سجده، نشان تذلّل و خاكسارى در برابر خداوند و عالیترین درجه عبودیّت است.
انسان، با سجده، خود را همرنگ با هستى مىكند «وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مِا فِى السَّمَوَتِ وَمَا فِى الْأَرْضِ»(362)
سجده، بهترین حالتى است كه انسان به خدا نزدیك مىشود.
سجده، رمز دورانهاى چهارگانه زندگى انسان است، على علیه السلام مىفرماید: سجده اول، یعنى اینكه از خاكم، سر برداشتن، رمز زندگى دنیایى است. سجده دوم، رمز مردن و به خاك خفتن است، سر برداشتن، رمز محشور شدن است.(363) و این مضمون این آیه است كه: شمارا از خاك آفریدیم و به خاك برمىگردانیم و بار دیگر از خاك، بیرونتان مىآوریم.(364)
چون سجده، نشان عبودیّت است، پس سجده برخوردنىها و پوشیدنىها ممنوع است. زیرا مردم در حال قرب به خدا، نباید به چیزى سجده كنند كه (در غیر حال نماز) بنده آنند...!(365)
سجده براى غیر خدا جایز نیست.(366) اگر برادران یوسف هم در برابر او به سجده افتادند، در حقیقت عبادت براى خدا و سپاس به درگاه او بود كه یوسف را از قعر چاه به آن عزّت و شوكت رسانده بود.(367)
سجود هستى براى خدا
طبق بیان قرآن و جهانبینى الهى، همه كائنات و ذرّات، به نوعى داراى شعورند و به ستایش و تسبیح و سجود براى خداى متعال مشغولند. در قرآن، آیات زیادى بر این سخن گواه است. از جمله این آیه: «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَن فِى السَّمَوَتِ وَمَن فِى الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَآبُّ وَكَثِیرٌ مِّنَ النَّاسِ وَكَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذَابُ»(368) آیا ندیدى كه تمام آنان كه در آسمانها و زمیناند، براى خدا سجده مىكنند، و نیز، خورشید و ماه ستارگان و كوهها و درختان و جنبدگان و بسیارى از مردم. و بسیارى هم (كه از سجده سرپیچى مىكنند) فرمان قهر و عذاب الهى درباره آنان قطعى است. مولوى نیز در اشعار خود، به شعور و نطق ذرّات عالم اشاره كرده، مىگوید:
نطق آب و نطق خاك و نطق گل
هست مخصوص حواس اهل دل
جمله ذرّات، در عالم نهان
با تو مىگویند روزان و شبان
ما سمعیعیم و بصیر و باهُشیم
با شما نامحرمان ما خامُشیم
از جمادى سوى جانِ جان شوید
غلغله اجزاى عالم بشنوید
فاش تسبیح جمادات آیدت
وسوسه تأویلها بزدایدت
این جهان بینى، به نحوى در آیات قرآن هم مطرح است.
خداوند، به بعضى از پیامبران، منطق و زبان پرندگان را تعلیم داد.(369) حضرت سلیمان، گفت و گوى موران را مىفهمید.(370)
همه موجودات، تسبیح گوى خدایند ولى شما تسبیح آنان را نمىفهمید.(371) علامه طباطبائى پس از بیانى مفصّل در این باره، مىفرماید: «وَالحَّقُ انَّ التَّسبیحَ فِى الْجَمیِعِ حقیقىٌّ قالىّ»(372)
حق آنست كه تسبیح موجودات، یك حقیقت است (نه مجاز) و با لفظ و صوت است (نه آفرینش).
البته لازم نیست همه الفاظ و اصوات، یكسان باشند.
گرچه تسبیح موجودات، به یك معنى به اینست كه با وجودشان، گواه ذاتِ بى عیب خداى متعالاند، ولى بالاتر از این را آیات قرآن و روایات، مىرساند. در حدیث است: به صورت حیوان، سیلى نزنید، چون تسبیح خدا مىگوید.(373) و نیز: لباس خود را بشویید، چون لباس كثیف، تسبیح خدا نمىكند.(374)
قرآن، از گزارش دادنِ «هدهد» به سلیمان سخن مىگوید.(375)
به هر حال، سجود و تسبیح نمازگزار، همآوایى با اجزاى عالم وجود است كه همه در برابر فرمان وعظمت خدا، خاضع وساجدند.
سجده اولیاء خدا
آگاهى از سجده اولیاء الهى، الهام بخش خضوع و خشوع و عبادت است. اینك به چند نمونه اشاره مىكنیم:
امام سجادعلیه السلام سجدههاى خود را به قدرى با توجّه وتكرار نام خدا انجام مىداد، كه هرگاه سربلند مىكرد، بدن مباركش خیس عرق بود.(376)
امام كاظم علیه السلام بعد از نماز صبح، سر بر خاك مىنهاد و تا روز بلند مىشد، در حال سجود بود.(377)
دلیل آنكه حضرت ابراهیم علیه السلام مقام «خلیل اللّهى» رسید، سجدههاى طولانى او بود.(378)
سلمان فارسى مىگفت: اگر سجود نبود، من آرزوى مرگ مىكردم.(379) (یعنى از زندگى دنیا تنها سجده را دوست دارم)
حضرت موسى علیه السلام پس از هر نماز نافله، سمت راست و چپ صورت خود را بر خاك مىمالید.(380)
شخصى مىگوید: امام صادق علیه السلام را دیدم كه در حال سجده، پانصد مرتبه ذكر «سبحان الله» را تكرار مىكرد.(381)
دلیل آن كه به امام چهارم، لقب «سجّاد» داده شده، این بود كه اثر سجود، در همه مواضع هفتگانه امام دیده مىشد.(382)
قرآن، اصحاب رسول خدا علیه السلام را چنین توصیف مىكند كه: بر كافران، سخت و شدیدند، ولى با خود، نرم و مهربان. آنان را اهل ركوع و سجود مىبینى، در پى فضل و رضایت الهى هستند، اثر سجود، در سیمایشان آشكار است: «سِیَماهُمْ فِى وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ»(383)
آثار سجده
سجده، انسان را به خدا نزدیك مىكند، گناهان را مىریزد، كمر شیطان را مىشكند و انسان را بهشتى مىسازد.
اینك چند حدیث در این باره:
شخصى خدمت پیامبر صلى الله علیه وآله آمد و گفت: گناهانم بسیار و عملم اندك است. فرمود: سجدههاى خود را زیاد كن، زیرا آنگونه كه باد، برگ درختان را مىریزد، سجده هم گناهان را مىریزد.(384)
گروهى خدمت پیامبر صلى الله علیه وآله رسیدند و تقاضاى ضمانت بهشت رفتن خود را داشتند. حضرت فرمود: بشرطِ آنكه با سجدههاى طولانى، بر این كار مرا یارى كنید.(385)
امام صادق علیه السلام فرمود: سجدههاى خود را طولانى كنید، زیرا سختترین ناراحتى را بر شیطان، سجده انسان وارد مىكند. چرا كه او خود، مأمور به سجده بر آدم شد و نافرمانى كرد ولى انسان، اطاعت كرد و رستگار شد.(386)
پیامبر اسلام به یكى از یاران خود فرمود:
«اِذا اَرَدْتَ اَنْ یَحشُركَ اللّهُ مَعىَ فَاَطِلِ السُجودَ بَیْنَ یَدَىِ اللّه»(387)
اگر مىخواهى در قیامت با من باشى، در پیشگاه خدا سجدههاى طولانى داشته باش.
سجده بر خاك كربلا
گاهى برخى چیزهاى طبیعى و مادّى، یادآور مفاهیم بلند معنوى و ارزشى است. خاك شهید نیز اینگونه است.
مستحبّ است انسان بر خاك قبر سیدالشهداء سجده كند. چرا كه سجده بر تربت پاك حسین علیه السلام، یادآور حماسهها و معنویّتهاى كربلاست و انسان را با فرهنگ جهاد و شهادت، آشنا و مأنوس مىكند و از تربت امام، مىتوان بوى ایثار و فداكارى را استشمام كرد و اینگونه از مكتب شهیدان، درسى هر روزه گرفت.
امام صادق علیه السلام جز بر خاك قبر امام حسین علیه السلام سجده نمىكرد،(388) و مىفرمود: سجده بر خاك حسین علیه السلام نورانیّتى دارد كه پردههاى مانع را پاره مىكند.(389)
362) نحل، آیه 49.
363) بحارالانوار، ج 82، ص 139.
364) طه، آیه 55.
365) وسائلالشیعه، ج 3، ص 591.
366) جن، آیه 18.
367) یوسف، آیه 100.
368) حج، آیه 18.
369) عُلّمنا منطق الطّیر» نمل، آیه 16.
370) فتبسّم ضاحكاً من قولها...» نمل، آیه 19.
371) اسراء، آیه 44.
372) المیزان، ج 13، ص 117.
373) وسائلالشیعه، ج 8، ص 353.
374) تفسیر نمونه، ج 12، ص 140.
375) نمل، آیه 23.
376) اذا سجد لم یرفع حتى یرفض عرقاً» بحارالانوار، ج 82، ص 137.
377) كان یسجد بعد ما یصلى فلا یرفع رأسه حتى یتعالى النهار» قصارالجمل، «سجده».
378) قیل للصادقعلیه السلام لِمِ اتّخذ اللّه ابراهیم خلیلاً؟ قال: لكثرة سجوده على الارض» مستدركالوسائل، ج 1، ص 329.
379) لولا السجود للّه... لتمنیت الموت» بحار، ج 6، ص 130.
380) قصارالجمل، سجده.
381) وسائلالشیعه، ج 4، ص 979.
382) كاناثرالسجودفىجمیعمواضعسجودهفسمّىالسجادلذلك» وسائلالشیعه، ج4، ص977.
383) فتح، آیه 29.
384) بحارالانوار، ج 82، ص 162 و مستدرك، ج 1، ص 329.
385) بحارالانوار، ج 82، ص 164 و مستدرك، ج 1، ص 329.
386) بحارالانوار، ج 82، ص 163.
387) بحارالانوار، ج 82، ص 164.
388) كان الصادق علیه السلام لایسجدُ الاّ على تربةِ الحسین تذللا له» وسائلالشیعه، ج3، ص 608.
389) بحارالانوار، ج 103، ص 135. روایات مربوط به تربت امام حسین علیه السلام، از ص 106 تا ص 140 است.
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2898241
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396