خدا برتر و بزرگتر از فكر و خیال ما و برتر از توصیف با قلم و بیان ماست. عظمت او، فراتر از درك و شناخت تصوّر ماست.
هر چه را اراده كند، در همان لحظه انجام مىگیرد. فرمانش مطاع است. پدیدهها و انسان را از نیستى به وجود آورده، همه را روزى داده، هدایت كرده، بازگشت همه به سوى اوست و جان وهستى همه جانداران و جمادات، در دست قدرت اوست. اوست كه عزّت مىبخشد و ذلیل مىكند، بى نیاز است و همه به او محتاجند. انسانها را در رحم مادران، تصویرگرى مىكند، غرائز هدایتگر را در فطرت آنها به ودیعت مىگذارد، بیمارىها را شفا مىدهد، ناتوانان را توان مىبخشد، همه چیز مردنى و فانى است مگر ذات او. در قیامت، حساب و كتاب و پاداش و كیفر همه، با اوست. آنروز معلوم خواهد شد كه همه كاره اوست و دیگران را كارى ساخته نیست و آنانكه به درگاه غیر او روى آوردهاند، باخته و زیان كردهاند...(288)
نمازمان با نام چنین خداى عظیمى شروع مىشود.
پس از نیّت، تكبیرةالاحرام مىگوییم ووارد نماز مىشویم....
«اللّه اكبر!»
اللّه اكبر، شعار برترى و اعتلاى مكتب و عقیده ماست.
نماز، با «اللّه اكبر» شروع مىشود و با «رحمةالله» ختم مىگردد.
نمازى كه هم توجّه قلبى دارد، هم توصیف و ثناى زبانى دارد، هم حمد و ذكر را با گوش مىشنویم، و هم با اندام و حركات اعضاء به عبادت مىپردازیم.
نمازى كه با نام «اللّه» آغاز مىشود، نه مثل بت پرستان و مسیحیان و طاغوتیان، كه با نام بت، یا نام عیسى علیه السلام یا طاغوتها و شاهان، كار را شروع مىكنند.
نمازى كه همراه با اللّه اكبر است، و این شعار، كه خط بطلان بر باطلها و قدرتهاى پوچ مىكشد، در طول نمازهاى واجب و مستحب روزانه، هشتاد و پنج بار تكرار مىشود و پیش از نماز و پس از نماز هم، با عناوین مختلف، به صورت مستحب، بازگو مىشود.
و این شعار، در طول نمازها تكرار مىشود و رمز رشد و تربیت ما در ابعاد معنوى، در سایه همین تكرارهاست.
خدا، بزرگتر از همه چیز است.
بزرگتر از آنكه با دیگران مقایسه شود وبا حواس ظاهرى درك شود.
بزرگتر از هوسهاى ما و حرفهاى دیگران و وسوسههاى شیطان و جلوههاى دنیا.
اگر خدا در نظر ما بزرگتر باشد و «اللّه اكبر» از عمق جانمان و از روى ایمان و باور، برآید، دیگر دنیا و جاذبههایش، قدرتها و جلوههایشان، در نظر ما كوچك و بى جلوه خواهد شد.
رضاى او، در نظر ما از هر چیزى برتر خواهد بود.
امام صادق علیه السلام مىفرماید: همین كه در شروع نماز، تكبیر مىگویى، باید تمام هستى نزد تو كوچك باشد، جز «او». وگرنه، خطاب مىشود: تو دروغگویى!
اگر در فكر نمازگزار، چیز دیگرى بزرگ باشد، دروغگو به حساب مىآید، همانگونه كه منافقان به زبان، به پیامبرى رسول خدا صلى الله علیه وآله گواهى مىدادند، ولى به حرف خود ایمان نداشتند. خداوند آنان را دروغگو نامید: «وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَفِقِینَ لَكَذِبُونَ»(289) چرا كه اینگونه دوگانگى زبان و عقیده، نوعى نفاق است. از این رو، امام صادق علیه السلام مىفرماید: خداوند به چنین نمازگزاران خطاب مىكند: «اتَخْدَعُنى؟ وَ عِزَّتى وَ جَلالى لاحْرِمَنّكَ حَلاوَةَ ذِكرى لاحْجَبنَّكَ عَنْ قُربى وَالْمَسَرَّةَ بمناجاتى»(290)
آیا با من حیله و نیرنگ مىكنى؟ سوگند به عزّت و جلال خودم، شیرینى ذكر و یاد خود را از تو مىگیرم و تو را از مقام قرب خویش و لذّت مناجاتم، محروم مىكنم.
مرحوم فیض كاشانى پس از نقل این حدیث، مىگوید:
هرگاه در نماز، حلاوت و شیرینى مناجات را یافتید، بدانید كه تكبیر شما مورد قبول و تصدیق خداوند متعال است، و اگر چنین نبود، بدانید كه خداوند شما را از درگاه خویش رانده و گفته شما را تصدیق نكرده و مارا دروغگو مىداند.(291)
آرى... خدا بزرگتر است. بزرگتر از همه گفتنىها و نوشتنىها و اندیشهها...
كسى كه چنین عقیده داشته باشد، همه چیز در نظر او كوچك مىشود، ومثل رهبر انقلاب (قدس سرّه) حتى به آمریكا هم مىگوید: هیچ غلطى نمىتواند بكند.
مگر نه اینكه هواپیما، هر چه بیشتر اوج بگیرد و بالا رود، خانهها و ساختمانهاى زمین، كوچكتر به نظر مىآید؟ آنكه خدا در نظرش مهم و عظیم باشد، جز خداوند، در نظرش بى مقدار، جلوه مىكند.
علىعلیه السلام این را از اوصاف اهل تقوا مىشمارد كه: «عَظُمَ الخالِقُ فى اَنْفُسِهم فَصَغُرَما دُوَنُه فى اَعْیُنِهم»(292)
288) همه اوصافى كه ذكر شده، برگرفته از آیات قرآن كریم است.
289) منافقون، آیه 1.
290) محجةالبیضاء، ج 1، ص 385.
291) همان.
292) نهج البلاغه، خطبه همام (وصف متقین).
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2901276
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396