« اصلاحات در ساحت نماز » نام کتابی است که حدود 10 سال قبل برای شرکت در مسابقه ای که هر ساله توسط ستاد اقامه ی نماز برگزار می شود نوشتم. این کتاب گرچه در آن دوره شایسته ی تقدیر شناخته شد و جوایزی نیز به آن تعلق گرفت اما هرگز به چاپ نرسید. اکنون تصمیم گرفته ام آن را در دو قسمت تقدیم خوانندگان سایت کنم. امیدوارم مورد پسند قرار گیرد.
« مقدمه »
در وهله ی اول و نگاه بدوی این گونه به نظرمی رسد که نماز عملی است فردی با آثار و نتایج فردی و هیچ گونه ارتباطی با اجتماع پیدا نمی کند و بالطبع اثری نیز در اجتماع نخواهد داشت. اما با نگاه دقیق تر و موشکافانه به این نتیجه خواهیم رسید که نماز حتی آثار عمیقی در اجتماع ، سیاست و اقتصاد جامعه بر جای می گذارد که کمتر بدان پرداخته شده و از دید بسیاری از توده ی مردم و مسؤولین امر به دور مانده است و لذا تلاشی نیز برای تقویت آن صورت نمی پذیرد. این اثر تلاش ناچیزی است در راه آشکار کردن این آثار و اصلاحات نماز.
« بخش اول: اصلاحات سیاسی »
1- نماز - تقویت ولایت
« احادیث »
1- عن علی بن الحسین علیه السلام :- فی جواب سائل سأله عن حدود الصلاة...- قال: وما سبب قبولها؟ قال علیه السلام : ولایتنا و البرائة من اعدائنا . (1)
امام در پاسخ کسی که از حدود نماز پرسید... وچه چیزی سبب قبولی نماز است – فرمودند: ولایت ما اهل بیت و برائت از دشمنان ما.
2- الامام الصادق علیه السلام: أثافی الاسلام ثلاثة: الصلاة و الزکاة و الولایة ، لاتصح واحدة منها الا بصاحبتیها. (2)
سه چیز سنگ بنای اسلامند : نماز و زکات و ولایت و هیچ یک جز به همراه بقیه درست نیست .
3- قال الباقر علیه السلام : بنی الاسلام علی خمس: الصلاة و الزکاة و الصوم و الحج و الولایة. (3)
اسلام بر روی پنج پایه بنا شده است : نماز ، روزه ، زکات ، حج و ولایت .
« شرح »
با نگاهی به روایات فوق در می یابیم که نماز بدون ولایت پذیرفته نیست و نماز گزار واقعی اگر بخواهد که نمازش مورد پذیرش درگاه الهی قرار گیرد باید به ولایت مردان الهی تن دهد . واین خود بزرگ ترین اصلاح اجتماعی نماز است .
خداوند متعال که خالق انسان است بهتر از هر کسی می داند که این مخلوق به چه چیزهایی نیاز دارد. و بهتر از هر کسی می داند که چه کسانی شایستگی به دست گرفتن سکان هدایت این مخلوق را دارا هستند. اگر جامعه در تحت ولایت والیان منصوب الهی باشد در همان مسیری که خداوند متعال صلاح می داند و می پسندد حرکت خواهد نمود و به آن نهایتی که مقصود حق تعالی است خواهد رسید. و اگر همه ی مردم به این نکته توجه می کردند و پیروی از ولایت را بر خود لازم می شمردند امروزه اسلام و مسلمانان وضع دیگری می داشتند. از این همه فقر و فساد و تبعیض و بی عدالتی خبری نمی بود و تفرقه ها جای خود را به اتحاد می داد. متأسفانه غیر از شیعیان که همیشه در اقلیت بوده اند اکثریت مسلمانان این دستور الهی را به فراموشی سپردند و ولایت را بر زمین نهادند و تن به حاکمیت حاکمان غیر از آنان که خداوند می پسندیدشان دادند، آنانی که حکومت شان نه خواست خدا بود و نه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم. در این باره باز هم صحبت خواهیم کرد.
2- نماز –رهبری صالحان
الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاة و اتوا الزکاة و امروا بالمعروف نهوا عن المنکر... . (4)
یاران خدا کسانی هستند که هرگاه در زمین به آن ها قدرت بخشیدیم نماز را بر پا می دارند و زکات را ادا می کنند و امر به معروف و نهی از منکر می نمایند .
« احادیث »
1- عن امام الرضا علیه السلام : و لاتصلی خلف فاجر و لایقتدی الا باهل الولایة . (5)
پشت سر آدم فاجر نماز نخوان ، اقتدا فقط بر شخص اهل ولایت اهل بیت جایز است .
2- قال رسول الله صلی الله علیه وآله : ان امامک شفیعک الی الله -عزوجل- فلا تجعل شفیعک سفیها و لا فاسقا . (6)
همانا امام و پیش نماز تو ، شفیع و واسطه ی تو به درگاه با عظمت الهی است ، پس هرگز کسی را که فاسد و بی خرد است وسیله و شفیع خود به درگاه الهی قرار مده .
3- قال رسول الله صلی الله علیه و آله : الصلاة خلف رجل ورع مقبولة . (7)
نماز پشت سر مرد پرهیزکار ، پذیرفته است .
4- قال الصادق علیه السلام : لا جمعة الا مع امام عدل تقی .(8)
نماز جمعه به امامت عادل با تقوا اقامه می شود .
5- قال من اصحاب امیر المؤمنین علیه السلام : الواجب فی حکم الله و حکم الاسلام علی المسلمین بعد ما یموت امامهم أو یقتل ، ضالا کان أو مهتدیا ، ان لایعملوا عملا و لایقدموا یدا ولا رجلا قبل ان یختاروا لانفسهم اماما عفیفا عالما ورعا عارفا بالقضاء والسنة یجبی فیئهم یقیم حجهم و جمعهم و یجبی صدقاتهم . (9)
در حکم خدا و اسلام بر مسلمین واجب است که هر گاه پیشوا و رهبرشان بمیرد یا کشته شود -چه گمراه باشد چه هدایت یافته – پیش از هر کاری برای خود رهبری پاکدامن و دانا و باتقوا و آگاه به قضاوت و دین انتخاب کنند تا مالیات ها را جمع کند و نماز جمعه ها را بر پا کند و صدقات آنان را گرد آورد .
« شرح »
اگر نماز توسط رهبران الهی اقامه شود بساط ظلم و طاغوت را بر هم می زند . نماز عید امام رضا علیه السلام آن چنان با هیبت و عظمت آغاز شد که حکومت ظالم بر خود لرزید و فهمید که اگر این نماز به پایان برسد حکومت بنی عباس نیز به پایان خواهد رسید. لذا مأمون دستور داد که امام را از وسط راه برگردانند . دلیل آن که نمازهای امروز مسلمین اثری ندارد آن است که به قسمتی از قرآن عمل شد و قسمتی فراموش شد. زیرا قرآن می فرماید :
« فأقیموا الصلاة و اتوا الزکاة و اطیعوا الله و رسوله » (10)
یعنی : نماز بپای دارید و زکات بدهید و از خدا و رسول خدا اطاعت کنید. اما امروز بعضی نماز می خوانند و زکات نمی دهند و بعضی اهل نماز و زکات هستند ولی رهبرشان دیگری است و ولایت کفار را پذیرفته اند . به عبارت دیگر ایمان به خدا دارند اما کفر به طاغوت ندارند و این ایمان ناقص است . در حالی که سفارش قرآن این است که :
« فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی » (11)
هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد به ریسمان الهی چنگ زده است. یعنی هم کفر به طاغوت و هم ایمان به خدا لازم است. در حالی که امروزه مسلمین برائت از کفر و طاغوت ها را فراموش کرده اند. لذا قرآن در مورد کسانی که به طاغوت مراجعه می کنند می فرماید : آن ها خیال می کنند که مؤمن هستند :
« ألم تر إلی الذین یزعمون انهم امنوا » (12) (13)
نماز جماعت هم که بسیار به آن سفارش شده است مانند هر اجتماع دیگری نیاز به رهبر و امام دارد.
اما آیا این امام می تواند هر کسی باشد ؟! و آیا شرائط خاصی نباید در این امام رعایت شود؟ اسلام در این باره بی نظر نیست. طبق آموزه های اسلامی مردم در انتخاب امام جماعت باید توجه به کمالات ، علم ، تقوی ، لیاقت ها و اهلیت ها داشته باشند و این خود تمرینی است که در جامعه زیر بار هر رهبری نروند. امام جماعت واسطه ی میان مردم و خداست و انسان نباید فاسق را واسطه قرار دهد. افرادی که خود در گناه و فساد غوطه ورند چگونه می توانند هدایت نمازی را به عهده بگیرند که می خواهد از فحشاء و منکر جلوگیری کند؟!
آری امام جماعت باید انسان وارسته و باکمال و باسواد و باتقوی باشد ، مگر نه این است که امام من رابط من با خداست ؟ به هر ریسمانی که نمی توان چنگ زد و با هر نردبانی که نمی توان بالا رفت! آری انتخاب امام جماعت مردم را هر روز به فکر امامت و رهبری می اندازد و کدامین اصلاح برتر و بالاتر از این ، چه اگر حاکمان مصلح باشند ، رعیت اصلاح خواهند شد.
پس اگر رهبری برای چند نفر در مسجد شایستگی هایی این چنین لازم دارد بالضرورة رهبری امت و جامعه اسلامی شایستگی های بیشتری می خواهد ، به همین دلیل سفارش شده که پشت سر کسی نماز بخوانید که به ایمان و عدالت او اطمینان دارید. همین که مردم پشت سر شخصی بعنوان امام جماعت نماز خواندند قهراً آن امام باید بیش از دیگران مراعات رفتار خود را بکند. آری کسی که خود را امام دیگران قرار می دهد باید قبل از دیگران به اصلاح خود بپردازد و بدین وسیله بر پایی نماز جماعت ها وسیله ای برای اصلاح افراد می شود .
« بخش دوم : اصلاحات اجتماعی و فرهنگی »
1- نماز- احساس قدرت و عزت
« انما یعمر مساجد الله من ... اقام الصلاة ... ولم یخش الا الله ... » . (14)
مساجد الهی را تنها کسی آباد می کند که ... نماز را بر پا دارد ... واز چیزی جز خدا نترسد ... .
« حدیث »
قال الصادق علیه السلام : فاذا کبرت فاستصغر ما بین السموات العلی و الثری دون کبریائه . (15)
هر گاه تکبیرة الاحرام گفتی ، همه چیز را از آنچه در آسمان و زمین است در مقابل خدای کبیر و متعال ، کوچک و ناچیز بشمار ، مگر کبریایی و بزرگی خداوند متعال را .
« شرح »
نماز با آن که احساس فروتنی را در انسان برمی انگیزد اما به هیچ وجه به نمازگزار اجازه نمی دهد در خود احساس ذلت و فرومایگی داشته باشد. نماز ، انسان را به قدرت لایزال الهی منتقل می گرداند و از این جهت در انسان احساس افتخار و قدرت و عزت را بر می انگیزد. در مناجات امام معصوم آمده است :
« الهی کفی بی عزّا ان اکون لک عبدا » (16)
همین افتخار مرا بس که بنده ی تو باشم .
چه افتخاری از این بالاتر که انسان با خالق خود سخن بگوید و او کلام انسان را بشنود و بپذیرد! در این دنیای ناچیز اگر مخاطب انسان شخص بزرگ و دانشمندی باشد انسان به وجود او افتخار و از مصاحبت با او احساس غرور می کند. همین که کودک دستش در دست پدری قوی و مهربان بود احساس قدرت می کند اما اگر تنها شد هر لحظه ترس و دلهره دارد که دیگران او را آزار دهند. انسانی که متصل به خدا شد در برابر ابرقدرت ها و طاغوت ها و مستکبرین احساس قدرت می کند.
عزت بمعنی نفوذ ناپذیری است. در مکتب انبیاء تمام عزت ها از آن خداست چنان که همه ی قدرت ها از اوست. طبیعی است که اتصال به عزیز مطلق و قدرت بی نهایت به انسان عزت می دهد. چنان که کلماتی همچون « الله اکبر » طاغوت ها را در نزد انسان حقیر و او را در برابر آن ها عزیز می کند. لذا قرآن به ما دستور می دهد که در سختی ها و مشکلات از نماز کسب قدرت و قوت کنید :
« واستعینوا بالصبر و الصلاة » . (17)
استاد شهید مرتضی مطهری قدس سره در این باره می فرمایند : کلمه ی « الله اکبر » را در نظر بگیرید ، مگر انسان کیست که در مقابل یک جریان هایی قرار بگیرد و مرعوب نشود ؟ انسان ترس دارد ، انسان در مقابل یک کوه عظیم که قرار می گیرد یا بالای کوه می رود و پایین را نگاه می کند ، ترس او را می گیرد ، در مقابل دریا که خودش را می بیند ، می ترسد ، وقتی انسان یک صاحب قدرت و هیبتی را می بیند ، صاحب دبدبه و کبکبه ای را می بیند یا به حضور او می رود ممکن است خودش را ببازد ، زبانش به لکنت بیفتد ، چرا ؟! چون مرعوب عظمت او می شود ، خوب این برای بشر طبیعی است. اما گوینده ی « الله اکبر » ، آن کسی که الله اکبر را به خودش تلقین کرده است ، هرگز عظمت هیچ کس و عظمت هیچ چیزی او را مرعوب نمی کند ، چرا ؟ « الله اکبر » بزرگ تر از هر چیز و بلکه بزرگ تر از هر توصیف ذات اقدس الهی است ، « الله اکبر» یعنی چه ؟! یعنی من خدا را به عظمت می شناسم. دیگر وقتی من خدا را به عظمت می شناسم ، همه چیز در مقابل من حقیر است. این کلمه « الله اکبر » به انسان شخصیت می دهد ، روح انسان را بزرگ می کند . علی علیه السلام می فرماید :
« عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم » . (18)
یعنی خدا به عظمت در روح اهل حق جلوه کرده است. و لهذا غیر خدا هر چه هست در نظرشان کوچک است. این جا یک توضیحی برایتان عرض بکنم. کوچکی و بزرگی یک امر نسبی است. مثلا شما که در فضای این حسینیه قرار گرفته اید ، اگر قبل از آن که به این جا بیایید در یک تالار کوچک تر از این جا مثلا ثلث این جا باشید ، وقتی از آن جا به این جا می آیید ، این تالار بنظرتان خیلی بزرگ می آید ولی اگر برعکس ، اول شما در تالاری باشید که 3 برابر این جا باشد ، از آن جا که به این جا می آیید این تالار به نظرتان خیلی کوچک می آید. همیشه انسان وقتی که یک موجودی را در کنار یک موجود دیگر می بیند ، اگر آن موجود دیگر بزرگ تر از این باشد ، این را کوچک می بیند ، اگر کوچک تر از این باشد ، این را بزرگ می بیند و لهذا افرادی که با عظمت پروردگارشان آشنا هستند ، عظمت پروردگار را حس می کنند ، اصلا هر چیز دیگری در نظر این ها حقیر و کوچک است ، نمی تواند در نظرشان بزرگ باشد. سعدی در بوستان خیلی عالی می گوید :
برِ عارفان جز خدا هیچ نیست
رهِ عقل جز پیچ در پیچ نیست
می گوید عارفان غیر از خدا برای هیچ چیز شیئیت قائل نیستند ، می گویند اصلا وجود ندارد. یکی از معانی « وحدت وجود » همین است که عارف وقتی خدا را به عظمت می شناسد ، دیگر اصلا نمی تواند بگوید غیر از او موجود دیگری هست ، می گوید اگر وجود « اوست » غیر « او » هر چه هست ، عدم است. سعدی هم وحدت وجود را به این معنی می گوید :
توان گفتن این با حقایق شناس
ولی خرده گیرند اهل قیاس
می گوید ، حقیقت شناسان می فهمند که من چه می گویم اما افرادی که به قول او اهل قیاسند عیب می گیرند که وحدت وجود یعنی چه ؟!
که پس آسمان و زمین چیستند ؟!
بنی آدم و دیو و دد کیستند ؟!
اگر غیر خدا چیزی نیست ، پس زمین چیست ؟! آسمان چیست ؟! بنی آدم چیست ؟! دیو و دد چیست؟!
پسندیده پرسیدی ای هوشمند
جوابت بگویم درایت پسند
که خورشید و دریا و کوه و فلک
پری وآدمیزاد و دیو و ملک ،
همه هر چه هستند از آن کمترند
که با هستیش نام هستی برند
می گوید ، من نمی گویم آسمان وجود ندارد ، زمین وجود ندارد ، نمی گویم انسان و فرشته وجود ندارند ، که وقتی من می گویم خدا هست و غیر خدا نیست ، تو بگویی من منکر اشیاء دیگر شده ام . نه ! وقتی او را به عظمت شناختم ، غیر او هر چه را می بینم کوچک تر از این می بینم که بگویم هست.
که جایی که دریاست پس قطره نیست
بجایی که خورشید ، پس ذرّه نیست
این « الله اکبر » را وقتی شما می گویید ، اگر از عمق روح و دل بگویید ، عظمت الهی در نظرتان تجسم پیدا می کند . وقتی که عظمت الهی در دل شما پیدا شد ، محال است کسی در نظرتان بزرگ بیاید ، محال است از کسی تملق بگویید ، برای کسی چاپلوسی بکنید ، محال است از کسی بترسید ، اگر خدا را به عظمت بشناسد ، بنده ی او می شود و لازمه ی بندگی خدا ، آزادی از غیر خداست . گفت :
نشوی بنده تا نگردی حُر
نتوان کرد ظرف پر را پر
چند گویی که بندگی چه بوَد
بندگی جز شکندگی نبوَد
بندگی خدا همیشه مساوی است با آزاد شدن از غیر خدا. چون ادراک عظمت الهی همیشه ملازم با ادراک حقارت غیر خدا و وقتی انسان غیر خدا را هر چه بود حقیر و کوچک دید ، محال است انسان حقیر را از آن جهت که حقیر است بندگی کند . حقیر را انسان به غلط عظیم می بیند که بندگی می کند . (19)
یکی از بهترین نمونه های انسان هایی که در پرتو نماز به احساس قدرت و عزت دست یافته و غیر خدا را هیچ انگاشته اند ، در زمان ما امام راحل عظیم الشأن بوده اند ، خوب است جهت تکمیل بحث به نمونه هایی از سخنان نزدیکان امام در این باره اشاره شود :
1- مرحوم علامه محمد تقی جعفری :
شخص دانشمند بسیار موثقی برای اینجانب نقل کرد که با عده ای از فضلا در حضور امام نشسته بودیم ، سخن از هر دری درباره ی قدرت های بزرگ دنیا می رفت که ایشان فرمودند :
« من تا کنون به یاد ندارم از چیزی یا کسی ترسیده باشم ، جز خداوند متعال » . (20)
2- دکتر پورمقدس :
از اهل بیت امام شنیدم که ایشان در جلسات خصوصی شان گفته بودند :
« من اصلا به چیزی مثل پدیده ی ترس ، خو نگرفته ام و نمی دانم ترس چیست ، یعنی وقتی آدمیمی ترسد چطور می شود . »
و ما از نظر پزشکی این قضیه را لمس کردیم که اصلا ترس در تن امام وجود نداشت ، چرا که از نظر فیزیولوژی و پزشکی کسی که بترسد ، ماده ای در بدنش ترشح می شود به نام « آدرنالین » و این ماده در ضمن ترسیدن ، مسؤول تظاهرات ترس است ، یعنی باعث افزایش تعداد ضربان قلب می شود ، رنگ انسان سفید می شود ، بدن به لرزش و ارتعاش در می آید ، فشار خون بالا می رود و یک حالت نامطلوبی در شخص ایجاد می شود و ما که دقیقاً هشت ، نه سال نبض امام در دست مان و فشار خون شان در کنترل مان بود و حتی این اواخر که قلب ایشان به طریقه ی « تله مانیتور » و از طریق تلویزیونی به اصطلاح کنترل می شد و ما دقیقه به دقیقه می توانستیم به تعداد ضربان قلب ایشان آگاهی داشته باشیم و به رأی العین ضربان قلب امام را جلوی چشم مان می دیدیم و در این مدت ناملایمات زیادی رخ داده بود که حداقل ضربان قلب را باید بالا می برد ، اما هرگز ندیدیم ضربان قلب امام در برابر سیل حوادث و مشکلات بالا رود . (21)
3- آیت الله خاتم یزدی :
یک روز امام می فرمودند : « در بین راه قم و تهران ناگهان ماشین از جاده ی اصلی به جاده ی خاکی منحرف شد و من یقین کردم که ( مأموران ساواک ) می خواهند مرا بکشند ، ولی مجدداً ماشین به جاده ی اصلی بازگشت. من به نفس خود مراجعه کردم و دیدم هیچ تغییری در من حاصل نشده است .» (22)
4- رهبر معظم انقلاب ، حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی :
نوع دشمنی هایی که علیه نظام ماشد ، در تاریخ نظام های انقلابی دنیا بی سابقه است . در کجا سراغ دارید که بلوک شرق و غرب ، متفقاً ، با هم دیگر تصمیم بگیرند به دولتی کمک نکنند و به دشمن او کمک برسانند ؟... در چنین شرایط سخت و دشواری ، ما که مسؤولیت اداره ی کشور را بر عهده داشتیم به او ( امام خمینی ره ) پناه می بردیم . آن بزرگوار ، مثل اقیانوسی عمیق و آرام بود و هیچ تلاطمی در او تأثیر نداشت . با نگاه او ، به آرامش می رسیدیم و مشکلات بزرگ را کوچک می یافتیم . (23)
امام فقید عزیز بزرگ ما که مظهر تبلور نظام جمهوری اسلامی و مظهر صلابت و مقاومت در مقابل زورگویی ها بود ، قاطعانه در برابر باج خواهی های دشمن می ایستاد و مرعوب آن ها نمیشد . (24)
5- آقای قاعدی ( روزنامه نگار فرانسوی ) :
دو تن از همکارانم در گزارشی که برای مجله ی« ژون افریک » تهیه کرده اند نوشته اند : در هواپیمایی که امام را به تهران می بردند همه نگران بودند که آیا می توانند در تهران فرود بیایند یا این که مورد حمله ی هواپیماهای شکاری رژیم شاه قرار می گیرند. هیچ کس از این نگرانی نتوانست بخوابد جز یک نفر ، که آن هم شخص امام خمینی بود که به طبقه ی بالای هواپیما رفتند و روی زمین دراز کشیدند و تا صبح خوابیدند. (25)
2 –نماز - تقویت روحیه و نیروبخشی
« احادیث »
1- قال الصادق علیه السلام –کان علی علیه السلام –اذا اهاله امر فزع قام الی الصلاة ثم تلا هذه الایة : « واستعینوا بالصبر و الصلاة » . (26)
شیوه ی علی علیه السلام چنان بود که چون مشکل مهمی برای او پیش می آمد ، به نماز می ایستاد و این آیه را می خواند :
« واستعینوا بالصبر و الصلاة » یعنی : از صبر و نماز یاری جویید ؛
2- قال الصادق علیه السلام : ما یمنع احدکم اذا دخل علیه غم من غموم الدنیا ان یتوضأ ثم یدخل المسجد فیرکع رکعتین یدعوالله فیهما ، اما سمعت الله تعالی یقول :« واستعینوا بالصبر و الصلاة » . (27 )
چه مانعی دارد که چون یکی از شما غم و اندوهی از غم های دنیا براو در آمد ، وضو بگیرد و به مسجد برود و دو رکعت نماز بخواند و برای رفع اندوه خود خدا را بخواند مگر نشنیده ای که خدا می فرماید : « واستعینوا بالصبر و الصلاة » .
3- کان رسول الله صلی الله علیه و آله : اذا حزبه امر فزع الی الصلاة . (28)
شیوه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله چنان بود که چنانچه مشکلی برای او پیش می آمد به نماز پناه می برد و از آن استعانت می جست .
« شرح »
توجه به نماز و راز و نیاز با پروردگار نیروی تازه ای در انسان ایجاد می کند و او را برای رویارویی با مشکلات نیرو می بخشد. نماز انسان را به قدرت لایزال پیوند می دهد که همه ی مشکلات برای او سهل و آسان است و همین احساس سبب می شود که انسان در برابر حوادث نیرومند و خونسرد باشد. از جمله نکات قابل توجه این است که در سخت ترین شرائط حتی در صحنه ی جنگ نباید نماز فراموش شود منتها در چنین وضعی ، بسیاری از شرائط نماز همچون رو به قبله بودن و انجام رکوع و سجود بطور متعارف ، ساقط می شود ، پس محافظت بر نمازها ، تنها در حال امنیت نیست ، بلکه در همه حال باید نماز را بجا آورد تا پیوند بندگان با آفریدگار جهان همیشه برقرار باشد و به یقین از این طریق نقطه ی اتکاء و امیدی برای انسان بوجود می آید ، و او را در غلبه بر مشکلات پیروز خواهد ساخت. ممکن است کسانی تصور کنند که تا این حد اصرار و تأکید درباره ی نماز یک نوع سخت گیری محسوب می شود و شاید انسان را از وظائف خطیری که برای دفاع از خود در چنین لحظات دارد غافل سازد. در حالی که این یک اشتباه بزرگ است ، معمولا انسان در این حالات بیش از هر چیز نیاز به تقویت روحیه دارد و اگر ترس و وحشت و ضعف روحیه براو غلبه کند شکست او تقریبا قطعی خواهد بود ، چه عملی بهتر از نماز و پیوند با خدائی که فرمانش در تمام جهان هستی نافذ است و همه چیز در برابر اراده ی او سهل و آسان است ، می تواند روحیه ی سربازان مجاهد یا کسانی که مواجه با خطری شده اند را تقویت کند ؟! پیرامون مسأله ی نیرو بخشی نماز به سربازان اسلام استاد شهید مطهری قدس سره مطلب بسیار جالبی دارند که ذکرش در این مقام مناسب می نماید . ایشان می فرمایند :
شنیده اید که عمر ، « حی علی خیر العمل » را از اذان برداشت ، چرا ؟ بخاطر یک روشنفکریی که پیش خود کرد ، ولی در واقع یک اشتباه بزرگ مرتکب شد. زمان او دوران اوج فتوحات اسلامی و مجاهدۀ اسلامی بود و سربازها خیل خیل به جنگ دشمن می رفتند و با عده ی کم ، دشمن قوی را به زانو در می آوردند. عده ی همه ی مسلمانان پنجاه ، شصت هزار نفر بیشتر نیست و با دو امپراطوری بزرگ ایران و روم که هر کدام با سپاه های چند صد هزار نفری به جنگ این ها آمده اند ، می جنگند و این ها عده ای کمتر از صدهزار نفر هستند و در هر دو جبهه دشمنان را شکست می دهند. جهاد بار دیگر ارزش خود را ثابت می کند و مشخص می شود که وقتی اسلام ، مجاهدمی پرورد یعنی چه. عمر گفت : وقتی مؤذن در اذان با صدای بلند می گوید : « الله اکبر » و بعد شهادتین و « حی علی الصلاة » و « حی علی الفلاح » ( به نماز رو بیاور ، به رستگاری رو بیاور ) را می گوید عیبی ندارد ؛ اما « حی علی خیر العمل » ( به بهترین اعمال رو بیاور ) که معنای آن این است که نماز بهترین اعمال است ، روحیه ی مجاهدین را خراب می کند ؛ چون مجاهدین پیش خود می گویند حال که نماز بهترین اعمال است ، ما بجای این که برویم در میدان جنگ جهاد کنیم ، در مسجد مدینه می مانیم و در جوار قبر پیغمبر صلی الله علیه وآله و سلم نماز می خوانیم که بهترین عمل هاست . دیگران بروند بکشند و خود را به کشتن بدهند ، زخم بردارند ، چشم شان نابینا شود ، دست شان بریده شود ، پای شان قطع شود ، شکم شان پاره شود ولی ما این جا راحت در خانه و پیش زن و بچه خود می مانیم و چهار رکعت نماز می خوانیم و از آن ها افضل هستیم. عمر گفت : نه ، این بدآموزی دارد ، مصلحت این است که این عبارت را از اذان برداریم. بجای این جمله بگوئید : « الصلاة خیر من النوم » ، نماز خوب چیزی است ، از خواب بهتر است. یعنی بجای این که بخوابید ، بیائید در مسجد نماز بخوانید . آن مرد آن قدر فکر نکرد که آخر این چند ده هزار سرباز –که قطعا تعدادشان به صد هزار نمی رسیده –با چه قدرتی دارد با دو تا چند صد هزار نفر ، در دو جبهه ی مختلف می جنگد و فاتح می شود ؟! این فتح ، فتح چیست ؟ فتح اسلحه است ؟ آیا اسلحه ی عرب بر اسلحه ی ایرانی و رومی می چربید ؟! ابداً . ایرانیان و رومیان از دو کشور متمدن بودند و عالی ترین سلاح های زمان خود را در اختیار داشتند ، در حالی که شمشیر عرب ، درمقابل شمشیرهایی که در ایران یا روم وجود داشت ، مثل یک آهن شکسته بود . آیا نژاد عرب از نژاد روم یا نژاد ایران قوی تر و نیرومند تر و پهلوان تر بود ؟! ابداً . مگر نمی دانید که قبل از اسلام شاپور ذوالاکتاف چه برسر عرب ها آورد ؟ مگر شاپور ذوالاکتاف نبود که هزاران عرب را اسیر کرد ؟ مگر شانه های آن ها را سیاه و سوراخ نکرد و آنان را به زنجیر نکشید ؟ زور عرب در آن ایام کجا بود ؟! مگر صد سال بعد همین ایران ، عرب را شکست نداد ؟ پس عرب با چه نیرویی با ایران و روم می جنگد و آن ها را شکست می دهد ؟ نیروی او ، نیروی ایمانش است ، همان نیرویی است که از « حی علی خیر العمل » گرفته ، نیرویی است که از نماز گرفته ، نیرویی است که از راز و نیاز با خدای خودش گرفته است. به تعبیر قرآن وقتی که او شب به درگاه الهی می ایستد و راز ونیاز و مناجات می کند ، از خدای خود نیرو می گیرد. آن نیروست که به او روحیه داده است ، آیا این روحیه ی عرب است که ایران و روم را شکست می دهد ؟ این روحیه را از ایمانش گرفته است . نماز چیست ؟ تازه کردن ایمان . این روحیه را از « الله اکبرش » گرفته است . وقتی که در نماز چندین بار می گوید : « الله اکبر » جواب همه را می دهد ، همه ی این ها هیچ است. وقتی چند صد هزار سرباز را در مقابل خود می بیند ، می گوید : « لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم » ، « الله اکبر » خدا بزرگتر است ، همه ی قدرت ها به دست خداست . انسان باید به خدا اتکا داشته باشد ، از خدا نیرو بگیرد ، از خدا قدرت بخواهد . همین نماز است که به او نیرو داده است ؛ اگر این نماز نبود آن سرباز مجاهد ، مجاهد نبود . (29)
اگر پیغمبر فرمود : « الصلاة عمود الدین » یا فرمود : مَثل این دین و نماز در این دین ،مَثل خیمه ای است که سرپاست ؛ خیمه چادر دارد ، طناب دارد ، میخ دارد ، عمود هم دارد ، عمود این خیمه نماز است ؛ برای این بود که به آثار نماز آگاه بود ، می دانست نماز بزرگ ترین عامل مؤثر در روحیه ی افراد است ، اگر نماز نباشد هیچ یک از این ها وجود ندارد . تو اگر خیال می کنی سرباز به خیال این که نماز از جهاد برتر است جهاد را رها می کند ، این فکر غلط را از دماغ سرباز با بیان حقیقت امر بیرون کن و بگو نماز و جهاد لازم و ملزوم یکدیگرند ، هیچ کدام جای دیگری را نمی گیرد ، نه با نماز جهاد ساقط می شود و نه با جهاد نماز ساقط می گردد ، باید نماز خواند تا نیرو بیشتر شود و بهتر جهاد صورت گیرد « استعینوا بالصبر و الصلاة » چرا برای اهمیت جهاد ، نماز را تحقیر می کنی و پائین می آوری به حدی که می گوئی فقط از خواب بهتر است ؟! به سرباز بگو نماز بخوان ، جهاد برو . اسلام که نگفته است از میان نماز و جهاد یکی را باید انتخاب بکنی . (30)
و ملت مسلمان ایران چه خوب اثر نماز را در تقویت روحیه ی مجاهدان و نیروبخشی به سربازان در طول 8 سال جنگ تحمیلی مشاهده نمود . چه بسیار سربازان رشیدی که با نیروی معنوی حاصل از نماز و راز و نیاز با محبوب و معشوق ازلی با سلاح های ساده و ابتدائی سال ها در مقابل دشمن تا دندان مسلح مردانه ایستادند و عارفانه شربت شهادت نوشیدند .
3- نماز - عامل آرامش روحی
اقم الصلاة لذکری (31)
الا بذکرالله تطمئن القلوب (32)
نماز را برای یاد من بپا دار
آگاه باشید که تنها با یاد خدا دل ها آرامش می یابد
« شرح »
تنها مشکلی را که دنیای علم و صنعت امروز حل نکرده مشکل آرامش روحی است. هر روز آمار بیماری های روانی ، جنون و مصرف قرص اعصاب زیادتر می شود . یک روانشناس معروف انگلیسی بنام « هنری لنک » پس از تحقیقات گسترده ی بالینی که بر روی بیش از ده هزار انسان افسرده ی مجرم و تبه کار انجام داده است می گوید :
«اینک به خوبی اهمیت اعتقاد دینی را در زندگی انسان درک می کنم و از میان تمامی آزمایشات ، این نتیجه ی مهم را یافته ام که هر کس به دین و اعتقاد دینی گردن سپارد یا این که با عبادتکده ای در ارتباط باشد از شخصیت انسانی والاتری برخوردار است و در مقایسه با آن کس که ایمانی ندارد و با عبادتی در تماس نیست کرامت خاصی دارد » . (33)
یک دانشمند روسی می گوید :
« مشکل ما حقانیت کاپیتالیسم یا کمونیسم نیست ، بلکه باید در مورد جانشینی یک فرهنگ بشری بجای فرهنگ مادی فکری کرد. » (34)
یک مرکز بهداشت روانی در دانشگاه سنت لوئی آمریکا کتابی را منتشر نموده است با عنوان « عوامل فراموش شده در بهداشت روانی » این کتاب مذهب را به عنوان مهم ترین و مؤثرترین عامل بهداشت روانی و حفظ سلامت جامعه مطرح کرده و گفته است :
« کسانی که هفته ای یک روز به کلیسا می روند از مشکلات روانی کمتری برخوردارند . »
یونک ؛ روان شناس معروف و معاصر می گوید :
« من صدها بیمار را معالجه کرده ام و از میان تمام بیماران من یکی پیدا نشد که مشکل روانیش مربوط به پیدا کردن عقیده دینی نسبت به زندگی نباشد . با اطمینان خاطرمی گویم هریک از آن ها از آن جهت مریض شده بودند که آنچه را مذاهب زنده ی هر عصر به پیرامون خود عطا کرده اند ، ازدست داده بودند و آن ها که عقیده ی مذهبی خود را باز نیافتند واقعاً درمان نشدند . » (35)
بنابراین آنچه دنیای برخوردار از تکنیک و صنعت را رنج می دهد خلأ روانی و عدم برخورداری از اطمینان روحی است. بیش از 50 درصد از تخت های بیمارستان های آمریکا اختصاص به بیماران روانی دارد و بیش از 75 درصد دانش آموزان دبیرستان های این کشور مواد مخدر مصرف می کنند . (36)
رهبران شرق و غرب در سال 1962 از عدم وجود عنصر دینی در کشورهایشان اظهار نگرانی کردند و آینده ی نگران کننده ای را برای کشور خود پیش بینی کرده اند. کندی می گوید :
« آمریکا آینده ی دردناکی پیدا خواهد نمود ، چه جوانان غرق شهواتند و دیگر حاضر نیستند وظائفی را که به آنان محول می گردد بخوبی انجام دهند از میان هر 7 جوانی که به سربازی اعزام میشود 6 تن نالایق و سست از آب در می آیند . »
خروشچف نیز در اعترافات خود در مورد فقدان عنصر دینی و پیامد های آن می گوید :
« آینده ی شوروی در خطر است و جوانان هرگز آتیه ی امید بخشی ندارند چه بی بند و بار و اسیر شهوات گشته اند . » (37)
استاد شهید آیة الله مطهری می فرمایند :
« نهرو مردی است که از سنین جوانی لامذهب شده است. در اواخر عمر یک تغییر حالی در او پیدا شده بود. خودش می گوید من ، هم در روح خودم و هم در جان ، یک خلائی را ، یک جای خالی را احساس می کنم که هیچ چیز نمی تواند آن را پر کند مگر یک معنویتی. و این اضطرابی که در جهان پیدا شده است ، علتش این است که نیروهای معنوی جهان تضعیف شده است. این بی تعادلی در جهان از همین است.
می گوید الان در کشور اتحاد جماهیر شوروی این ناراحتی به سختی وجود دارد . تا وقتی که این مردم گرسنه بودند و گرسنگی به ایشان اجازه نمی داد که درباره ی چیز دیگری فکر بکنند ، یکسره در فکر تحصیل معاش و در فکر مبارزه بودند. بعد که یک زندگی عادی پیدا کردند (الان) یک ناراحتی روحی در میان آنان پیدا شده است. در موقعی که از کار بیکار می شوند تازه اول مصیبت آنهاست که این ساعات فراغت و بیکاری را با چه چیز پر کنند؟
بعد می گوید من گمان نمی کنم اینها بتوانند آن ساعات را جز با یک امور معنوی با چیز دیگری پر کنند. و این همان خلائی است که من دارم .
پس معلوم می شود که واقعا انسان یک احتیاجی به عبادت و پرستش دارد. امروز که در دنیا بیماری های روانی زیاد شده است ، در اثر این است که مردم از عبادت و پرستش رو بر گردانده اند. ما این را حساب نکرده بودیم ولی بدانید هست.
نماز قطع نظر از هر چیزی طبیب سر خانه است یعنی اگر ورزش برای سلامت مفید است ، اگر آب تصفیه شده برای هر خانه ای لازم است ، اگر هوای پاک برای هر کسی لازم است ، اگر غذای سالم برای انسان لازم است ، نماز هم برای سلامتی انسان لازم است. شما نمی دانید اگر انسان در شبانه روز ساعتی از وقت خودش را اختصاص به راز و نیاز با پروردگار بدهد ، چقدر روحش را پاک می کند! عنصرهای روحی موذی بوسیله ی یک نماز از روح انسان بیرون می رود. (38)
در میان تمامی این امواج نگرانی و اضطراب ، قرآن کریم « ذکر خدا » را به عنوان برترین داروی آرام بخش و شفادهنده ی قلب ها معرفی می نماید و « نماز » را به عنوان مصداق برتر« ذکر » می داند. همه ی آشوب ها و تشویش ها ، تمامی نا آرامی ها و اضطراب ها ، با اقامه یاد خدا در فواصل گوناگون شبانه روز مهار می گردد. نهاد نا آرام ، آرام می گیرد ، طغیان هوی و هوس فرو می نشیند. قلب مأیوس امید می یابد و هنوز اثر بازیافته از این معدن فیض به کاستی نگرائیده که دگر بار مؤذن ، بانگی برمی آورد و رمقی دوباره رقم می زند. قرآن کریم در ارتباط با ساختار شخصیتی عموم انسان ها چنین اظهار نظر می کند :
« ان الانسان خلق هلوعا ، اذا مسه الخیر منوعا ، الا المصلین الذین هم علی صلاتهم دائمون » (39)
یعنی : « انسان ، بی صبر و طاقت و حریص آفریده شده است . آنگاه که با مشکلی مواجه می شود بی تابی دارد و آنگاه که به امکانی دست یابد از کمک به دیگران خودداری می کند. مگرنمازگزارانی که هیچ گاه از انجام این عبادت فروگزار نمی کنند. »
نمازگزار باتوجه به مفاهیم والا و بلندی که همواره به خود الهام و تلقین می نماید و طمأنینه و آرامشی که در پرتو ذکر خدا کسب می کند به وقار و شخصیتی دست می یابد که می تواند در پستی و بلندی های زندگی نوسانات روحی خود را مهار نماید. علت تأثیر نماز در شخصیت انسان این است که نمازگزار قلبی مطمئن دارد ، اطمینانی به بزرگ تر بودن خداوند از همه ی تعلقات و جاذبه ها ، از همه افراد و شخصیت ها ، از همه قدرت ها و امکانات ، نمازگزار خود را وابسته به چنین منبع قدرتی می داند که جهانیان در قبضه ی قدرت اویند و پرورش یافته او ، او که در عین قدرت ، رحمان و رحیم است و حکومتش به چند روزه ی دنیا محدود نمی گردد بلکه مالک روز قیامت نیز می باشد.
این طمأنینه ی قلبی که در قالب اذکار نماز از نهاد مصلّی بر می خیزد ، وقار شخصیتی و آرامش روانی او را تضمین می نماید. نمازگزار با یادآوری منظره ی آینده ی زندگی انسان ها و واپسین روز حیات ، شخصیتی آینده نگر و اندیشه ای بلند و نامحدود می یابد ( مالک یوم الدین ) . او با گره زدن تعلقات روحی خود با خداوند هستی و کمک خواهی و استعانت از او ( ایاک نعبد و ایاک نستعین ) نفسی با کرامت و قلبی آرام و آزاد از هر گونه دلهره ، اضطراب ، توقع و امید به غیر می یابد. او لزوم پیروی از صالحان و گام نهادن در مسیر هدایت ( صراط الذین انعمت علیهم ) و موضع گیری در برابر گمراهان ( غیر المغضوب علیهم ولا الضالین ) را هر روزه در قالب اذکار نماز به خود تلقین می نماید .
« خاطره ای از امام راحل از زبان حجة الاسلام رسولی محلاتی »
درست بخاطر دارم که ماه های نخست جنگ بود. دشمن با تمام تجهیزات و مدرن ترین سلاح های اهدایی شرق و غرب و ورزیده ترین ارتش آموزش دیده ی خود ، حمله ی وسیعی را به مرزهای غربی و جنوب غربی کشور اسلامی ما شروع کرده بود و هر روز هر ساعت خبر ناگواری از پیشروی های دشمن بگوش می رسید ، و به راستی که خواب و خوراک را از همه گرفته بود. بطوری که ما بسیاری از ساعات روز و شب خود را در دفتر جماران و در پای دستگاه تلکسمی گذراندیم و هر لحظه مترصد خبر تازه ای بودیم و متأسفانه خبرها هم یکی پس از دیگری ، همگی مأیوس کننده بود. همه در تلاش بودند چه آن ها که در جبهه و در خط مقدم بودند و چه آنها که در پشت جبهه نیرو و امکانات بسیج می کردند. در یکی از روزهای فراموش نشدنی ،نزدیکی های ظهر بود که تلفن زنگ زد و من که پای گوشی بودم تلفن را برداشتم و متوجه شدم که استاندار خوزستان است. پس از سلام و تعارف ، با دلهره و اضطرابی به من گفتند : « فلانی ! این خبر را فورا به امام بدهید و پاسخ آن را هم بگیرید و به من بگوئید . خرمشهر سقوط کرده و آبادان هم در خطر سقوط است . تکلیف چیست؟ » برای من که خود را ضعیف تر از گوینده ی این خبر می دانستم ، روشن است که شنیدن این خبر وحشتناک چه اضطرابی بوجود آورد و همان گونه بدون عبا و عینک به اتاق بغل دفتر که اتاق پذیرایی امام ره بود رفتم و با توجه به همان نظم دقیق زندگی امام می دانستم که ایشان در آن زمان که اذان ظهر می گفتند ، سر سجاده ی نماز و آماده ی انجام فریضه ی ظهرند. با همان وضع ، خود را به جلوی سجاده ی نماز ایشان رساندم ، دیدم مشغول اقامه ی نمازند. مرا که با آن وضع دیدند ، فرمودند : « چه خبر شده است؟ » من مطلب را بازگو کردم و عرض کردم : « استاندار منتظر پاسخ و دستور حضرت عالی هستند. » امام طوری که انگار هیچ مطلب غیر معمولی نشنیده بودند ، با همان آرامش و طمأنینه همیشگی فرمودند : « بروید به ایشان بگویید جنگ است آقا ! جنگ است ! » همین دو جمله را گفتند و به دنبال فصول بعدی اقامه ی خود رفتند و سپس هم بدون توجه به این که من هنوز ایستاده ام ، تکبیرة الاحرام گفتند و با طمأنینه نماز ظهر را شروع کردند. منهم برگشتم و گفتم : « آقا فرمودند جنگ است آقا ! جنگ است ! » ایشان هم دیگر چیزی نگفت و گوشی را بر زمین گذاشت. براستی هنوز آن منظره و آن آهنگ و آن جملات در گوش من طنین انداز است. (40)
4 - نماز –ایجاد حالت اعتدال
« آیات »
1- ... ولا تجهر بصلاتک و لا تخافت بها وابتغ بین ذلک سبیلا . (41 )
... و در نماز نه صدا را بسیار بلند و نه بسیار آهسته گردان ، بلکه حد متوسط را اختیار کن.
2- و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس ... . (42)
همان گونه ( که قبله ی شما ، یک قبله ی میانه است ) شما را نیز امت میانه ای قرار دادیم ( در حد اعتدال ، میان افراط و تفریط ) تا بر مردم گواه باشید.
« شرح »
در ابتدا خوب است به یک سؤال که با توجه در آیه ی دوم پیش می آید پاسخ داده شود و آن اینکه چرا قبله ی مسلمانان ، قبله ی میانه است؟ برای یافتن پاسخ این سؤال به تفسیر نمونه مرجعه می کنیم :
« زیرا مسیحیان تقریبا به سمت مشرق می ایستادند به خاطر این که بیشتر ملل مسیحی در کشورهای غربی زندگی می کردند و برای ایستادن به سوی محل تولد عیسی علیه السلام که در بیت المقدس بود ناچار بودند به سمت مشرق بایستند و به این ترتیب جهت مشرق قبله ی آنان محسوب می شد ولی یهود که بیشتر در شامات و بابل و مانند آن بسر می بردند رو به سویبیت المقدس که برای آنان تقریبا درسمت غرب بود می ایستادند ، و به این ترتیب نقطه ی غرب قبله ی آنان بود. اما « کعبه » که نسبت به مسلمانان آن روز ( مسلمانان مدینه ) در سمت جنوب و میان مشرق و مغرب قرار داشت یک خط میانه محسوب می شد. » ( 43 )
آری ! اعتدالی که در قرائت نماز و قبله ی مسلمانان مشاهد می گردد و اعتدالی که در « اهدنا الصراط المستقیم » خواسته شده ( زیرا راه مستقیم راهی است که در آن افراط و تفریط نیست ) همه و همه نمازگزار را به سمت اعتدال در تمامی زوایای زندگی می کشاند. با نگاهی به مردم می توان انسان ها را به چند دسته تقسیم نمود : (44)
بعضی در دنیا غرقند و از آخرت غافل مانده اند ، برخی در نماز و دعا و مسجد محو شده اند و از تفریح و زندگی خانوادگی منزجرند . بعضی در کتاب و کتابخانه خلاصه شده اند و از عبادت و سیاست بی خبرند. گروهی با ورزش آمیخته اند و با درس و عبادت و سیاست بیگانه. اما اسلام عزیز به تمام ابعاد زندگی توجه دارد. به این نمونه ها توجه کنید :
1- « اقیموا الصلاة و اتوا الزکاة » (45 ) یعنی : هم رابطه با خدا و هم رابطه با مردم .
2- « آمنوا و عملوا الصالحات » (46) یعنی : هم ایمان و هم عمل .
3- « أشداء علی الکفار رحماء بینهم » (47) یعنی : هم تولی و هم تبری .
4- « و کان رسولا نبیا و کان یأمر اهله بالصلاة » (48 ) یعنی : هم اجتماع و هم خانواده .
استاد شهید مطهری در این باره می فرمایند : انسان کامل اسلام ، انسان جامع است ، برون گرا هم هست ، جامعه گرا هم هست ، همیشه سر در گریبان خودش فرو نبرده است. اگر شب سر در گریبان خود فرو می برد و دنیا و مافیها را فراموش می کند ، روز در متن جامعه قرارگرفته است. چنان که درباره ی اصحاب حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف –که نمونه هایی از مسلمانان کامل هستند –مکرر در مکرر در اخبار آمده است که : « رهبان باللیل ، لیوث بالنهار » اگر در شب سراغشان بروی ، گوئی سراغ یک عده راهب رفته ای ؛ سراغ عده ای رفته ای که در دامنه ی یک کوه در غاری زندگی می کنند و جز عبادت چیز دیگری سرشان نمی شود ولی در روز ، شیران نرند. آنان راهبان شب و شیران نر روز هستند. خود قرآن هم اینها را با یکدیگر جمع می کند : « التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون » اینها همه ، آن جنبه های روانی است. بعد می فرمایند : « الامرون بالمعروف و الناهون عن المنکر » (49) ، فورا وارد جنبه های جامعه گرائی آن ها می شود : آن ها مصلحان جامعه ی خود هستند. (50)
5 –نماز –محو فساد از جامعه
« آیات »
1- و اقم الصلاة ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر. (51)
نماز را بر پادار ، زیرا نماز انسان را از کارهای زشت و ناپسند باز می دارد و یاد خدا بسیار بزرگتر است .
2- فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلاة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیّا. (52)
اما بعد از آن ها فرزندان ناشایسته ای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند و پیروی از شهوات نمودند و بزودی ( کیفر ) گمراهی خود را خواهند دید .
« احادیث »
1- قال رسول الله صلی الله علیه و آله : لا صلوة لمن لم یطع الصلوة ، و طاعة الصلوة ان تنهی عن الفحشاء و المنکر . (53)
کسی که مطیع نماز نباشد نمازش کامل نیست و اطاعت از نماز همان دوری از فحشاء و منکر است .
2- قال رسول الله صلی الله علیه و آله : من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنکر لم تزده من الله الا بعدا . (54)
هر کس نمازش او را از فحشاء و منکر باز دارد هیچ بهره ای از نماز جز دوری از خدا حاصل نکرده است .
3- فیما اوحی الله الی داود علیه السلام : و کم رکعة طویلة فیها بکاء بخشیة قد صلاها صاحبها لا تساوی عندی فتیلا حین نظرت فی قلبه فوجدته ان سلم من الصلاة و برزت له امرأة و عرضت علیه نفسها اجابها و ان عامله مؤمن خانه . (55)
خداوند تبارک و تعالی به حضرت داود وحی نمود: چه بسا نمازگزار که رکعتی طولانی باگریه ی طولانی از خوف پروردگار می خواند که در نزد من فتیلی ارزش ندارد ، چون هنگامی که نظر در قلب او کردم ، دیدم که اگر نمازش را سلام دهد و زنی بر او عرضه شود ، فورا او را اجابت می نماید و یا اگر مؤمنی با او معامله ای کند به او خیانت می کند .
4- قال الصادق علیه السلام : من احبّ ان یعلم أقبلت صلوته ام لم تقبل فلینظر هل منعته صلاته عن الفحشاء و المنکر ، فبقدر ما منعته قبلت منه . (56)
هر کس دوست دارد بداند نمازش قبول شد یا نه ، ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز داشته یا نه ؟ پس به هر قدر که نمازش او را از گناه بازداشته به همان مقدار نمازش قبول شده است .
5- روایت شده جوانی از انصار در نماز جماعت با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شرکت می کرد ، ولی کارهای زشت را نیز مرتکب می شد. به حضرت خبر دادند ، حضرت فرمودند : بالأخره نمازش روزی او را نجات خواهد داد و از کارهای زشت بازش می دارد. پس مدتی نگذشت که جوان توبه کرد . (57)
« شرح »
طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معادمی اندازد دارای اثر بازدارندگی از فحشاء و منکر است.
انسانی که به نماز می ایستد ، تکبیرمی گوید ، خدا را از همه چیز برتر و بالاتر می شمرد ، به یاد نعمت های او می افتد ، حمد و سپاس او می گوید ، او را به رحمانیت و رحیمیت می ستاید ، به یاد روز جزای او می افتد ، اعتراف به بندگی او می کند ، از او یاری می جوید ، صراط مستقیم از او می طلبد ، و از راه کسانی که غضب بر آن ها شده و گمراهان به خدا پناه می برد ( مضمون سوره حمد ) ، بدون شک در قلب و روح چنین انسانی جنبشی بسوی حق و حرکتی بسوی پاکی و جهشی بسوی تقوا پیدامی شود . برای خدا رکوع می کند و در پیشگاه او پیشانی بر خاک می نهد ، غرق در عظمت او می شود و خود خواهی ها و خود برتر بینی ها را فراموش می کند. شهادت به یگانگی او می دهد. گواهی به رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله می دهد. برپیامبرش درود می فرستد و دست به درگاه خدای بر می دارد که در زمره ی بندگان صالح او قرار می گیرد ( تشهد و سلام ) ، همه ی این امور موجی از معنویت در وجود او ایجاد می کند ، موجی که سدّ نیرومندی در برابر گناه محسوب می شود. این عمل چند بار در شبانه روز تکرار می گردد ، هنگامی که صبح از خواب بر می خیزد در یاد او غرق می شود. در وسط روز هنگامی که غرق زندگی مادی شده ناگهان صدای تکبیر مؤذن را می شنود ، برنامه خود را قطع کرده ، به درگاه او می شتابد ، و حتی در پایان روز و آغاز شب پیش از آنکه به بستر استراحت رود با او راز و نیاز می کند و دل را مرکز انوار او می سازد. از این گذشته به هنگامی که آماده ی مقدمات نماز می شود خود را شستشومی دهد ، پاک می کند ، حرام و غصب را از خود دور می سازد و به بارگاه دوست می رود همه ی این امور تأثیر بازدارنده در برابر خط فحشاء و فساد و منکرات دارد. منتها هر نمازی به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است نهی از فحشاء و منکر می کند ، گاه نهی کلی و جامع و گاه نهی جزئی و محدود. ممکن نیست کسی نماز بخواند و هیچ گونه اثری در او نبخشد هر چند نمازش صوری باشد هر چند آلوده گناه باشد ، البته این گونه نماز تأثیرش کم است ، این گونه افراد اگر همان نماز را هم نمی خواندند از این هم آلوده تر بودند .
روشن تر این که : نهی از فحشاء و منکر سلسله مراتب و درجات زیادی دارد و هر نمازی به نسبت رعایت شرائط دارای بعضی از این درجات است . (58)
و این گونه است که نماز باعث اصلاح افراد می شود و بالطبع اصلاح افراد ، اصلاح جامعه و روابط اجتماعی را نیز در پی خواهد داشت ، که جامعه را افراد آن می سازند و لاغیر.
« پى نوشت ها »
1- میزان الحکمه ، جلد 5 ، صفحه 386
2- اصول کافی ، جلد 2 ، صفحه 18 ، حدیث 4
3- اصول کافی ، جلد 2 ، صفحه 17
4- سوره حج ، آیه 41
5- تحف العقول ، صفحه 308
6- وسائل الشیعه ، جلد 5 صفحه 492
7- الفردوس جلد 2 صفحه 405 حدیث 3802
8- مستدرک الوسائل ، جلد 6 ، صفحه 40
9- مستدرک الوسائل ، جلد 6 ، صفحه 14
10 –سوره مجادله آیه 13
11- سوره بقره آیه 256
12 –سوره نساء آیه 60
13- تفسیر نماز ، محسن قرائتی ، صفحات 46 و 47
14- سوره توبه ، آیه 18
15- مصباح الشریعه ، صفحه 91
16- بحار الانوار ، جلد 77 ، صفحه 402
17- سوره بقره ، آیه 45
18- نهج البلاغه ، فرازی از خطبه متقین
19- گفتارهای معنوی ، صفحات 83 تا 92
20 –برداشت هایی از سیره امام خمینی (ره) ، جلد2 ، صفحه 236
21- همان ، صفحه 279
22- همان ، صفحه 242
23- مجله حوزه ، شماره 94 و 95 ، صفحه 10
24 –همان ، صفحه 11
25- برداشت هایی از سیره امام خمینی ، جلد 2 ، صفحه 258
26- تفسیر در المنثور ، جلد 1 ، صفحه 67
27- مجمع البیان ، جلد 1 ، صفحه 100 و وسائل الشیعه ، جلد 5 ، صفحه 263
28- درالمنثور ، جلد1 ، صفحه 67
29- انسان کامل ، صفحه 104
30- اسلام و مقتضیات زمان ، صفحه 72
31- سوره طه ، آیه 14
32- سوره رعد ، آیه 28
33- روح الصلوة فی الاسلام ، صفحه 29 بنقل از کتاب « بازگشت به ایمان » تألیف دکتر هنری لنک
34- سیمای تمدن غرب ، صفحه 88
35- انسان معاصر در طلب روح
36- سخنرانی دکتر افروز در سمینار نماز
37- سیمای تمدن غرب ، صفحه 61
38- اسلام و مقتضیات زمان ، صفحه 292
39-سوره معارج آیات 23-19
40- امام در سنگر نماز ، صفحه 31 و 32
41 –سوره اسراء ، آیه 110
42- سوره بقره ، آیه 143
43- تفسیر نمونه ، جلد 1 ، صفحه 483
44- همراه با نماز ، صفحه 61
45- سوره بقره ، آیه 43
46- سوره بقره ، آیه 25
47- سوره فتح ، آیه 29
48- سوره مریم ، آیه 54 و 55
49 –سوره توبه ، آیه 112
50 –انسان کامل ، صفحه 187
51- سوره عنکبوت آیه 45
52- سوره مریم آیه 59
53- بحارالانوار ، جلد 82 ، صفحه 198
54 –بحارالانوار ، جلد 82 ، صفحه 198
55- بحارالانوار ، جلد14 ، صفحه 43 و عدة الداعی صفحه 230
56- بحارالانوار ، جلد 82 ، صفحه 198
57 –بحارالانوار ، جلد 82 ، صفحه 198
58 –برداشتی از تفسیر نمونه ، ج16 ، ذ یل آیه 45 سوره عنکبوت
منبع : با صادقین
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2907652
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396