| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
سوره حمد
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 6 اسفند 1391 

در هر نمازى، خواندن سوره حمد، ضرورى است. سوره‏اى كه مشتمل بر حمد خداوند بر نعمت‏هاى اوست. و بیان اوصاف پروردگار، و حاكمیّت او در روز قیامت، و هدایت‏طلبى از اوست، براى گام زدن در «راه راست». اینك به بیان نكاتى پیرامون فرازهاى این سوره مى‏ پردازیم:
    «بِسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِیمِ»
 با نام و یارى خداى بخشنده و مهربان، شروع مى‏كنیم:
 خدایى كه لطفش به همه است، مهرش همگانى و همیشگى است. دیگران، یا لطفى ندارند، یا همیشه ندارند، یا به همه ندارند، یا هدفشان مهربانى نیست. ولى خداوند، حتى آفریدنش بر اساس لطف و مهربانى است: «إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ»(293) اگر برخى مشمول رحمت پروردگار نمى‏شوند، بستگى به خودشان دارد.
 اگر آب دریا به توپى نفوذ نكرد، دریا تقصیرى ندارد، توپ، دربسته است.
 اگر نور خورشید، از دیوراى عبور نكرد، بخاطر عدم قابلیّت دیوار است نه نور.
 رحمت الهى گسترده است، ولى گاهى كسانى با كار و فكر باطل خود، رحمت را به روى خود مى‏بندند.
 بسم الله در اوّل هر كار، رمز عشق به خدا و توكّل بر او و استمداد از او و وابستگى به اوست.
 بسم الله، چنگ زدن و اعتصام، به نام الهام بخش خداوند، و گریز از وسوسه‏هاى شیطان است.
 بسم الله، در رأس تمام كتاب‏هاى آسمانى بوده،(294) و پیامبران نیز، شروع كارشان به نام اللّه بوده است.(295)این كار، انسان را در پناه و حفاظت خدا قرار مى‏دهد و آن كه به خدا پناهنده شود، به راه مستقیم، رهنمون مى‏شود: «وَمَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِىَ إِلَى‏ صِرَطٍ مُّسْتَقِیمٍ»(296)
 بسم الله، نشان بندگى خدا و وابستگى به اوست، یعنى اینكه: خدایا، تو را فراموش نكرده‏ام، در هر كارم با نام تو آغاز مى‏كنم، خود را بیمه مى‏سازم و به كمك تو شیطان را فرارى مى‏دهم.
 امام صادق علیه السلام فرمود: بسم الله، تاج سوره‏هاست.(297) و نشانه امان و رحمت است. و در اوّل سوره برائت كه بسم الله نیامده، چون برائت و بیزارى از كفّار است و این نباید همراه با رحمت باشد.(298) در حدیث است كه هر كار را، حتى نوشتن یك بیعت شعر را با بسم الله انجام دهید، و اینكه: هر كارى با یاد خدا نباشد، به اتمام نمى‏رسد.(299)
    «اَلْحَمْدُ ِللَّهِ رَبِّ الْعَلَمِینَ»
 حمد و ستایش، مخصوص خداوندى است كه همه جهانیان را پرورش مى‏دهد. براى پرورش جسم، نظام آفرینش و حركت زمین و خورشید و هوا و گیاه و دریا و نعمت‏هاى مادى را قرار داده است.
 و براى پرورش روح، انبیاء و كتاب‏هاى آسمانى و حوادث عبرت‏آموز تلخ و شیرین و... را قرار داده است.
 براى هدایت بشر، دین و قوانین استوار و مبتنى بر فطرت و متكّى به عقل فرستاده، زمین را خالى از حجّت قرار نداده و نعمت‏هاى بیشمار آشكار و نهانش را، بى دریغ و منّت، در اختیار انسان گذاشته است. اگر ذرّه‏اى دگرگونى و بى نظمى در سیر نظام هستى بروز كند، همه چیز به هم مى‏ریزد.
 نظام استوار ومتقن خلقت، در كوه‏ها وگیاهان واتم وكهكشان وآب وخاك وفصول سال وشب وروز، ودستگاه‏هاى بدن وغرائز گوناگون و هدایت‏هاى مختلف، همه مظاهر ربوبیّت او براى عالمیان است.
 هر یك از اجزاء بدن و اعضاى پیكر ما، چنان دقت و پیچیدگى و نظم شگفتى دارد كه بهت آور است. كیفیّت چشم وگوش وقلب و دستگاه تنفس ورگها واعصاب و حوّاس پنجگانه و... چنان است كه تدبیر عجیب الهى را نشان مى‏دهد.
 افسوس كه انسان، بجاى شكر، كفران مى‏كند.
 «وَكَانَ الْإِنْسَنُ كَفُوراً»(300)
 و به جاى قرب به خدا، اعراض مى‏نماید.
 «إِذَآ أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَنِ أَعْرَضَ»(301)
 و به جاى عشق و پرستش خدا، سرسختى و دشمنى مى‏كند.
 «فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ»(302)
 افسوس كه به جاى كرنش و خضوع، مغرورانه قد علم مى‏كند.
 «یَأَیُّهَا الْإِنسَنُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِیمِ»(303)
 و همینكه احساس بى نیازى كرد، سر به طغیان مى‏گذارد.
 «إِنَّ الْإِنسَنَ‏لَیَطْغَى‏ ، أَن‏رَّءَاهُ‏اسْتَغْنَى‏ »(304)
 و نعمت‏هاى الهى را، نتیجه تلاش خود مى‏پندارد.
 «إِنَّمَآ أُوتِیتُهُ عَلَى‏ عِلْم»(305)
 و بانگ‏هاى بیدار باش را به گوش جان نمى‏شنود.
 «وَإِذَا ذُكِّرُواْ لَا یَذْكُرُونَ»(306)
 این انسان ناسپاس، از همه افراد، بخاطر كمترین نیكى، سپاسگزارى مى‏كند، امّا خدارا كه «ولى نعمت» اصلى است، از یاد مى‏برد. افسوس كه انسان، راه گم كرده و چراغ فكر و فطرت را خاموش كرده، چشم و دل خود را بسته و به این و آن دل مى‏بندد و به جاى خدا، به قدرت‏هاى انسانى و شیطانى تكیه مى‏كند.
 جمله «الحمدللّه ربّ العالمین»، غفلت‏ها را از بین مى‏برد، نعمت‏ها را به یاد مى‏آورد و ما را متوجّه و متذّكر ربوبیّت الهى مى‏كند.
 خدا، ربّ عالمین است. پروردگار تمام هستى، تمام مخلوقات، و همه چیز: «وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَىْ‏ء»(307)
 ربّ همه چیز است، نه آنگونه كه در جاهلیّت مى‏پنداشتند و براى هر چیزى، یك «ربّ النوع» مى‏شناختند. خدا، همه موجودات و حیوانات و پدیده‏ها را تحت پرورش دارد، مالك و مدیر و مدبّر همه است، هم مى‏آفریند، هم اداره و تربیت مى‏كند.
    «اَلرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»
 سایه رحمت عام او، بر سر همه گسترده است، حتى رحمتش، بیش و پیش از غضب اوست: «سَبِقَتْ رَحمتُهُ غَضَبَه».
 براى خلافكاران، راه «توبه» قرار داده است، و متعهّد شده توبه را تا دم مرگ هم بپذیرد و توبه كنندگان را دوست مى‏دارد: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْتَوَّبِینَ»(308) و رحمت و بخشایش را بر خود، الزامى ساخته است: «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»(309) و همه را امیدوار ساخته و به رحمت خویش فراخوانده است: «لَاتَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً»(310)
 از مظاهر رحمت الهى، اینست كه حتى بدى‏ها را به خوبى تبدیل مى‏كند: «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَتٍ»(311)
 حتى تلخیها، بلاها وسختیها هم، بگونه‏اى رحمت است، تا انسان را از غفلت بیدار كند، به تكاپو وادار سازد. تحمّل مشكلات نیز براى اولیاء خدا شیرین است. چون در برابر تلخى‏ها، پاداش مى‏برند.
    «مَالِكِ یَوْمِ الدِّین»
 مالك روز جزا است. این صفت دیگرى است كه براى خدا ذكر شده و در پى انحصار حمد و ستایش براى خداوند، بیان شده است. انسان، بیشتر در سه مورد و حالت، تشكّر مى‏كند:
 1- توجّه به لطف گذشته‏
 2- توجّه به محبّت فعلى‏
 3- امید به لطف آینده‏
 با این حساب، همه ستایش‏ها باید از آن خدا باشد، چرا كه هم گذشته ما را تأمین كرده، هم در حال حاضر از نعمت‏ها و رحمت و لطف او برخورداریم و هم در آینده و قیامت، سر و كار ما با او و چشم امید ما به لطف و كرم اوست.
 او مالك است، مالك واقعى نه اعتبارى و موقّت و كم ارزش!
 انسان‏ها گرچه در دنیا، در تار و پود شرك‏هاى پیدا و پنهان اسیرند، ولى در قیامت، همه در خواهند یافت كه جهان و هر چه در آنست، از اوست و مالك هستى و فرمانرواى مطلق و حاكم حقیقى اوست: «وَالْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ»(312)
 در قیامت، از مردم سؤال مى‏شود: «لِمَنِ الْمُلْكُ الْیَوْمَ» حكومت، امروز از آن كیست؟
 مى‏گویند: «لِلَّهِ الْوَحِدِ الْقَهَّارِ»(313) از آن خداى یكتاى قهار و نیرومند.
 جمله مالك یوم الدین، انسان را به یاد حسابرسى قیامت مى‏اندازد، تا به حساب انسان نرسیده‏اند، انسان خود باید به حساب خود برسد.(314)
 امام سجاد علیه السلام وقتى به این جمله در نماز مى‏رسید، آنرا آنقدر تكرار مى‏كرد كه نزدیك بود روح از بدنش پرواز كند.(315)
 «دین»، به معناى «جزا» است. خدا، مالك روز جزا و پاداش است. در این سوره، هم به رحم الهى اشاره شده، هم به قهر و عدالت او، تا رمز تربیت صحیح، یعنى زیستن میان خوف و رجا و بكارگیرى «مهر» و «قهر» روشن شود.
    «إِیّاكَ نَعْبُدُ وَإِیَّاكَ نَسْتَعِینُ»
 تنها تو را مى‏پرستیم و تنها از تو یارى مى‏طلبیم.
 تا بحال، نمازگزار، عقاید خود را درباره مبدأ و معاد و اوصاف خدا، بر زبان آورد. پس، ثمره این عقیده باید «بندگى خالصانه» و استمداد از خداوند باشد.
 نمازگزار، حتّى اگر تنها باشد، جمله را به صورت جمع مى‏گوید، تا خود را در میان عبادت كنندگان قرار دهد. شاید عبادت ناقص او، میان عبادت كاملان وخالصان وآبرومندان، به‏حساب آید وقبول شود.
 تعبیر جمعى، این درس را مى‏دهد كه باید «من»ها «ما» شود، اساس عبادات، بخصوص نماز، بر پایه جماعت است و تك روى و انزوا و فردیّت بى ارزش است.
 پرستش، همراه استعانت آمده است، تا در كنار بندگى كردن، راه را هم از او بجوئیم و از انحراف‏هاى فكرى مصون بمانیم و گرفتار غرور و عجب، ریا و سستى نشویم. باید از او مدد گرفت، چرا كه توفیق ایمان و شناخت خدا از اوست.
 بیدار شدن سحرگاهان، وضو گرفتن با آب، قدرت حركت و قیام، از اوست، قبولى نماز و نگهدارى ما از غرور و ریا، به دست اوست، علاقمندى ما به عبادت، رهین لطف اوست. نمازگزار، به عبادت خدا مى‏ایستد و بر همین عبادت هم، از خدا مدد مى‏طلبد.
 عبادت، تنها براى خدا...! نه شرق پرستى و غرب پرستى، نه بنده زر و زور، نه تسلیم شهوت و مقام و فریفته زن و فرزند و مال.
 این جمله نماز، هرگونه حاكمیّت غیر خدا را محكوم مى‏كند. هرگونه حقارت‏پذیرى واستمداد از قدرت‏هاى پوشالى رانفى مى‏كند. به نمازگزاران، درس «عزّت، در سایه بندگى خدا» مى‏دهد، تا بنده و برده غیر خدا نشوند و از تهدیدها و تطمیع‏هاى دیگران، نلغزند و راه خدا را كنار نگذارند.
    «اِهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُستَقِیمَ»
 اولین درخواست ما از خداوند، پس از حمد و ثنا و اظهار بندگى و استمداد، درخواست هدایت به راه راست است. در مسائل فكرى و عملى زندگى، عقاید و رفتار و موضعگیرى‏ها، شناخت راه صحیح، بسیار مهم و در عین حال، دشوار است. از این رو، از خداوند مى‏خواهیم كه مارا به «صراط مستقیم» هدایت كند.

 293) هود، آیه 119.
294) تفسیر صافى، ج 1، ص 51.
295) مثل حضرت نوح در به حركت در آوردن كشتى و... «بسم اللّه مجریها و مُرسیها».
296) آل‏عمران، آیه 101.
297) تفسیر قرطبى، ج 1، تفسیر بسم‏الله.
298) تفسیر فخر رازى و مجمع البیان، ج 1، در تفسیر بسم اللّه.
299) تفسیر صافى، ج 1، ص 52.
300) اسراء، آیه 67.
301) اسراء، آیه 83.
302) یس، آیه 77.
303) انفطار، آیه 6.
304) علق، آیه 6.
305) قصص، آیه 78.
306) صافات، آیه 13.
307) انعام، آیه 164.
308) بقره، آیه 222.
309) انعام، آیه 54.
310) زمر، آیه 53.
311) فرقان، آیه 70.
312) انفطار، آیه 19.
313) مؤمن، آیه 16.
314) حاسِبوا قَبَل ان تحاسَبْوا (رسول خدا به ابوذر غفارى - مكارم الاخلاق)
315) نورالثقلین، ج 1، ص 16.
 



::
 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2906102
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396