| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
نشانه ‏هاى اخلاص
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 6 اسفند 1391 

 بسیارند كسانى كه خود را در نیّت و عمل «مخلص» مى‏دانند، ولى اگر خوب بررسى كنند، نیّت‏ هاى غیرالهى را در كارهایشان خواهند شناخت. از این رو به بعضى نشانه‏ هاى اخلاص، بر مبناى قرآن و حدیث اشاره مى‏ كنیم :

 1- بى‏ توقعى از دیگران‏
 نمونه‏اى را كه در قرآن كریم در این باره یاد مى‏كند، افطارى دادن حضرت على و فاطمه علیها السلام است. امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام در كودكى بیمار شدند. پیامبر صلى الله علیه وآله و جمعى از اصحاب به عیادت رفتند و به على علیه السلام پیشنهاد كردند كه براى شفاى آن دو، نذر كنند. نذر كردند كه اگر شفا یابند، سه روز روزه بگیرند. خداوند آن دو فرزند را شفا داد. على و فاطمه علیها السلام در وفاى به نذر، روزه گرفتند. آن بزرگواران، خود به زحمت نانى براى خویش در خانه مى‏پختند. هنگام افطار در اولین روز، بینوایى به در خانه آمد. آنان غذا و نان خود را به او دادند و خود، با آب افطار كردند. روز دوّم و سوّم هم این ماجرا تكرار شد. خانواده كه سه روز، بى غذا روزه گرفته بودند، با رنگ پریده خدمت پیامبر رسیدند.
 سوره دهر درباره آنان نازل شد كه اشاره به این عمل خالصانه دارد: «إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنكُمْ جَزَآءً وَلَا شُكُوراً»(277) ما شما را بخاطر خدا، اطعام مى‏دهیم و از شما هیچ پاداش و سپاسى نمى‏خواهیم.
 آنان، با اخلاص و بخاطر خدا، اطعام كردند، اطعام و بخششى كه جزء خصلت و روحیه آنان بود، غذاى مورد علاقه خود را دادند، از تكرار مهمان یا سائل، خسته و ناراحت نشدند و هیچ توقع و چشمداشت تشكّر هم از آنان نداشتند.
 انسان ممكن است گاهى بدون پول، كار كند ولى مایل باشد كارش در جامعه مطرح باشد.
 گاهى با زبان مى‏گوید كه توقّع پاداش ندارد ولى در دل، مى‏خواهد.
 گاهى اگر از كار خوب و فعالیت هایش قدردانى نمى‏شود، دلسرد و ناراحت مى‏شود و اگر به تناسب مقامش از او احترام به عمل نمى‏آید، دلگیر مى‏گردد.
 این‏ها نشانه‏هاى عدم اخلاص است. مخلص، كسى است كه انتقاد یا تمجید مردم در عمل به تكلیف او، بى تأثیر باشد و انسان به وظیفه عمل كند، چه بدانند و تشكّر كنند، یا بى خبر باشند و ناسپاس.

 2- توجّه به تكلیف، نه عنوان‏
 نشانه دیگر اخلاص، آنست كه انسان در عمل، دنبال كارى برود كه ضرورى و تكلیف است و بر زمین مانده، هر چند پول و عنوان و شهرت در آن نباشد و براى انسان، رفاه و درآمد و اعتبار اجتماعى فراهم نیاورد. مثل خدمت در مناطق محروم یا روستاها و محیطهاى كوچك و دور دست و بد آب و هوا، یا پرداختن به كارهاى لازمى كه نمود اجتماعى چندانى ندارد، ولى وظیفه است.
 زمانى در جوانى دو كلاس براى كودكان و جوانان داشتم. در مسیر راه، اگر جوانان به من ملحق مى‏شدند، احساس غرور مى‏كردم، ولى وقتى كودكان به دنبالم مى‏افتادند، كمى احساس كوچكى مى‏كردم. از بازارچه‏اى عبور مى‏كردیم. پیرمرد بیسوادى از یك مغازه بیرون آمد و به من گفت: آیا براى خدا درس مى‏دهى؟ من هم به اطمینان این كه پول نمى‏گیرم، گفتم: آرى. گفت: اگر براى خدا درس مى‏دهى، خداى بچه‏ها با خداى بزرگسالان و جوانان یكى است و اگر به تو مى‏گویند معلّم بچه‏ها و قصّه گوى كودكان، نباید ناراحت شوى.
 كلام آن پیرمرد را، یك ارشاد الهى مى‏دانستم كه به من الهام مى‏داد: خداى بزرگان و گمنامان، یكى است. كاش به جایى برسیم كه شركت در جلسات معروف و غیر معروف، تحصیل نزد افراد مشهور یا گمنام، خدمت در مراكز با نمود و بى نمود، تدریس مراحل ساده و ابتدایى یا سطوح عالى و نهایى براى ما یكسان باشد و عزّت را از خدا بخواهیم، نه از پول و شهرت و لباس و كفش و كلاه و مقام...!

 3- پشیمان نشدن از كار
 كسى كه براى خدا كار مى‏كند و از دیگران انتظارى ندارد، هرگز از كارش پشیمان نمى‏شود، زیرا چون براى خداوند كار كرده، اجر خود را برده است، چه نتیجه دنیایى و مطلوب بدهد یا نه.
 اگر بخاطر خدا براى دیدار مؤمنى یا عیادت بیمارى رفتید، و در منزل نبود یا امكان دیدار فراهم نشد، پشیمان نمى‏شوید، چون ثواب خویش را برده‏اید.
 اگر ما هر روز، از احترام‏ها، پذیرایى‏ها، خدمت‏ها و همكارى‏ها پشیمان مى‏شویم، باید در «قصد قربت» خود، تجدید نظر كنیم.
 4- یكسانى استقبال یا بى‏اعتنایى مردم‏
 در انجام وظیفه، براى اهل اخلاص، تفاوتى نمى‏كند كه مردم از او استقبال كنند یا با بى اعتنایى برخورد نمایند. ستایش و انتقاد در نظر آنان یكسان مى‏باشد. اگر كسى از استقبال مردم شاد شود و از بى اعتنایى شان دلسرد گردد، نشان ضعف اخلاص است. البته ممكن است كسى توجیه كند كه خوشحالى من از آن جهت است كه مردم دور حق جمع مى‏شوند و ناراحتى‏ام از سردى مردم نسبت به دین و ایمان است، ولى گذشته از این توجیه، باید دید در دل چه مى‏گذرد.
 امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است:
 «للمرائى ثلاثُ عَلامات: یَكْسَلُ اذا كانَ وَحْدَهُ وَ یَنْشَطُ اِذا كانَ فىِ النّاسِ، وَ یزیدُ فى العَمَل اِذا اُثِنَى عَلیِه وَ یَنْقُصُ اِذا ذُمَّ»(278) ریاكار، سه نشان دارد: وقتى تنهاست، با كسالت و بى حالى است، وقتى با مردم است، نشاط (در عبادت و عمل) پیدا مى‏كند، اگر تعریفش كنند، كار بیشترى مى‏كند، و اگر بدگویى كنند، كم كارى مى‏كند.
 خداوند، مارا از این بیمارى خطرناك، مصون دارد و همچون پزشكانى نباشیم كه با مرضى از دنیا مى‏روند كه خود، متخصّص درمانِ آنند! و چنین مباد كه ما درباره اخلاص بنویسیم ولى خود، با ریا و شرك از دنیا برویم.

 5 - تداوم انگیزه و عمل‏
 انسان مخلص، ساخته وظیفه و تكلیف الهى است، نه ساخته جوّ و شرایط و صرف این و آن. بنابراین آنچه را كه تكلیف اوست، به طور مستمر و یكنواخت انجام مى‏دهد و از تكرار آن عمل، حتى براى هزارمین بار، خسته نمى‏شود. ممكن است بخاطر ضعف جسم یا پیرى، كمتر كار كند، ولى نشاطش و انگیزه‏اش تغییر نمى‏كند.

 6- مانع نبودن مال و مقام‏
 براى افراد با اخلاص، مال و مقام، مانع انجام وظیفه نیست. حتى «خود» را هم فداى تكلیف مى‏كند و در این مسیر، از خواسته‏هاى خود نیز مى‏گذرد. اگر دلبستگى به مال و مقام و خویشان و دوستان مانع انجام وظیفه باشد، اخلاص رخت برمى‏بندد. قرآن مى‏گوید:
 اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و خویشاوندان و اموال و تجارت و خانه‏هاى دلپسند، در نظر شما از خدا و پیامبر و جهاد در راه خدا، محبوب‏تر باشد، منتظر قهر و عذاب الهى باشید.(279)
 انسان مخلص، اسیر مكان و زمان و قیافه و همسر و مسكن و خود نیست و فقط رضاى الهى را مى‏بیند.
 مى‏گویند: اسب سوارى به جوى آبى رسید. هر كارى كرد و هر چه شلاّق زد، اسب قدم در آب نگذاشت. خود وارد آب شد و افسار اسب را كشید، باز هم نیامد، حكیمى آنجا بود، گفت: سوار بر اسب شو با چوب و بیلى كه دارى آب را گل آلود كن تا اسب عبور كند. او چنان كرد و اسب به راحتى از آب گذشت.
 اسب سوار دلیل آنرا پرسید. آن مرد حكیم گفت: اسب كه عكس خود را در آب زلال جوى مى‏دید، حاضر نبود پا روى خودش بگذارد. ولى چون گل آلود شد، عبور كرد...!
 آرى... كسانى كه خودبین باشند و علاقه به مال و مقام و فرزند و شغل برایشان مطرح باشد، نمى‏توانند مخلص باشند، چون در مسیر اخلاص، باید از همه چیز گذشت.

 7- یكى بودن ظاهر و باطن‏
 انسان ممكن است در شرایطى یا نزد كسانى، نوعى تظاهر نشان دهد و كارهایى كند كه مخالفِ وضع درونى و شخصى‏اش باشد. یا اگر تنها باشد و در خلوت، به گونه‏اى باشد كه در حضور دیگران از آن پرهیز مى‏كند. این نوعى ریا مى‏باشد. البته رعایت ادب، مسئله دیگرى است.
 على علیه السلام مى‏فرماید: «مَنْ لَمْ یَخْتَلِف سِرُّهُ وَ عَلانیّتهُ وَ فِعلُه و مقالَتُه فَقَدْ اَدّى‏ الامانَةَ وَ اَخْلَصَ العِبادةَ»(280)
 كسى كه ظاهر و باطنش یكسان و گفته و عملش هماهنگ باشد، امانت الهى را ادا كرده و عبادت را خالص انجام داده است.
 انسان با اخلاص، بدون در نظر گرفتن پسند و رضایت این و آن، به وظیفه عمل مى‏كند و در راه خدا، از هیچ ملامتى هم نمى‏ترسد: «یُجَهِدُونَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَا ئِمٍ»(281)

 8 - نداشتن تعصّب گروهى‏
 اخلاص، انسان را به تلاش همیشگى و همه جایى و خستگى‏ناپذیر وامى‏دارد. ولى بدون اخلاص، گاهى گرایش‏هاى باندى و گروهى در كار است. اگر آن وابستگى و عضویّت در یك گروه باشد، فعّال و با نشاط است و اگر از آن مدار خارج شد، نشاط قبلى را از دست مى‏دهد، حتى ممكن است منزوى و گوشه گیر یا حتّى مخالف شود و كار شكنى كند. انسان با اخلاص، در انحصار باند و تشكیلات خاصّ نیست و تعصّب گروهى نمى‏ورزد و اگر گروهى را باطل تشخیص داد، از آنان كناره مى‏گیرد و از گروه پرستى و تعصّبات شرك‏آمیز قومى، قبیلگى و منطقه‏اى و حزبى (كه با ورح اخلاص ناسازگار است) دور مى‏شود.
 قرآن مى‏فرماید: وَقَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَرَى‏ عَلَى‏ شَى‏ءٍ وقَالَتِ النَّصَرَى‏ لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَى‏ شَی‏ءٍ (282)
 یهود نژاد پرست، نصارا را بى ارزش مى‏دانست و نصاراى متعصّب، یهود را پوچ مى‏دانست.
 البته اگر حزب یا گروه و تشكیلاتى حق بود، باید از آن حمایت كرد.
 منظور این است كه نباید باطل خود را حق دید و حق دیگران را باطل پنداشت.

 9- استقبال از كارهاى انجام نشده‏
 اگر اخلاص و دلسوزى در كار باشد، انسان دنبال كارهاى لازم و زمین مانده مى‏رود كه خلاء آن محسوس است و كسى نیست كه انجامش دهد، چون نام و نانى ندارد یا مهمّ به حساب نمى‏آید.
 براى ساختمان، شیشه و قفسه و پرده هم لازم است، حمام و دستشویى هم.
 در یك سفره، هم غذا و گوشت و... لازم است، هم نمك. افراد با اخلاص، از انجام كارهاى زمین مانده ابایى ندارند و به كوچكى و بزرگى آن هم نمى‏نگرند و معتقدند گاهى خداوند، به كارهاى خوب كوچك، بركت و آثار بزرگى مى‏بخشد.
 علامه طباطبایى (ره) وقتى از حوزه علمیه نجف به قم آمد، دید كه درس فقه و اصول بسیار است ولى درس تفسیر و فلسفه گفته نمى‏شود. شروع به تدریس این دو علم كرد. هر چند عدّه‏اى از روى خیرخواهى، اعتراض مى‏كردند كه این كار، با شأن مرجعیّت آینده سازگار نیست ولى او، بنا به تشخیص نیاز و مصلحت حوزه، به تفسیر و فلسفه پرداخت و «المیزان» را تألیف كرد.
 آرى... لطف خداوند، به اخلاص افراد است، نه عنوان.

 10- انصراف از خطا
 آنكه در كار اشتباه خود، سماجت و پافشارى مى‏كند مخلص نیست. فرد با اخلاص، اگر تشخیص داد كه كار و راه بهترى وجود دارد. از مسیر خطا منصرف مى‏شود و یا كار را به كاردان‏تر وامى‏گذارد.
 بسیارند كسانى كه مدّتى راه خطا مى‏روند، ولى وقتى برایشان خطاى آن آشكار شد، حاضر نیستند دست بردارند و آنرا نوعى عقب‏گرد و شكست مى‏پندارند. در حالى كه اصرار بر خطا، شكست بزرگترى است. افراد مخلص، روح بلند و سعه صدر دارند و بزرگ منشى آنان، مانع تن دادن به پستى‏ها و حقارت‏ها مى‏شود.

 277) انسان، آیه 9.
278) محجةالبیضاء، ج 6، ص 144.
279) توبه، آیه 23.
280) نهج البلاغه، نامه 26.
281) مائده، آیه 54.
282) بقره، آیه 113.



::
 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2899055
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396