گوشه اى از راههاى نزدیك شدن به اخلاص در نیّت و عمل ، از این قرار است :
1- توجّه به ارزشها
كسانى كه جنس خود را ارزان مىفروشند. یا جنس را نمىشناسند كه آهن است یا طلا، ابریشم است یا پنبه. یا مشترى را نمىشناسند، یا قیمت بازار را نمىدانند و از نرخ رایج، بى خبرند.
قرآن، براى آنكه انسان، خود و اعمالش را بیهوده تباه نسازد. در هر سه زمینه راهنمایى كرده است:
امّا «جنس»: قرآن، انسان را خلیفه خدا و عصاره خلقت و هدف آفرینش مىداند كه ارزش والایى دارد.
امّا «مشترى»: خود خداوند است(258) كه اعمال شایسته انسان را مىخرد و بر خریداران دیگر، از چند جهت امتیاز دارد:
الف) گران مىخرد. (به بهاى بهشت)
ب) كارهاى اندك را هم مىپذیرد. «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ»(259)
ج) براى نیّتهاى خیر هم پاداش مىدهد.
د) كارهاى فاسد وزشت را مىپوشاند وخوبىها را نمودار مىكند. «یَا مَنْ اَظْهَر الجمیلَ و سَتَر القَبیحَ»
امّا «نرخ»: قیمت انسان، بهشت و رضوان الهى است و هر كه خود را به كمتر از این بفروشد ضرر كرده و به تعبیر قرآن، گنهكاران خود را باخته و ضرر كردهاند. «خسروا انفسهم»
و قرآن بارها از كسانى كه در مسیر گمراهىاند، با تعبیر «فَمارَبِحَتْ تِجارَتُهُم» یاد كرده، یعنى تجارتشان، سود نبخشیده است.
امام على علیه السلام هم مىفرماید: «لبِئسَ الْمَتْجَرُ اَنْ تَرَى الدّنیا لِنَفْسِكَ ثَمَناً»(260)
چه بد تجارتى است، اینكه «دنیا» را نرخ و قیمت خودت بدانى...!
آرى، اگر انسان به قیمت خویش آگاه باشد، حاضر نیست براى غیر خدا كار كند.
2- فكر در آفرینش
تفكّر بیشتر در آفرینش، شناخت ما را به عظمت و قدرت خدا مىافزاید و در نتیجه، كارها را براى او انجام مىدهیم و به اخلاص نزدیكتر مىشویم.
3- توجّه به صفات خدا
اوصاف خداى متعال را دانستن و آنها را زمزمه كردن و در ذهن، زنده نگاه داشتن، سبب توجّه به او و قطع نظر از غیر او مىگردد و انسان را كم كم خدایى مىكند، مثلاً دقت و توجّه به اسامى و اوصاف خدا در دعاى «جوشن كبیر» مفید است.
4- توجّه به نعمتها
شناخت نعمتهاى خداوند و توجّه به آنها، انسان را شیفته خدا مىسازد و دل را خانه عشق الهى مىسازد «وَالَّذینَ آمنوا اَشَدُّ حُبّاً لِلّه» و از همین رو، در دعاهاى اسلامى و مناجات معصومین، به بیان و یاد این نعمتها پرداخته شده است. از جمله در عاى «ابوحمزه ثمالى»، امام سجّاد علیه السلام به یكایك نعمتها اشاره مىكند:
خدایا! كوچكى بودم كه بزرگم كردى
ذلیلى بودم كه عزّتم بخشیدى
جاهلى بودم كه آگاهم كردى
گرسنهاى بودم كه سیرم ساختى
برهنهاى بودم كه مرا پوشانیدى
گمراهى بودم كه هدایتم نمودى
فقیر بودم، بى نیازم كردى
بیمار بودم، شفایم بخشیدى
گناه كردم، پوشاندى
و... نعمتهاى فراوان دیگر. امام حسین علیه السلام هم در دعاى عرفه به ذكر نعمتهاى حق مىپردازد تا از این راه، عشق الهى در دل زنده شود و انسان عاشق خدا، جز براى او و رضاى خداوند، كار نكند وبه اخلاص نزدیك شود.
5 - توجّه به سود قطعى
آنان كه براى دنیا و غیر خدا تلاش مىكنند، شاید به مقصود برسند و شاید هم نرسند. ولى كسانى كه براى خدا و آخرت كار مىكنند، سود و نتیجه كارشان قطعى است.
قرآن مىفرماید: «وَمَنْ أَرَادَ الْأَخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِكَ كَانَ سَعْیُهُم مَّشْكُوراً»(261)
هر كس در پى آخرت باشد و تلاش خود را براى آن قرار دهد در حالى كه با ایمان باشد، چنین كسانى از تلاششان قدردانى مىشود و به پاداش و آرزوى خود مىرسند.
پس تلاش و عبادت براى خدا، به یقین نتیجه بخش است.
6- توجّه به بى ارزشى دنیا
كسانى هدفهاى دنیوى و غیر الهى دارند كه دنیا در نظرشان بیش از آنچه كه باید، ارزش دارد. در صورتى كه براى افراد بصیر، دنیا در مقابل آخرت و مردم در برابر خدا، چندان ارزشى ندارد كه براى آن كار كنند. تعبیراتى در قرآن است كه بى ارزشى و فریبندگى و جلوههاى زودگذر و غرور آفرینى دنیا را به یاد مىآورد و از دنیا، به عنوانهایى همچون: «مَتاعُ الغُرور»، «لَعِبٌ و لَهوٌ»، «زَهْرة الْحیاةِ الدُّنیا» و «مَتاعُ الدُّنیا قَلیلٌ» یاد مىكند. این گونه تعبیرات، از كسى است كه آفریدگار هستى است و به ماهیّت دنیا بهتر از دیگران واقف است. كسى مىتواند به اخلاص دست یابد كه فریفته و مفتون دنیا و علاقمند به آن نباشد.
7- توجّه به ناتوانى مخلوقات
قدرت مطلق از آن خداست و همه كارها به دست اوست. بنابراین كسى غیر از خدا شایسته آن نیست كه مورد توجّه قرار گیرد و عبادتها براى جلب نظر غیر خدا انجام شود.
به تعبیر قرآن، معبودهاى باطل، حتّى از آفریدن یك مگس ناتوانند.(262) و نیز در ناتوانى بشر مىگوید: اگر روزى آبها خشك شود و زمین را هر چه حفر كنید به آن نرسید، كیست كه براى شما آب گوارا آورد؟(263) و اگر خدا شب را براى شما همیشگى بسازد، كیست كه برایتان نور و روشنایى آورد؟ یا اگر روز را براى شما همیشگى كند، كیست كه برایتان شب آرام بخش آورد؟(264)
حتّى شریكانى كه براى خدا قرار داده شده، نه در دنیا و نه در آخرت. كارى از آنان ساخته نیست و كسانى كه غیر خدا را پرستیدهاند، در قیامت به حسرت گرفتار خواهند شد، چرا كه به راضى ساختن كسانى پرداختهاند كه ناتوان و بى تأثیر بودهاند.
بعلاوه، راضى ساختن خداى یكتایى كه «سریع الرضا» است، بسى آسانتر از راضى ساختن خدایان متعدّد و معبودهاى بیشمار است و هر كس غیر از خداى یكتا را در نظر داشته باشد، گرفتار دشوارىهاى بسیار است.
8 - عبرت از دیگران
بسیارى از آنان كه توجّه به غیر خدا كردند و در پى معبودهاى پوشالى بودند، به سرنوشت شوم و دردناكى گرفتار شدند كه توجّه به سرگذشت عبرتآموز آنان، مىتواند انسان را به اخلاص برساند و بى اعتبارى غیر خدا را روشن مىسازد.
پسر نوح، كه از خداوند روىگردان شد وتكیه بهكوه كرد كه با رفتن بر فراز آن، از موج و طوفان رها شود، ولى در كام امواج، غرق شد.
قارون كه به دعوت حقّ حضرت موسى بى اعتنایى كرد و به ثروتهاى كلان خود مغرور شد، ولى زمین او را در كام خود كشید و هیچكس از هوادارانش نتوانستند او را یارى كنند: «فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ یَنصُرُونَهُ»(265)
ثروتمندان و باغداران مرفّه بسیارى، همه آنچه را جمع كرده بودند، گذاشتند و رفتند و از آن همه اندوختهها، كمكى به آنان نرسید: «كَم تَرَكُوا مِن جَنّاتٍ وَ عُیون وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِیمٍ»(266) چه بسا باغها و چشمهها و مزرعهها و جایگاههاى عالى را گذاشتند و رفتند.
چه بسیار ریاكارانى كه مدّتى فریبكارانه، خود را مخلص و پرهیزكار نشان دادند، ولى خدا، ماهیّت آنان را آشكار ساخت و رسوا شدند: «وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ»(267) آنچه را پنهان مىكردید، خدا آشكار مىكند.
آنان كه با ریا و تظاهر، مىخواهند كلاه سر مردم بگذارند و خدا را فریب دهند، مكر الهى دامنگیرشان مىشود و دستشان رو مىگردد. نمونههاى فراوانى از چنین افراد را مىشناسیم. سرگذشت آنان نیز عبرتآموز است، تا انسان اخلاص داشته باشد و از ریا وفریب، بپرهیزد.
9- توجّه به سرانجام ریا كار در آخرت
آنچه تاكنون گفته شد، بیشتر عواقب و نكات مربوط به دنیا بود. سیماى شرم آور و رسوایى بزرگِ ریاكاران در قیامت، بسیار دشوارتر و عبرت انگیزتر است. قرآن، دوزخ و ویل جهنم را براى نمازگزاران ریاكارى مىداند كه نسبت به نماز، سهل انگارى مىكنند.(268)
در حدیث است كه در قیامت، ریاكار را با چهار نام، صدا مىزنند: كافر، فاجر، غادر، خاسر.
كافر، از آن رو كه از جهت عقیده، خدا را نادیده گرفته است.
فاجر، از آن جهت كه كار براى غیر خدا، خروج از مرز عبودیت و بندگى و هدف آفرینش است.
غادر، به آن سبب كه با این خصلت، حیله گرى كرده است.
خاسر، چرا كه از نظر نتیجه، عمرى را از دست داده و چیزى به كف نیاورده است.
سپس به او مىگویند: اعمالت تباه گشت و پاداشى در كار نیست، امروز، مزد خود را از كسانى دریافت كن كه براى رضاى آنان كار مىكردى.(269)
پس، توجّه به حسرت ریاكاران در روز قیامت، انسان را به مرز اخلاص نزدیك مىكند.
258) اشاره به آیه: ان الله اشترى من المؤمنین اموالهم و انفسهم.
259) زلزال، آیه 7.
260) نهج البلاغه، خطبه 32.
261) اسراء، آیه 18.
262) حج، آیه 73.
263) ملك، آیه 30.
264) قصص، آیه 71 و 72.
265) قصص، آیه 81.
266) دخان، آیه 26.
267) بقره، آیه 72.
268) ماعون، آیه 5 و 6.
269) سفینةالبحارج 1، ص 499.
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2899745
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396