خانواده
الف ـ وراثت
اگرچه وراثت از عوامل پرورشي به شمار نميآيد، ولي سبب انتقال برخي ويژگيهاي پدر و مادر به فرزند ميشود كه اين ويژگيها در آسان ساختن پرورش، نقش مهمي خواهد داشت، مانند: بهره هوشي و ويژگيهاي ژنتيكي ـ اخلاقي همچون بردباري و سلامت جسماني.
در زمينه وراثت، نقش مادر و پدر در پرورش كودك بسيار مهم است؛ زيرا كودك برخي ويژگيهاي خود را از راه ژنهاي اين دو تن به دست ميآورد. اينان انتقال دهنده ويژگيهاي خود و اجدادشان و حتي بيماريهاي عفوني و زمينگير كننده به فرزند خويشند.
در اين ميان، نقش مادر به دليل نفوذ وي در پرورش كودك، نسبت به نقش ديگر افراد خانواده از اهميت بيشتري برخوردار است.
از نظر محيطي نيز كودك به مدت نه ماه در رحم مادر است. حجم و فشار رحم، ويژگيهاي شيميايي و سلامت يا نقص فيزيكي آن، غذا و دواي مادر در دوران حمل، سلامت يا بيماري او، روحيه و حالاتش همه در كودك تأثيرگذارند.1
ب ـ محيط خانواده
نخستين بذر رشد فردي و بناي شخصيت انسان در خانواده پاشيده ميشود. كودك در خانواده، سخن گفتن را ميآموزد، با ارزشهاي اخلاقي آشنا ميشود و چگونگي برقراري رابطه اجتماعي با ديگران را فرا ميگيرد. خانواده، زيربنايي براي باورها، ارزشها و نگرشهاي فرهنگي يك جامعه به شمار ميآيد و هر خانوادهاي آنها را به شيوهاي ويژه و انتخابي به كودك نشان ميدهد. بيترديد، شخصيت پدر و مادر و نگرشها، طبقه اجتماعي و اقتصادي، مذهب، ويژگيهاي اعتقادي، وابستگيهاي نسبي، خانوادگي و تحصيلاتي آنان بر فرزندان تأثير فراواني برجاي خواهد گذاشت.2
پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم فرموده است:
يُحفَظُ الاَطفالُ بِصَلاحِ آبائهم.3
فرزندان با صلاح و نيكي پدرانشان نگه داشته ميشوند.
افزون بر اين، بيشتر رفتارهاي انسان بر اساس يادگيري استوار است و نخستين و مهمترين پايگاه يادگيري، كانون گرم خانواده است. كودكان ما پيوسته در حال آموختن هستند و نسبت به هر چيز تازهاي كه فرا ميگيرند، احساس تازهاي پيدا ميكنند. بديهي است زماني كه برداشت ذهني انسان از يك موضوع، با احساسي خوشايند و مطلوب همراه باشد، زمينه ايجاد نگرش يا آمادگي رواني مثبت و زاينده فراهم ميآيد.
از اين رو، بايد زيباترين و خوشايندترين زمانهاي كودك و نوجوان، هنگامي باشد كه بزرگترها به ويژه پدر و مادر، براي نماز خواندن آماده ميشوند. هنگامي كه كودك بارها چنين رفتار زيبايي را در پدر و مادر خود ببيند، احساس بسيار لطيف و خوشايندي در روانش نمايان ميشود و به نماز گزاردن، دلبستگي پيدا ميكند.4
يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ. (اعراف: 31)
اي فرزندان آدم! هنگام نماز، زينتهاي خود را برگيريد.
ج ـ پدران و مادران مذهبي و آشنا به اصول پرورش
خانوادهها از نظر پرورش ديني فرزندان، سه دستهاند: دسته اول، خانوادههاي غيرمذهبي هستند. در چنين خانوادههايي، كودك يا نوجوان به دليل دلبستگي و وابستگي به پدر و مادر و آموزگار، پس از كشاكشي شكننده، به رياكاري مجبور ميشود؛ زيرا چنين خانوادههايي، ستيز با مذهب را وظيفه خويش ميدانند و چون در مدارس ما به طور معمول فضايي ديني حاكم است، نوجوان دچار دوگانگي خواهد شد. دسته دوم، خانوادههايي معمولي هستند كه دغدغه آموزش و پرورش ديني فرزندان را ندارند و خانوادههاي مذهبي، در دسته سوم جاي ميگيرند.
گفتني است دسته اخير خانوادهها نيز به طور كامل موفق نيستند؛ زيرا برنامهريزي مشخصي ندارند. اينان گاه به تشويق دست ميزنند و گاهي با تنبيه پيش ميروند، در حالي كه براي رسيدن به نتيجه دلخواه بهتر است الگوي عملي فرزندان خود باشند و با ايجاد ارتباط كلامي و عاطفي با آنها، زمينه گرايش آنان را به رفتار مذهبي فراهم آورند.
بيترديد، همه كودكان به گونهاي ذاتي، زمينه پذيرش و انجام تكاليف مذهبي را دارند، ولي آنچه اهميت دارد، چگونگي شيوههاي آموزشي اين روش الهي است. به ديگر سخن، اگر ما بتوانيم به گونهاي شايسته و دلخواه رفتارها يا تكاليف مذهبي را به كودكان نشان دهيم، آنان به گونهاي طبيعي و با رضايت قلبي، آن رفتارها را خواهند آموخت.
اگر نيك بنگريم، مذهب عاملي براي تأمين نيازهاي فطري انسان و نماز، كاملترين پاسخ به عاليترين نياز او است. پرورش احساس مذهبي، كاري بس ظريف و حسّاس است كه اگر به طور اصولي به آن پرداخته شود، بسيار ساده و آسان خواهد بود. احساسات و عواطف، در پرورش احساس مذهبي، تكوين شخصيت، تنظيم هدف و برنامههاي زندگي و روابط فردي و اجتماعي، مهمترين نقش را دارد.
مهر و محبت يكي از نيازهاي اساسي انسانها به ويژه كودكان و نوجوانان است. آنان به طور طبيعي نيازمند نوازش و مهرورزي هستند. بررسيهاي روان شناسان نشان داده است كه مهر ورزيدن به كودك، عامل مؤثري در رشد و سلامت رواني و شخصيت اوست و بيتوجهي به اين نياز اساسي و طبيعي، بزرگترين دليل ناهنجاريها و نابسامانيهاي رواني و دين گريزي آنان خواهد بود. اگر خانوادهاي، دين را با چاشني شيرينِ مهر بياميزد، نه تنها فرزندان اين شيريني را هيچ گاه فراموش نميكنند، بلكه به آموزشهاي ديني و انجام واجبات الهي مشتاقتر و دلبستهتر خواهند شد.
هرگاه شناخت انسان نسبت به پديدهها و مسايل گوناگون با احساسات ناخوشايند همراه باشد، نتيجهاي جز پيدايش احساس نفرت، وازدگي و بازدارندگي نخواهد داشت كه دگرگوني چنين نگرشي نيز نيازمند تلاش بسيار خواهد بود. سرانجام اين كه آشنايي پدر و مادر با فنون پرورش درست شايد بزرگترين عامل در كشش و دلبستگي فرزندان به عبادت و معنويات باشد.
پی نوشت :
1. نحوه رفتار والدين با فرزندان، يداللّه جهانگرد، تهران، انجمن اوليا و مربيان، 1372، چ 2، صص 15 و 16.
2. روانشناسي تربيتي، صص 114 ـ 115.
3. بحارالانوار، ج 71، ص 236.
4. روشهاي پرورش احساس مذهبي نماز در كودكان و نوجوانان، غلامعلي افروز، تهران، 1371، چ 1، ص 14.
پایگاه فرهنگی صلات
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2946462
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396