در برابر ما پیام های تلفنی خود را مرور می کرد. اتفاقی این پیام ضبط شده بود(جالب است شما هم بشنوید!)
«حاجی! چی شد این خرج دهه؟! ناهار ما؟! گشنگی مردیم! قسطی هم رسیده بود، دیگه تموم شده بود! مگه سال دیگه نمی خوای مجلس بگیری...»
این پیام ادامه داشت امّا ما برای آن که اعتمادمان به حرفهایی که زدیم، از دست نرود، گوشهایمان را گرفتیم!
* این ها که نوشتیم حکایت نبود، ولی این ها هم خود، حکایتی است!
منبع : خیمه > آذر 1382- شماره 9
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2899442
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396