| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
بررسی جایگاه و ارزش انفاق امیرالمومنین علیه السلام در حالت رکوع
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : چهارشنبه 9 اسفند 1391 

خداوند در شأن علی (ع) و انفاق او در حالت رکوع می فرماید: «انَّمَا وَلِیُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصلَوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُمْ رَكِعُونَ؛  سرپرست و رهبر شما تنها خدا است، و پیامبر او، و آنها كه ایمان آورده اند و نماز را بر پا مى دارند و در حال ركوع زكات مى پردازند» (مائده /55).

شان نزول آیه
در تفسیر مجمع البیان و كتب دیگر از عبد الله بن عباس چنین نقل شده كه روزى در كنار چاه زمزم نشسته بود و براى مردم از قول پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم حدیث نقل مى كرد ناگهان ابوذر غفارى بیان نمود، كه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود : «على قائد البررة و قاتل الكفرة منصور من نصره مخذول من خذله؛ على علیه السلام پیشواى نیكان است، و كشنده كافران، هر كس او را یارى كند، خدا یاریش خواهد كرد، و هر كس دست از یاریش بردارد، خدا دست از یارى او برخواهد داشت». سپس اضافه كرد: اى مردم روزى از روزها با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در مسجد نماز مى خواندم، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى كمك كرد، ولى كسى چیزى به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت: خدایا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضاى كمك كردم ولى كسى جواب مساعد به من نداد، در همین حال على علیه السلام كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود اشاره كرد. سائل نزدیك آمد و انگشتر را از دست آنحضرت بیرون آورد، پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم كه در حال نماز بود این جریان را مشاهده كرد، هنگامى كه از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند كرد و چنین گفت: خداوندا برادرم موسى از تو تقاضا كرد كه روح او را وسیع گردانى و كارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشائى تا مردم گفتارش را درك كنند، و نیز موسى درخواست كرد هارون را كه برادرش بود وزیر و یاورش قرار دهى و بوسیله او نیرویش را زیاد كنى و در كارهایش شریك سازى. خداوندا! من محمد پیامبر و برگزیده توام، سینه مرا گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز، از خاندانم على علیه السلام را وزیر من گردان تا بوسیله او، پشتم قوى و محكم گردد.

ابو ذر مى گوید: هنوز دعاى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم پایان نیافته بود كه جبرئیل نازل شد و به پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم گفت: بخوان، پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: چه بخوانم، گفت بخوان «انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا ...». البته این شان نزول از طرق مختلف نقل شده كه گاهى در جزئیات و خصوصیات مطلب با هم تفاوتهائى دارند ولى اساس و عصاره همه یكى است. این آیه با كلمه انما كه در لغت عرب به معنى انحصار مى آید شروع شده و مى گوید: ولى و سرپرست و متصرف در امور شما سه كس است: خدا و پیامبر و كسانى كه ایمان آورده اند و نماز را برپا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند. شك نیست كه ركوع در این آیه به معنى ركوع نماز است، نه به معنى خضوع، زیرا در عرف شرع و اصطلاح قرآن، هنگامى كه ركوع گفته مى شود به همان معنى معروف آن یعنى ركوع نماز است، و علاوه بر شان نزول آیه و روایات متعددى كه در زمینه انگشتر بخشیدن على علیه السلام در حال ركوع وارد شده، ذكر جمله « یقیمون الصلاة » نیز شاهد بر این موضوع است، و ما در هیچ مورد در قرآن نداریم كه تعبیر شده باشد زكات را با خضوع بدهید، بلكه باید با اخلاص نیت و عدم منت داد.

همچنین شك نیست كه كلمه ولى در آیه به معنى دوست و یا ناصر و یاور نیست زیرا ولایت به معنى دوستى و یارى كردن مخصوص كسانى نیست كه نماز مى خوانند، و در حال ركوع زكات مى دهند، بلكه یك حكم عمومى است كه همه مسلمانان را در بر مى گیرد، همه مسلمین باید یكدیگر را دوست بدارند و یارى كنند حتى آنهائى كه زكات بر آنها واجب نیست، و اصولا چیزى ندارند كه زكات بدهند، تا چه رسد به اینكه بخواهند در حال ركوع زكاتى بپردازند، آنها هم باید دوست و یار و یاور یكدیگر باشند. از اینجا روشن مى شود كه منظور از ولى در آیه فوق ولایت به معنى سرپرستى و تصرف و رهبرى مادى و معنوى است، بخصوص اینكه این ولایت در ردیف ولایت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و ولایت خدا قرار گرفته و هر سه با یك جمله ادا شده است و به این ترتیب، آیه از آیاتى است كه به عنوان یك نص قرآنى دلالت بر ولایت و امامت على علیه السلام مى كند.

بررسی موضوع در روایات
در بسیارى از كتب اسلامى و منابع اهل تسنن، روایات متعددى دائر بر اینكه آیه فوق در شان على علیه السلام نازل شده نقل گردیده كه در بعضى از آنها اشاره به مساله بخشیدن انگشتر در حال ركوع نیز شده و در بعضى نشده و تنها به نزول آیه در باره على علیه السلام قناعت گردیده است. این روایت را ابن عباس و عمار یاسر و عبد الله بن سلام و سلمة بن كهیل و انس بن مالك و عتبة بن حكیم و عبد الله ابى و عبد الله بن غالب و جابر بن عبد الله انصارى و ابوذر غفارى نقل كرده اند. و علاوه بر ده نفر كه در بالا ذكر شده از خود على علیه السلام نیز این روایت در كتب اهل تسنن نقل شده است. جالب اینكه در كتاب غایة المرام تعداد 24 حدیث در این باره از طرق اهل تسنن و 19 حدیث از طرق شیعه نقل كرده است.

كتابهاى معروفى كه این حدیث در آن نقل شده از سى كتاب تجاوز مى كند كه همه از منابع اهل تسنن است. این مساله به قدرى روشن و آشكار بوده كه حسان بن ثابت شاعر معروف عصر پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم مضمون روایت فوق را در اشعار خود كه در باره على علیه السلام سروده چنین آورده است: « فانت الذى اعطیت اذ كنت راكعا زكاتا فدتك النفس یا خیر راكع فانزل فیك الله خیر ولایة و بینها فى محكمات الشرایع» یعنى : تو بودى كه در حال ركوع زكات بخشیدى، جان بفداى تو باد اى بهترین ركوع كنندگان. و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را درباره تو نازل كرد و در ضمن قرآن مجید آنرا ثبت نمود.

پاسخ شبهات
جالب اینكه فخر رازى كار تعصب را بجائى رسانیده كه اشاره على علیه السلام را به سائل براى اینكه بیاید و خودش انگشتر را از انگشت حضرت بیرون كند، مصداق فعل كثیر كه منافات با نماز دارد، دانسته است در حالى كه در نماز كارهائى جایز است انسان انجام بدهد كه به مراتب از این اشاره بیشتر است و در عین حال ضررى براى نماز ندارد تا آنجا كه كشتن حشراتى مانند مار و عقرب و یا برداشتن و گذاشتن كودك و حتى شیر دادن بچه شیر خوار را جزء فعل كثیر ندانسته اند، چگونه یك اشاره جزء فعل كثیر شد، ولى هنگامی كه دانشمندى گرفتار طوفان تعصب مى شود اینگونه اشتباهات براى او جاى تعجب نیست!. و نیز مى گویند على علیه السلام چه زكات واجبى بر ذمه داشت با اینكه از مال دنیا چیزى براى خود فراهم نساخته بود و اگر منظور صدقه مستحب است كه به آن زكات گفته نمى شود؟!

پاسخ: اولا به گواهى تواریخ على علیه السلام از دسترنج خود اموال فراوانى تحصیل كرد و در راه خدا داد تا آنجا كه مى نویسند هزار برده را از دسترنج خود آزاد نمود، بعلاوه سهم او از غنائم جنگى نیز قابل ملاحظه بود، بنابراین اندوخته مختصرى كه زكات به آن تعلق گیرد و یا نخلستان كوچكى كه واجب باشد زكات آنرا بپردازد چیز مهمى نبوده است كه على علیه السلام فاقد آن باشد، و اینرا نیز مى دانیم كه فوریت وجوب پرداخت زكات فوریت عرفى است كه با خواندن یك نماز منافات ندارد. ثانیا اطلاق زكات بر زكات مستحب در قرآن مجید فراوان است، در بسیارى از سوره هاى مكى كلمه زكات آمده كه منظور از آن همان زكات مستحب است، زیرا وجوب زكات مسلما بعد از هجرت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به مدینه، بوده است ( آیه 3 سوره نمل و آیه 39 سوره روم و 4 سوره لقمان و 7 سوره فصلت و غیر اینها).

همچنین مى گویند: انگشترى با آن قیمت گزاف كه در تاریخ نوشته اند، على علیه السلام از كجا آورده بود؟! به علاوه پوشیدن انگشترى با این قیمت فوق العاده سنگین اسراف محسوب نمى شود؟ آیا اینها دلیل بر عدم صحت تفسیر فوق نیست؟

پاسخ: مبالغه هائى كه در باره قیمت آن انگشتر كرده اند بكلى بى اساس است و هیچگونه دلیل قابل قبولى بر گرانقیمت بودن آن انگشتر نداریم و اینكه در روایت ضعیفى قیمت آن معادل خراج شام ذكر شده به افسانه شبیه تر است تا واقعیت و شاید براى بى ارزش نشان دادن اصل مساله جعل شده است و در روایات صحیح و معتبر كه در زمینه شان نزول آیه ذكر كرده اند اثرى از این افسانه نیست، بنابراین نمى توان یك واقعیت تاریخى را با اینگونه سخنان پرده پوشى كرد.

نتیجه 

معلوم نیست این کوته فکران، درباره قرصه‏های جوینی که علی علیه‌السلام و خاندانش انفاق کردند و سوره " هل اتی " در شأن آنان نازل شد چه فکری‏ کرده‏اند؟ لابد در آنجا هم می‏گویند آرد آن نانها از جو نبوده مثلا براده طلا بوده است! نه، چنین نیست. اهمیت عمل علی علیه‌السلام و خاندانش از جنبه مادی که‏ نظرهای ما را جلب می‏کند نیست، اهمیت عمل آنان در این است که عملی‏ پاک و صد در صد خالص برای خدا بوده است، در آن حد از اخلاص که برای‏ ما قابل تصور هم نیست، اخلاصی که برای ما قابل تصور هم نیست، اخلاصی که‏ در ملکوت اعلی انعکاس یافته و عکس العمل تمجید و تحسین به وجود آورده است. به قول شیخ فرید الدین عطار نیشابوری:

گذشته زین جهان وصف سنانش ***گذشته ز آنجهان وصف سه نانش

اهمیت عمل آنان در این بوده است که قرآن نقل کرده است: « انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا؛ ما فقط به خاطر روی خدا به شما انفاق می‏کنیم و پاداش یا تشکری از شما توقع نداریم» (دهر / 9). این زبان دل ایشان است که خدای آگاه فاش نموده است، یعنی آنها با آن ایثار و آن گذشت، از خدا جز خدا نمی‏خواستند. اینکه قرآن کریم اعمال کافران را همچون سرابی پوچ و بی حقیقت دانسته‏ است از این جهت است که اعمال آنان ظاهری آراسته و فریبنده دارد ولی‏ چون برای هدفهای پست مادی فردی انجام شده نه برای خدا، چهره ملکوتی‏ ندارد.

آنچه در حساب خدا مایه ارزش اعمال است کیفیت است نه کمیت. توجه نکردن به این نکته‏ سبب شده گروهی از مردم در برخی از اعمال فوق العاده با ارزش اولیاء خدا وقتی که حجم اجتماعی آنها را کوچک دیده‏اند افسانه سازی کنند. مثلا درباره انگشتری که امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در حال رکوع به فقیر دادند و آیه درباره‏اش نازل گشت گفته‏اند ارزش آن معادل خراج سوریه و شامات‏ بوده است، و برای اینکه مردم باور کنند، شکل روایت به آن داده‏اند. به نظر اینان شگفت بوده است که درباره انفاق یک انگشتر حقیر، آیه‏ای‏ عظیم از قرآن نازل شود، و چون نتوانسته اند این معنی را باور کنند افسانه سازی کرده بهای مادی آن را بالا برده‏اند، فکر نکرده‏اند انگشتری که‏ معادل خراج سوریه و شام باشد، در مدینه فقیر و بیچاره، زینت بخش دست‏ علی علیه‌السلام نخواهد بود. فرضا چنین انگشتری در دست علی علیه‌السلام می‏بود او آن را به یک گدا نمی‏داد بلکه با چنان انگشتری مدینه را آباد می‏کرد و همه‏ بینوایان شهر را نجات می‏داد. عقل افسانه سازان درک نکرده است که عمل بزرگ در نزد خدا حسابی غیر از حسابهای مادی دارد، گویی ایشان پنداشته اند که گرانقیمت بودن انگشتر چشم خدا را معاذ الله خیره کرده و او را وادار به تحسین کرده است که‏ آفرین به علی، چه کار بزرگی انجام داد!

فخر رازى و بعضى دیگر از متعصبان ایراد كرده اند كه على علیه السلام با آن توجه خاصى كه در حال نماز داشت و غرق در مناجات پروردگار بود  تا آنجا كه معروف است پیكان تیر از پایش بیرون آوردند و توجه پیدا نكرد چگونه ممكن است صداى سائلى را شنیده و به او توجه پیدا كند؟

پاسخ: آنها كه این ایراد را میكنند از این نكته غفلت دارند كه شنیدن صداى سائل و به كمك او پرداختن توجه به خویشتن نیست، بلكه عین توجه بخدا است، على علیه السلام در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا و مى دانیم بیگانگى از خلق خدا بیگانگى از خدا است و به تعبیر روشنتر پرداختن زكات در نماز، انجام عبادت در ضمن عبادت است نه انجام یك عمل مباح در ضمن عبادت و باز به تعبیر دیگر آنچه با روح عبادت سازگار نیست، توجه به مسائل مربوط به زندگى مادى و شخصى است و اما توجه به آنچه در مسیر رضاى خدا است، كاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاكید میكند. ذكر این نكته نیز لازم است كه معنى غرق شدن در توجه به خدا این نیست كه انسان بى اختیار احساس خود را از دست بدهد بلكه با اراده خویش توجه خود را از آنچه در راه خدا و براى خدا نیست بر مى گیرد.

منبع : عدل الهی ص366 ، تفسير نمونه ج 4 ص 430-422



::
 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2903602
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396